شما هم سهیم باشید در،طرح زیارت اولی ها...
قراره چند تا دختر خانوم زیارت،اولی به همراه مادرشون برن مشهد زیارت😍
سلام دوستان هرکس مایل بود در این کار خیر سهیم باشه...
خیریه خودمونه یعنی من که خادم کانال هستم تو جریان همه برنامه ها وکارا هستم از نزدیک با چندتا از دوستان داریم همکاری میکنیم و جای نگرانی نیس
@shahid_mostafasadrzadeh
#خاطره_مادر_شهید_مصطفی_صدرزاده
🌺اولین صبحی که چشم باز کردم و #مصطفی را کنارم دیدم آنقدر لذت بخش بود که مدام به خودم می گفتم نکند رؤیا باشد؟
تمام #دردها را فراموش کردم و دست کوچکش را می بوسیدم. نگاهم به علامت روی دستش افتاد؛ اول فکر کردم شاید ضربه ای خورده با نگرانی از پرستار پرسیدم. گفت: "نگران نباش" این یک علامت است. خیالم راحت شد.
در مقایسه با شبی که دوست نداشتم سپیده صبح را ببینم و مدام با خود می گفتم ای کاش تمام این چیزها خواب باشد.
صبحی که باورش برایم خیلی سخت و نفس گیر بود. من که طاقت کوچکترین ضربه را روی دستش نداشتم حالا باید تحمل کنم تیر در....😔
💢 ⚜💢⚜💢⚜
@shahid_mostafasadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 لحظات تکاندهنده رو در رو شدن دختران شهید اسکندری با سر بریده پدر 😭
داعش از خانواده آنها مبلغ زیادی پول برای تبادل با پیکر شهید خواسته بود که با مخالفت آنها مواجه شد
یادمون نره که هر چه داریم از شهدا و خانواده شهدا داریم
🏴 @Roshangari_ir
14.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اعلام خبر پیدا شدن پیکر سردار شهید عبدالله اسکندری به خانوادهاش/ تسنیم
🏴 @Roshangari_ir
شهید مصطفی صدرزاده
شما هم سهیم باشید در،طرح زیارت اولی ها... قراره چند تا دختر خانوم زیارت،اولی به همراه مادرشون برن مش
هرکس تا ۲۴ساعت اینده واریزی داشته باشه برای زیارت اولی ها به نیابتش تو حرم امام رضا(ع)زیارت امین الله خونده میشه.ـ.
اگر واریز کردید خصوصی اطلاع بدید🙏
قبول باشه ازهمتون
⊰•📒•⊱
.
بخون😭👇
خب میدونی ؟
سه سالش که بیشتر نبود ...
مگه یه بچه سه ساله چقدر مو داره ؟
چقدر قد داره؟
سوارِ شترش کردن؛ تو حرکت از شتر افتاد...
شب تو بیابون ترسید؛ میدونست اگه دستشون بهش برسه تازیانه میخوره، به زبون بچگی دعواش میکنن؛ ترسید...
کاروان ندیدش دور شد؛
گم شد تو بیابون
کاروان جلوتر که رفت دید یه دختربچه نیست...
زجر گفت من پیداش میکنم...
دختربچه داشت تو بیابون دنبال کاروان میگشت...
دید سوارکار داره میاد؛
ترسید و فرار کرد ....
سوار کار دنبالش رفت...
همینطور که فرار میکرد خارهای بیابون فرو میرفت کف پاش 😭
کف پای یه دختر سه ساله چقدره؟
فرار کرد.....
فرار کرد پشت یه بوته خار پنهون شد...
زجر رسید بالاسرش
میخواست فرار کنه اما کف پاش پر از خار بود..
از اسب پیاده نشد و خم شد...
موهاش و گرفت کشید بالا 😭😭😭
نگهداشت...
دخترک مدام باباشو صدا میزد 😭😭😭
بابااااااا
باباااااااا
با نگاه دخترونهاش نگاه کرد تو چشمای زجر
با زبون کودکانه گفت: نزنیاااااا
زجر دستش و بلند کرد
کوبید تو صورت دخترک 😭😭😭
اونقدر ضربه محکم بود زبون بچه بند اومد😭😭😭
صدا زد : ع... عم.... عمووو عمووو😭😭😭
از اون به بعد زبون رقیه لکنت گرفت😭😭
.
⊰•📒•⊱¦⇢#یا_رقیه
@shahid_mostafasadrzadeh