به او می‌گفتند: «تو که پسر نیستی، نمی‌توانی بجنگی». می‌گفت:«مرد و زن، پیر و جوان ندارد؛ همه‌ی مردم شهر باید برخیزند و از سرزمین خود دفاع کنند». 🔗 #شهیده_سهام_خیام 📗 سیزده ساله‌ها - صفحه ۷۰ ــــــــــــــــــــ ❤️همکلاسی خودتو پیدا کن! ✅ eitaa.com/joinchat/907411460Cac74cd7e38

🖼 | ۱۲ سال بیشتر نداشت... 🔗 #شهید_رضا_پناهی ــــــــــــــــــــ ❤️همکلاسی خودتو پیدا کن! ✅ eitaa.com/joinchat/907411460Cac74cd7e38

🎵نوآهنگ| آخرین دست‌نوشته شهید احمدرضا احدی رتبه اول کنکور پزشکی در سال ۱۳۶۴ ــــــــــــــــــــ ❤️همکلاسی خودتو پیدا کن! ✅ eitaa.com/joinchat/907411460Cac74cd7e38

🔰معرفی کتاب‌های منتشر شده در رابطه با شهدای دانش‌آموز و نوجوان: 🔹- شیرین‌تر از عسل (نشر شهید هادی) 🔹- مسافر کربلا (شهید علیرضا کریمی؛ نشر شهید هادی) 🔹- نوجوان پنجاه ساله (شهید حمید هاشمی؛ نشر شهید هادی) 🔹- سیزده ساله‌ها (نشر شهید کاظمی) 🔹- دیدم که جانم می‌رود (نشر شهید کاظمی) 🔹- بگو به جان امام (شهید علی ایرانمنش؛ استان کرمان؛ شهید پانزده ساله؛ مولف: خانم آذر همّتی) 🔹- حسین سقای کوچولوی جنگ (زندگی دانش آموز شهید محمدحسین ذوالفقاری در قالب شعر) 🔹- فهمیده‌های کلاس (مجموعه خاطراتی از شهدای دانش آموز) 🔹- بلورچی (مجموعه دستنوشته های شهید مهران بلورچی؛ نشر یازهرا) 🔹- شهید بعد از ظهر (خاطراتی از شهید مصطفی کاظم زاده؛ نشر یازهرا) 🔹- خنیاگران عشق (وصیت نامه شهدای دانش آموز شهرستان لامرد) 🔹- پرنده‌ها و بادبادک‌ها (زندگینامه داستانی شهید رضا پناهی، نوشته رضوان کریمی؛ نشر سوره مهر) 🔹- مجموعه کتاب قصه‌های شهر جنگی (نشر سوره مهر) 🔹- عقاب‌های تپه ۶۰ (نشر سوره مهر) 🔹- بچه‌ها دلم برایتان تنگ می‌شود (هشت قطعه شعر سپید همراه با تصاویر رنگی و زیبا ویژه کودکان است که در قالب نامه‌های دانش‌آموزان کلاس پنجم مدرسه‌ای به معلم خود که به جنگ (ایران و عراق) رفته است و توصیفی از حال و هوا و دل‌تنگی‌های آنان در غیاب معلم، سروده شده است؛ نشر سوره مهر) 🔹- سهام خیام؛ دختری از هویزه (نشر سوره مهر) 🔹- راز درخت کاج (شهیده زینب کمائی؛ نشر شاهد) 🔹- فهمیده‌های مدرسه (موسسه فرهنگی منادی تربیت) 🔹- بخشدار ۱۴ ساله (نشر ستارگان درخشان) 🔹- آسمان مال آن‌ها بود 🔹- امتحان نهایی (نوشته مهدی قزلی) 🔹- کتابچه با این ستاره‌ها (مجموعه خاکی‌ها؛ در زمینه نوجوانی شهدای شاخص) 🔹- پهلوان سعید (نشر نارگل به روایت حمید داوود آبادی) 🔹- داستان بهنام (نشر شاهد) 🔹- ره یافتگان وصال (مجموعه خاطرات، زندگی نامه و وصیت نامه شهدای فرهنگی و دانش آموز قوچان) ــــــــــــــــــــ ❤️همکلاسی خودتو پیدا کن! ✅ eitaa.com/joinchat/907411460Cac74cd7e38

🖼| مسئولیت شما سنگین است؛ 🔗 #شهید_امیرحسین_صاحب_هنر ــــــــــــــــــــ ❤️همکلاسی خودتو پیدا کن! ✅ eitaa.com/joinchat/907411460Cac74cd7e38

علی، مجتبی و احمد ــــــــــــــــــــ ❤️همکلاسی خودتو پیدا کن! ✅ eitaa.com/joinchat/907411460Cac74cd7e38

آن سه نوجوانی که از "مهدی‌شهر" با هم پیمان می‌بندند که هرکدام شهید شدند، آن دو نفر دیگر را در روز قیامت پیش خداوند شفاعت کنند، سه تا نوجوان و هر سه شهید می‌شوند؛ نام اینها را شما می‌دانید! داستان اینها را شما می‌دانید. اینها جزو ماجراهای فراموش نشدنی تاریخ است. بیانات امام خامنه‌ای در دیدار با خانواده‌های شهدای استان سمنان 🗓سال ۱۳۸۵ 🔗 #شهید_علی_سراج 🔗 #شهید_مجتبی_سعیدی 🔗 #شهید_احمد_مختاری ــــــــــــــــــــ ❤️همکلاسی خودتو پیدا کن! ✅ eitaa.com/joinchat/907411460Cac74cd7e38

🖼| ما مسافر کربلاییم... 🔗 #شهید_علیرضا_کریمی ــــــــــــــــــــ ❤️همکلاسی خودتو پیدا کن! ✅ eitaa.com/joinchat/907411460Cac74cd7e38

آخرین باری که به جبهه می‌رفت، گفت: «راه کربلا که باز شد برمی‌گردم!» ۱۵ سال بعد پیکرش بازگشت؛ همان روزی که اوّلین کاروان بطور رسمی به سوی کربلا می‌رفت!! 🔗 #شهید_علیرضا_کریمی 📗 برگرفته از کتاب «مسافر کربلا» ــــــــــــــــــــ ❤️همکلاسی خودتو پیدا کن! ✅ eitaa.com/joinchat/907411460Cac74cd7e38

یه پسر بچه شانزده ساله رو آوردند اورژانس، هنوز از بدنش مطهرش دود بلند میشد. بدنش سوخته بود و چهره‌اش قابل تشخیص نبود، اما لبهاش آیات قرآن میخواند و برا سلامتی امام خمینی دعا میکرد. یه مجروح دیگه رو هم آوردند که از هم دریده شده بود. ازش پرسیدم: دردت شدیده؟! گفت: خوشحالم که به امام خمینی درد نمی‌رسه. 📗 روایت مقدس،صفحه۱۳۱ ــــــــــــــــــــ ❤️همکلاسی خودتو پیدا کن! ✅ eitaa.com/joinchat/907411460Cac74cd7e38

🖼| خردسال‌ترین شهید استان بوشهر 🔗 #شهید_حسین_صافی ــــــــــــــــــــ ❤️همکلاسی خودتو پیدا کن! ✅ eitaa.com/joinchat/907411460Cac74cd7e38

نامش حسین بود؛ اهل شهرستان جَم؛ استان بوشهر. در دوازدهمین بهار عمرش دست پدر را می‌گیرد، به محل اعزام می‌برد تا رضایت دهد برای رفتن حسین؛ عملیات بیت المقدس حسین را به آرزویش رساند. شب عملیات گفتند حسین نیا. حسین گفت:«من برای سقایی شما می‌آیم.» حسین تیربارچی را به هلاکت رساند تا گردانِ در محاصره را نجات دهد. رزمنده‌ای آب خواست؛ حسین آب آورد؛ سر حسین بالا آمد. خمپاره‌ای... اینگونه بود که حسین، حسینی شد... 🔗 #شهید_حسین_صافی ــــــــــــــــــــ ❤️همکلاسی خودتو پیدا کن! ✅ eitaa.com/joinchat/907411460Cac74cd7e38