eitaa logo
🏴شهیدمهندس مصطفی محمدمیرزایی🏴
130 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
98 فایل
بسم رب الشهدا یاد شهدا مصداق یادخدا است و اگر این چنین است باید دل شهید قرآن بالغے باشد که اسرار عالم درآن نهفته است … شهادت :۱۳۹۸/۱۰/۱۳ ساعت ۱:۲۰ ارتباط با ادمین @Jahadgare_velayat Instagram.com/shahid.mostafa.mohammadmirzayi
مشاهده در ایتا
دانلود
✿‍✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿‍ داســتــان مـعـنــوی ✧✾════✾✰✾════✾✧ بزرگواری تعریف می‌کرد پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش به دنیا آمدم در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست «در بزم غم حسین مرا یاد کنید» بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتاً حسینی بوده؟ روزی در سن حدوداً بیست سالگی در کوچه می‌رفتم که مردی حدوداً پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!! وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشان بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت: حسین آقا قربان اسمت با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس به پول آن زمان صد تومان هم از دخل درآورد و به من داد من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه می‌کردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی؟ من طلبی از حاجی ندارم!! بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ بلکه صد تومان خرج عروسی‌ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدت‌ها شنیدم حاجی عباسعلی در سن ۴۱ سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد آن روز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در می‌زند من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است حواله آقا امام حسین علیه السلام است لطفا به دامادتان نگوئید که من دادم !! تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبائی با ما کرده بگونه ای که آن روز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای امام حسین علیه‌السلام بر سر میزده دست نوازش بر سر یتیمان هم می‌کشیده همانگونه که در عزا بر سینه میزده مرهمی به سینه دردمندان هم بوده و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم و بیت المال آلوده نبوده و یک حسینی راستین بوده است اَلّلهُمَّ ارزُقنا توفيق خِدمَة الحُسين عليه السلام فِی الدُّنيا وَالاخرة لطفا حسینی و حسین چی واقعی باشیم °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                  @shahid_mostafa_mohammadmirzayi
‌﷽⭐️🌈 |♡•°پیام‌آخر‌شب 🌙 ‌⭐️•°| 🦋۱:قࢪآنو ختم ڪنیم با خوندن۳باࢪ سوࢪه توحید 🌸۲:پیامبࢪانو شفیع خودمون ڪنیم با فࢪستادن ۱باࢪ صلوات↓ أَللّهُمَّ صَلِ؏َـلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ؏َـجِّلْ فَࢪَجَهُمْ اَللهُمَ صَلِ ؏َـلےٰجَمیعِ الاَنبیاءوَالمُࢪسَلیݩ 🌹۳:مؤمنین ࢪو ازخودمون ࢪاضے نگہ داࢪیم با ذڪر↓ اَللّهُمَ اغْفِرلِلمؤمنین وَالمؤمِنات ☘یہ حج و سہ عمࢪه بہ جابیاریم باگفتن↓ سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُالله وَلااِلهَ اِله الله وَاللهُ اَکبر 🌷خوندن هزاࢪ ࢪڪعت نماز با۳باࢪگفتن. ذڪࢪ↓ یَفعَلُ اللهُ مایَشاءُبِقُدرَتِه وَیَحکُمُ مایُریدُبِعِزَتِه...(: 😴🌱• ــــــــــــــ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🌸🌱•° [📿] ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌°•j๑ïท :↯🍃•° @shahid_mostafa_mohammadmirzayi
♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥ بیا باهم بخوانیم دعای فرج به نیابت برا امدن یوسف زهرا س را ❣❣ ✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ 🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛ يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊 @shahid_mostafa_mohammadmirzayi
