eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
1.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
153 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید تاسوعای حسینی 🏴🥀🕊 با نوای: کربلایی حسین فخری زمان : تاسوعای حسینی از ساعت 10 صبح مکان: شهریار، کهنز؛ شهرک سپاه کوچه شهید صدرزاده 🕊 آدرس پیج های رسمی اینستاگرام شهید مصطفی صدرزاده ⬇️⬇️⬇️⬇️ @shahid__mostafa_sadrzadeh1 👆👆 @shahid__mostafa_sadrzadeh2 👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی مادر شهید صدرزاده فرزندش را نذر سربازی حضرت ابالفضل (ع) کرد، شهیدی که رهبر انقلاب او را به علت شهادت در ظهر تاسوعا بخاطر داشت... https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
8.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ان شاءالله تاسوعا پیش عباسم... اره سید ابراهیم به ارزوش رسید و تاسوعای ۹۴ رفت پیش اربابش😭فیلمی از شهید صدرزاده قبل از شهادت🌹 @shahid_mostafasadrzadeh
❤️بسم رب الشهداء و الصدیقین❤️ 🌹« و أفوض أمري إلى الله إن الله بصير بالعباد »🌹 معرفی مختصری از مدافع حرم 🌹🌹 فرمانده ی دلاور گردان خط شکن عمار لشکر فاطمیون با نام جهادی 🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂 تاریخ تولد: نوزدهم شهریور ماه 1365 محل تولد: شوشتر وضعیت تاهل: متاهل فرزندان نازنین به نام خانم 7 ساله و 6 ماهه 🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂 📖 یک برگ از خاطرات دفتر زندگی ❤️ 🌹 روزي كه متولد شد، براي چندمين بار مجروح و در همان بيمارستان بستري شده بود. سيد ابراهيم با هميشگي خود و برای فرار از نگاه پرستاران كه نگران سلامت ايشان بودند و با پهلويي تير خورده نزديك هفت طبقه به سمت طبقات بالای بیمارستان قدم بر داشت. تا هميشگي خود را نثار كند. ❤️ 🌹و قريب به هشت بار در راه دفاع از حريم اهل بيت با مجروحيت جسمش ،حريم حضرت زينب را بود... 🌹 شهادت در تاریخ : ظهر جمعه روز تاسوعا مصادف با آبان ماه 1394 🌹محل شهادت: شهر حلب واقع در سوریه 🌹مزار شریف شهید: گلزار شهدای بهشت رضوان کهنز ( ) 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🔴 شهید مورد علاقه : 🍂🍂🍂🍂🍂 🌹❤️ و یک دنیا معرفت ❤️🌹 و اما چقدر از تو نوشتن است كه سرمشق از انوار الهي داشتي.. ..شجاعت بي حد تو درس گرفته از علمداري بود كه تو فدايي شدي. وجودت مملو از عشق و احترام به پدر عزيز و مادر مهربانت، اخلاص عجيبت در كارها و رفتار زبانزد همگان بود و در نهایت همه ي وجودت را براي "خرج يك كاشي حرم بي بي كردي " اي ... 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🔴🔴🔴 و مرام او ... از نگاه همرزم : یکی از مشخصات بارز شهید تاکید بر وقت بود، و مادر: تو را معرفي كرد آنچنان كه همه ميدانستند و تو رهبر و آقاي توست...پس اين تو بودي كه مردانه جلوي فتنه گران 88 حضور داشتي و حريم ولايت و كشور را جانانه مدافع بودي...و در عمل را عامل به حرف هستي كه در مرام به مانندش بودي 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ⬅️ روايتي از خواب شهيد ... در منزل تنها و در اتاقم حضور داشتم، مصطفی با و سرشار از خوشحالي و با تعداد زيادي نوشته شده، به پيش من آمد. همه سربندها روي شانه او بودن انگار که می خواست به همه، سربند اهدا كند 😔😔😔😔😔😔😔😔😔 دو بیتی که بر لبانش جاری بود آن کس که تو را شناخت جان را چه کند ..... فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی ........ دیوانه که شد هر دو جهان را چه کند ✅کانال شهید سید مصطفی صدرزاده https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀ظهر تاسوعا،میان کربلای دیگری.... در ره عشق حسین، دیدم که بی پا و سری... خوب دیدم، عشق، در قلب تو غوغا میکند... دشمن بی دین، ز احساس تو،پروا میکند... خوب دیدم، مصطفی، عباس زینب میشود.... 🍂 روز روشن، بر همه تکفیریان،شب میشود.... ای برادر،مصطفی،ای سرو قامت،ای رشید ای نگهبان حرم،ای مرد میدان،ای شهید خوب دیدم، چهره ات یک لحظه غرق نور شد...🍂 ظهر تاسوعا، خدایا،چشم دشمن کور شد از رشادت های تو،هر چه بگویم من،کم است ذکر عشق تو به بی بی،روی دردم مرهم است... گفته بودی ،پای پیاده، کربلا آخ سید، رهسپارم،میروم من،تو بیا وعده دیدار ما،ای جان من،ای مصطفی ، در کربلا،در کربلا، در کربلا سروده ی (ابوعلی ) https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
7.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 "روز تاسوعا ساعاتی قبل از شهادت، شهيد مصطفى صدرزاده (سيدابراهيم) در حال قرائت زیارت عاشوراء" دل نوای نینوا دارد آرزوی کربلا دارد هر نفس با شور عاشوراء نغمه "یا لیتنا" دارد 😭 @shahid_mostafasadrzadeh
شهيد مدافع حرم مصطفى صدرزاده (سيدابراهيم) به روايت شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى)؛ 🌷بسم رب الشهداء و الصدیقين🌷 "شهيدان را شهيدان مى شناسند، 🔻روز تاسوعا در روستايى مستقر شديم كه بسيار نزديك دشمن بود. سه ساختمان مثل مثلث روى شيب در كنار هم بودند. سيد بيرون يكى از ساختمان ها با تعدادى از نيروها بود. من هم با تعدادى از بچه ها در ساختمان كنارى بودم. 🔸رفتم طبقه دوم ساختمان تا آمار دشمن را بگيرم. همان موقع كه به سمت بالا حركت كردم، سيد و بچه هايش مى خواستند بيايند سمت ساختمان ما. يكى از نيروهايش بعدها برايم تعريف كرد كه يكى از بچه ها مى خواسته اول برود كه سيد دستش را گرفته و نگذاشته. به اش گفته اول من مى روم اگر امن بود؛ شما بياييد. 🔺وقتى سيدابراهيم شروع به دويدن مى كند يك دفعه تير از پشت كتفش مى خورد و ريه اش را سوراخ مى كند. سيد توى سرازيرى مى افتد و خودش را با چند غلت نزديك نيروهاى سمت ديوار مى رساند. بچه ها هم سيد را مى كشند پشت ديوار. ادامه دارد ... صفحه ٣١ ✍️ برگرفته از كتاب: ""؛ شهيد مصطفى صدرزاده انتشارات روايت فتح 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh