eitaa logo
شـہیداحـمدمـحـمـدمشـلـب🇵🇸
571 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
8.6هزار ویدیو
108 فایل
بسم‌رب‌الشہید💫 ‌ و‌قسم‌بہ‌خستگے‌چشمانت! ‌ ‌شروع‌خادمے:۱۴۰۰/۱۲/۲۴🌸 پایان‌خادمۍ: انشاءالله‌شہادٺ♥️ _‌کپے؟! ‌ +صلوات‌یادت‌نره‌مؤمن:)💕 •لفت=14صلوات💔 @khademH_118:خادممون* _زیر نظر نگاه مهدی فاطمه (س) است .🌹 شهید دعوتت کرده پس بمون😉🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
شهدا . به . راحتی . از . راحتی .گذشتن...
آدم باید هیچ بشه تا به خدا برسه .. اول باید پیش خدا زمین بخوریم تا بتونیم بریم آسمون پیش خودش : ) [ شهید مصطفی صدرزاده ]
اگر فکر می کنید که ؛ دیندار هستید و شاد نیستید ، اشتباه فکر می‌کنید،دیندار نیستید! - استادپناهیان
🌸لا آخ و لااوخ و لا ایخ شهید_حاج_ابوالقاسم_آقایی به روایت جعفر طهماسبی میگفت توی اسارت به من میگفتند “قاسم شر خر” من زیر بار زور خواسته های دشمن نمیرفتم و به این خاطر هم خیلی کتک میخوردم. یک روز من رو در حالتی که سینه هام رو به تخت سفت بسته بودند خوابوندند و مزدور بعثی شروع کرد از کف پاهام کابل رو زدن…از کف پا شروع میکرد و تا پشت گردن ادامه میداد و گاهی هم با همه غیضش به سرم میکوبید.. و من هم با هر بار زدن در حالیکه به او میخندیدم میگفتم “آخ”…. و گاهی این آخ ها رو میکشیدم و اون سرباز بعثی محکم تر میزد… تا اینکه عصبانی شد و به زبان عربی گفت: “لا آخ”… و باز شروع کرد به زدن..و من هم با هر ضربه او اینبار من میگفتم “اوخ” و او باز تند تر میزد و دوباره در حالیکه عرق کرده بود باز با عصبانیت گفت:”لا آخ و لا اوخ” و من هم با همه دردی که میکشیدم گفتم “نعم سیدی” و باز زدن شروع شد… اینبار از شدت درد میگفتم: “ایخ”… اینبار سرباز عراقی که کلافه شده بود گفت: “لا آخ و لا اوخ و لا ایخ” و کابل رو به گوشه ای پرت کرد و گفت:”امشی” شهید حاج ابوالقاسم آقایی با کاروان آزادگان در مردادماه ۶۹ ، سر افراز به میهن برگشت و این رزمنده غیور ارتش جمهوری اسلامی در آخرین روز پائیز سال ۹۰ و در روز شهادت سیدالساجدین به یاران شهیدش پیوست
شفاى دردهاى خود را از قرآن ‌بجوييد ؛ ‌و در سختی‌ها و گرفتاری‌هايتان ، از ‌آن كمک بخواهيد ؛ چرا كه در آن ، ‌درمانِ بزرگ‏ترين دردهاست.. و آن ‌درد كُفر و نفاق و انحراف و گم‏راهى است.. [ نهج‌البلاغه‌|خطبه176 ]
اعمال قبل از خواب|•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
'به‌نام‌قلب‌های‌توبه‌کرده'
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دو روز بعد از مراسم عروسی مون که هنوز گاز خونه مون وصل نشده بود😐، صبح بلند شدم دیدم آقا مصطفی خونه نیست. زنگ زدم بهشون. گفتند بچه ها رو بردم اردو😅!!! گفتم آخه مرد مومن گاز خونه مون هنوز وصل نشده اونوقت بچه ها رو بردی اردو؟😐 گفتن آخه اگه الان نمی بردم دیگه میخورد به ماه رمضون و دیگه نمیشد اردو ببریم.. زندگی شون وقف بسیج بود.😍
برای شهید شدن باید شهادت را آرزو کرد من خودم به این رسیده‌ام و با اطمینان و یقین می گویم: هر کس شهید شده خواسته که شهید بشود شهادت شهید فقط دست خودش است!🌿 🕊 @shahid_moshaleb