•🌱 نیاز‌به‌هیـچ‌زبان‌شاعـرانه‌اےنیست.. فقط‌ رَبـَنا‌ آتِنا فِے دُنیٰا ڪربلا.....ڪربلا.....ڪربلا بازهم‌زائـرتان‌نیستـم‌ از‌دو‌رسلام...✋🏻❤️ ..💔 @shahid_mostafa_mohammadmirzayi
💞❈﷽❈💞 🔆 ✍امیرالمومنین علی علیه‌السلام : 📛مَن کَثُرَ فِکرُهُ فِی المَعاصِی دَعَتهُ إلَیها ↫✓ آن‏که در گناهان، بسیار اندیشه کند، [این کار]او را به گناه مى‏ کشانَد.♨️ 📕{غرر الحکم: ح ۸۵۶۱} @shahid_mostafa_mohammadmirzayi
هلالی، پویانفر، فصولینماهنگ حی علی الحسین_۲۰۲۱_۰۹_۰۵_۰۸_۲۸_۲۳_۰۲۳.mp3
زمان: حجم: 4.98M
•°🌱 یا لیتنا کنا معک شاه سلام علیک... کربلایی محمد حسین پویانفر کربلایی عبد الرضا هلالی کربلایی محمد فصولی @shahid_mostafa_mohammadmirzayi
🍃 💠هر روز یک صفحه قران به نیت تعجیل در فرج مولا صاحب الزمان (عج) 🌺 ثواب تلاوت این صفحه را هدیه میڪنیم به روح سربلند🕊شهید جواد محمدی 🔹جزء۱۱ 🔹 التوبه 🔹۲۰۴ 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلَے مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وو عَجّل فَرَجَهم🌺 •• ↷#ʝøɪɴ ↯ @shahid_mostafa_mohammadmirzayi
refaghat_ta_shahadatt.pdf
حجم: 1.95M
➖روز : 7⃣2⃣ ••←چله‌زیارت‌عاشورا→•• ″ به‌نـیابت از❤️ ″ ___________________ ĵoiŋ→@shahid_mostafa_mohammadmirzayi
﴿ 📿﴾ السلام‌علیڪ‌یا‌اباٰعبدِالله🖤 •| وهفتم قرائت زیارت عاشورآ بھ‌نیّت محمدی @shahid_mostafa_mohammadmirzayi
✿‍✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿‍ داســتــان مـعـنــوی ✧✾════✾✰✾════✾✧ از مرحوم سيد احمد بهبهانى نقل شده در ايام توقفم در كربلا حاج حسن نامى در بازار زينبيه دكانى داشت كه مهر و تسبيح مى‌ساخت و مى‌فروخت معروف بود كه حاجى تربت مخصوصى دارد و مثقالى یک اشرفى می‌فروشد روزى در حرم امام حسين عليه السلام حبيب زائرى را دزدى زد و پولهايش ‍ را برد زائر خود را به ضريح مطهر چسبانيد و گريه كنان می‌گفت: يا اباعبدالله در حرم شما پولم را بردند در پناه شما هزينه زندگی‌ام را بردند به كجا شكايت ببرم؟ حاج حسن مزبور متأثر شد و با همين حال تأثر به خانه رفت و در دل به امام حسين علیه‌السلام گريه می‌کرد شب در خواب ديد كه در حضور سالار شهيدان به سر می‌برد به آقا گفت: از حال زائرت كه خبر دارى؟ دزد او را رسوا كن تا پول را برگرداند امام حسين فرمود: مگر من دزد گيرم؟ اگر بنا باشد كه دزدها را نشان دهم بايد اول تو را معرفى كنم حاجى گفت: مگر من چه دزدى كردم؟ حضرت فرمود: دزدى تو اين است كه خاک مرا به عنوان تربت می‌فروشی و پول میگیرى اگر مال من است چرا در برابرش پول میگیرى و اگر مال توست چرا به نام من میدهی؟ عرض كرد: آقا جان از اين كار توبه كردم و به جبران می‌پردازم امام حسين علیه‌السلام فرمود: پس من هم دزد را به تو نشان می‌دهم دزد پول زائر گدايى است كه برهنه می‌شود و نزدیک سقاخانه می‌نشيند و با اين وضعيت گدايى می‌کند پول را دزديد و زير پايش دفن كرد و هنوز هم به مصرف نرسانده حاجى از خواب بيدار می‌شود و سحرگاه به صحن مطهر امام حسين علیه‌السلام وارد می‌شود، دزد را در همان محلى كه آقا آدرس داده بود شناخت كه نشسته بود حاجى فرياد زد: مردم بيائید تا دزد پول را به شما نشان دهم گداى دزد هر چه فرياد می‌زد مرا رها كنيد اين مرد دروغ می‌گوید كسى حرفش را گوش ‍ نداد مردم جمع شدند و حاجى خواب خود را تعريف كرد و زير پاى گدا را حفر كرد و كيسه پول را بیرون آورد بعد به مردم گفت: بیائید دزد ديگرى را نشان شما دهم آنان را به بازار برد و درب دكان خويش را بالا زد و گفت: اين مالها از من نيست حلال شما بعد تربت فروشى را ترک کرد و با دست فروشى امرار معاش می‌کرد 📗حكاياتى از عنايات حسينى، صفحه۳۴ °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️                 @shahid_mostafa_mohammadmirzayi