در قسمت قبلی گفتیم که اقا مصطفی تمام وسایل شخصیشو جمع کرد و در انبار منزل گذاشت.
اقا مصطفی: مامان من شاید نتونستم از کانادا خیلی زنگ بزنم بهتون ولی هرازگاهی هم زنگ زدم به مدت طولانی نمیتونم صحبت کنم یه وقت نگرانم نشی.
مادر: باشه عزیزم ،خدا پشت و پناهت باشه تو درسهات موفق باشی ولی منو از خودت بی خبر نزار.
مرداد ۱۳۹۷....
اقا مصطفی از سرکار برگشت و به اعضای خانواده گفت که فردا باید راهی کانادا بشوم.
مادردلشوره عجیبی داشت تاب و تحمل دوری اقا مصطفی رو نداشت اون هم به مدت طولانی .
قبلا به سوریه رفته بود به مدت یکسال، اما این سفر تاریخ برگشتی نداشت و همه چی برایش مبهم بود.
اقا مصطفی:مامان منو به فرودگاه امام خمینی ره میرسونی چون نمیتونم با ماشین خودم برم .
واینگونه مادر، اقا مصطفی رو به فرودگاه امام خمینی ره رساند.
در مسیر فرودگاه ،تو دل مادرش چه ها گذشت بماند .
لحظه خداحافظی...
مادر:اقا مصطفی شاید تا وقتی که برگردی ایران من فوت کرده باشم یا تکلم نتونم بکنم .همه زحمتایی که برات کشیدم حلالت باشه مادر.
و هرچقدرتو برای ما زحمت کشیدی حلال کن.
اقا مصطفی خجالتی بود و سرش رو به زیر انداخت و خداحافظی گرمی با مادرش کرد.و از هم جدا شدند .
اما مادر دلش طاقت نیورد چند قدمی که اقا مصطفی ازش فاصله گرفته بود صداش میکنه و میگه برگرد.. برگرد.. کارت دارم.
اقا مصطفی برگشت و مادر گفت میخوام دوبار دورت بگردم .و خم شد کتونی اقا مصطفی رو بوسه زد و اقا مصطفی خیلی سریع مادر را بلند کرد و با صورتی که از خجالت سرخ شده بود مادر رو از ادامه بوسه بر پایش منع کرد.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
و مادر، اقا مصطفی رو با سپردنش به قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل ع بدرقه نمود.
یک سال و هفت ماه گذشت...
۱۳ دی ماه ۱۳۹۸...
صبح جمعه از تلویزیون خبر شهادت حاج قاسم همه رو متاثر کرد .
مادر اقا مصطفی برای حاج قاسم گریه میکرد و بی تاب بود .
ساعت ۱۰ صبح برادر اقا مصطفی با حالتی بسیار غمگین وارد خانه شد و گویا حامل خبر بسیار غم انگیزی است با کمی تعلل و دست دست کردند رو به خواهرش کرد و گفت مصطفی شهید شد.
مادر :با حالت گریان گفت چی؟ مصطفی که کاناداست !! خودش گفت بورسیه شدم ..
اعضای خانواده یک به یک شروع کردند به گریه سردادن تازه فهمیده بودند که اقا مصطفی اصلا کانادا نرفته بود و بلکه از همون ابتدا به کشور یمن رفته است تا ندای هل من ناصر ینصرنی صاحب الزمان عج لبیک بگوید.
بزرگ مرد غیور شهادتت مبارک❤️🌼
شادی روحش صلوات🌺
https://eitaa.com/joinchat/2750152928Cd8cff731bc
🍀🍀🍀
بیاید یه لیست بنویسیم طوری که هر سطرش با این کلمه شروع شه: "چقدرخوبه که"...
مثل این:
چقدر خوبه که میتونم هنوز لبخند بزنم...
چقدر خوبه که سالمم...🍃
چقدر خوبه که خانوادم رو دارم...❤️
چقدر خوبه که میتونم هنوز آبی اسمون رو ببینم..
چقدر خوبه که میتونم انسانیت درونم رو حس کنم..🍃
چقدر خوبه که...
بیاین برای یه بار هم که شده،داشته هامون رو به یاد بیاریم
نه نداشته هامون رو!
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تجلیل از مادر شهید میرزایی