eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
2هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
206 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙سخن نگاشت | زندگی امام حسن (ع) 🔻 گاهی شهید شدن آسان تر از زنده ماندن
خدایا... در این ماه طاعت را نصیبم کن. و سینه‌ام را برای انابه همانند بازگشت باز کن. به امانت دادنت ای امان‌ده هراسندگان...
4.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حجت‌الاسلام پناهیان : یکی از راهها برای درک عظمت خداوند این است که هیچ چیز را در قلبمان بزرگ نکنیم، دنیا و غم و اندوه و هیچ چیزی بزرگتر از خدا نیست
💧 منطق اشک - گریه و تضرع، یک راه برای تقویت خوبی‌های پنهان دل است - اشک نشان می‌دهد در اعماق دل چه چیزی برایت مهم است - محاسبه نفس را در هنگام دعا و توأم با اشک انجام دهیم - ادعیه و مناجات‌ها، متن محاسبه نفس هستند - روشی برای پیدا کردن بدی‌های پنهان دل
سیدحسن نصرالله: کرونا شبیه اتفاقی است که در «شعب أبی‌طالب» افتاد دبیر کل حزب‌الله لبنان: 🔹برخی معتقدند ماجرای کرونا شبیه اتفاقی است که موریانه‌ها برای سند قریش رقم زدند و آن را خوار کردند و محاصره مسلمانان در [شعب ابی‌طالب] به پایان رسید. 🔹شاید کرونا امروز باعث لغو محاصره ظالمانه آمریکا علیه برخی کشورها شود.
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃 جذاب است تصور کردنِ ذوق و شوقِ فاطمه برای اولین فرزندش ! 😍 و تصورِ اینکه علی پدر میشود ... تصور کن فاطمه ی زهرا اولین فرزندشان را انتظار میکشد... تصورِ اینکه دستانی که سالهاست پدرانه روی سر شهر است؛حالا صاحبِ فرزند میشود... رمضان به نیمه اش که میرسد های زهرا قد راست میکند و خانه میزبانِ نعمت برای بنی‌هاشم است... نامش را |حسن| نهادند،كه حسن در این خاندان یعنی منشأ كرامت... حسن همان است كه حسين نگاهش را میسپارد به برادری‌اش ... او بايد می‌آمد تا مادر را در كوچه ي بنی‌هاشم همراهی باشد و داغِ داستانِ آن روز را تا آخر در سينه اش امانت نگه دارد و مادری بودن همیشه به نامش آویخته شود...😢 حالا کمی بمان میان واژه‌های بعدی ما مانده در راه ها همیشه محتاجیم به نگاهی که کریمانه ببخشد... و گاهی ما آدم ها باید اسیر شویم اسیر محـبتِ "او" و حسن‌ع همان سر منـشأِ محبت است... من مـحبِ حـسنم .. :)💚 🌸💚🍃 . .
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 ڪل ڪل شیرین دو مدافع حرم 🍃همیشه با هم شوخی میکردن حتی لحظاتی قبل از شهادت حسن رفیق شفیق که می گویند همین ها هستند☝️ رفاقت شان از زمین شروع شد و تا بهشت ادامه یافت...✨🕊
💢✿‍↶ نـمــاز شـ🌙ـب       شـانـزدهـم مــاه رمضـــــان↷✿‍💢  💠🔹حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام ⤵️ هر ڪس در شـب شانزدهم ◽️۱۲ رڪعت نمـاز بجا بیـاورد ◽️۶ نمـاز دو رڪعتی 🔹⇦ در هر رڪعت بعد از سوره حمـد 🔹⇦ ۱۲ مرتبہ سوره تکاثـر خوانده شود 🕊 هر کس این نمـاز را بخواند از قبر بیرون می‌آید در حالی که چهره او زیبا است و منادی نـدا می‌دهد بہ شهادت آنکه خدایی جز خدای یگانه نیست تا زمانی که روز قیامت بیاید، بہ او امر می‌شود که بدون حساب بہ سوی بهشت برو 📗وسائل الشیعه ✍ در صورت امڪان این نمـاز را انتشار دهیـد تا شما هم در ثوابش شریڪ باشید. ‌°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌙🤲🏻 روز شانزدهم { 6️⃣1⃣ } ༺
😔هرکس مؤمنی را غمگین کند و سپس تمام دنیا را برای تلافی به او بدهد کفاره گناه او نخواهد بود و برای این تلافی پاداشی دریافت نمی کند . 🍀پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
📖 روزه خواری 🕊 🌸 مادر شهید : سال 91 ، برای خرید بہ بازار رفتم . وقتی مےدیدم خیلےها بہ راحتے در ملأ عام روزه خوارے مےڪنند ، بسیار ناراحت و عصبانے شدم ، تا جایـے ڪه حتے قدرت خرید نداشتم و دست خالے بہ خانہ برگشتم ... مصطفے وقتی مرا دید با تعجب گفت : «بہ این سرعت خرید ڪردید ؟» گفتم : «اصلا دست و دلم به خرید ڪردن نرفت.» و جریان را برایش تعریف ڪردم . مصطفی سری تڪان داد و گفت : «ڪسے ڪه روزه خوارے مےڪند در واقع دارد با خدا علنے مےجنگد ، چون خداوند براے ڪسانے ڪه روزه خوارے در ملأ عام مےڪنند حد معین ڪرده است . حالا فڪر ڪنید با این ڪار چقدر دل امام زمان بہ درد مےآید . قربون دل آقا بشم.» من آن روز ناراحتیم بہ خاطر نادیده گرفتہ شدن قانون بود و مصطفے دلش بہ خاطر رنجش امام زمان لرزیده بود .
📆 به مناسبت سالروز تاسیس مسجد مقدس جمکران به امر امام عصر علیه السلام (۱۷ رمضان) بازسازی مسجد تازه شروع شده بود. برای بنایی، آب را از قم می آوردند. سخت بود. قرار شد به حفر چاه. رفت تهران. با یک شرکت حفّاری صحبت کرد. چک داد تا بیایند و چاه حفر کنند. جایی از زمین جمکران، برای حفر چاه انتخاب شد. قرار شد از شنبه شروع کنند. شب جمعه، در صحن مسجد، مشغول راز و نیاز بود که دستی بر شانه اش نشست. قاصدی بود از طرف صاحب مسجد؛ حضرت، پیغام داده بودند که: «آنجا نه! آنجا بعدها بخشی از مسجد میشود. به آب هم نخواهد رسید!» قاصد حجت خدا، جای دیگری را برای حفر چاه نشانش داد. صبح شنبه شد. از مهندسان حفاری انکار که جای تازه مناسب نیست. از او اصرار که فقط همین جا! تعهد داد و مسئولیت همه چیز را بر عهده گرفت. چند روز بعد، مهندس ها آمدند سراغش؛ خوشحال و حیرت زده! آسانتر از همیشه به آب رسیده بودند. آب که جاری شد، ماند تامین مبلغ چک. متوسل شد به صاحب جمکران! روز قبل از موعد چک، اتفاقی افتاد. صاحب شرکت حفاری و پسرش آمدند مسجد. مشتاق اینکه بدانند کار چه کسی بوده، جانمایی تازه چاه. از حاج آقای لطیفی نسب شنیدند که: «این مسجد صاحب دارد.» گفتند: پس این چاه هم هدیه ما به مسجد جمکران. چک را پس دادند و گره،گشوده شد. 📚 راه وصال، ص۱۱۹. × التجا