کانال رسمی شهید رضا حاجی زاده
با سلام و عرض ادب🖐🏻 خدمت همراهان گرامی و مهمانان شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده🌸 دوستان قطعا بودن شم
#دلنوشته_شماره_هفت
#ارسالی_کاربر
#کرامت_شهید
اولین باری که سر مزار داداش رضا رفتم ، فکر میکنم دوازده یا سیزده ساله بودم ، همان اولین بار آرامش عجیبی داشتم اما درکی از این موضوع که خیلی ها میگفتند با شهید درد و دل کنید و از شهید بخواهید نداشتم ؛
جبر روزگار گذشت و من دو روز بعد از تولد هفده سالگی ام با موضوعی رو به رو شدم که مرا تقریبا به نابودی کشاند ،
هیچ یک از اعضای خانواده امو دوستانم از موضوع پیش آماده مطلع نبود و من تنها کاری که از دستم برمی آمد حفظ ظاهر بود .
یکی از همین روز ها به اسرار مادرم به بازار آمل آمدیم ،
چون مادر معتقد بود که من مشکلی دارم و نمیگویم اما من زیر بار نمیرفتم و هربار میگفتم که زیادی دارد به من گیر میدهد و من همان آدم سابق هستم ،
راستش را بخواهید من اصلا همان آدم سابق نبودم و مدتها بود که حد الامکان مهمانی ها و گشت و گذار ها را میپیچاندم
تا در خلوت خود زانوی غم بغل گیرم و این از چشم مادر دور نماده بود؛ بعد از گشت و گذار طاقت فرسایی که در بازار داشتیم برای نماز به امامزاده ابراهیم (ع) آمدیم ،
مادر برای نماز وارد حرم شد و من اما ترجیح دادم به مزار شهید رضا حاجی زاده بروم ؛ چون هنگام نماز بود ،
کسی دور و اطراف نبود و نشستم و بعد از خواندن فاتحه و کم کم برای اول بار شروع کردم به تعریف کردن احوالاتم و موضوعی که برایم پیش آمده بود و اشک ریختم ،
در آخر به شهید گفتم درست است که برادر بزرگتر دارم اما نتوانستم این موضوع را با او درمیان بگذارم اما با شما درمیان گذاشتم و درست است که من واقعا خواهر شما نیستم
اما به برادری و نگاهی از سمت شما نیاز دارم ،
پس شما را داداش رضا خطاب میکنم ،
روز ها میگذشت و من هر بار به بهانه های مخلتف به آمل می آمدم و شاخه گلی میخریدم و سر مزار داداش رضا می آمدم
در آنجا حس میکردم که داداش رضا مرا درک میکند چون ایشان تنها کسی بودند که از موضوع خبر دار بودند .
چندی بعد برای بهبودی حال خود نزد تراپیست رفتم و موضوع پیش آمده را برای ایشان مطرح کردم و با پیشنهاد ایشان
سه روزه به مشهد مقدس سفر کردم و در آنجا هم به امام رضای مهربونم و هم به داداش رضا متوسل شدم تا حالم بهبود یابد ، بعد از سفر چندین بار نزد تراپیست رفتم
و از آنجایی که از قبل ارادتم را نسبت به داداش رضا بیان کرده بودم ،
خانم دکتر به من گفتند که بخاطر شهید حاجی زاده آن فرد را ببخشم زیرا او نیز نادم و پشیمان است
روز ها با خود کلنجار رفتم و بالاخره باز هم هنگام اذان مغرب سر مزار داداش رضا رفتم و از این که کسی اطراف نبود بسیار خوشحال شدم ،
باران نرم نرمک میبارید و اگرم هم کسی می آمد متوجه ی اشک های پنهانی من نمیشد .
من آن شب زیر بارش باران به داداش رضا گفتم که بخاطر شما
و بهبودی حال خودم این شخص را میبخشم و از شما میخواهم که در ادامه مسیر زندگی ام مرا یاری کنید .
بعداز آن شب بارانی من کم کم حال بهتری پیدا کردم و در ادامه مسیر زندگی ام هر جا به بن بست رسیدم
به داداش رضا متوسل شدم و او نیز برادری را در حقم تمام کرد .
اکنون که به گذشته مینگرم با خود میگویم که اگر نگاهی از شهید نبود من چگونه میتوانستم از آن افسردگی رهایی یابم ؟
مزار ایشان برای من بی شک تکه ای از بهشت است و نگاه شهید ، نوری بود که تاریکی های اطراف مرا برای همیشه روشن کرد 🌱
کانال رسمی شهید رضا حاجی زاده
با سلام و عرض ادب🖐🏻 خدمت همراهان گرامی و مهمانان شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده🌸 دوستان قطعا بودن شم
#دلنوشته_شماره_هشت
#ارسالی_کاربر
#کرامت_شهید
سلام، هنوزهم باشما فاصله دارم آقا رضا اززمین تااسمان، زخمهایت به رنگ سرخی گل محمدی نمازهایت به خلوص الماس عیارناب حقیقت، هنوزم وقتی چشم به تابلوی عکست میافتد انگاربامن حرف میزنی شمارفتید وماماندیم میترسم اسیرزندگی شوم میدونم که میخواهی فانوس یادت راروشن نگه داریم میدانم که رسالتی بزرگ برشانه داریم که خون سرخ هستی دررگهای این سرزمین بایدشروع کنیم وتورابه تمام جهانیان بشناسانیم حماسه آفرین درودخداوند برشما ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
کانال رسمی شهید رضا حاجی زاده
#دلنوشته_شماره_هشت #ارسالی_کاربر #کرامت_شهید سلام، هنوزهم باشما فاصله دارم آقا رضا اززمین تااسمان
همچنان منتظر دلنوشته های زیبای شما عزیزان هستیم☺️
کانال رسمی شهید رضا حاجی زاده
با سلام و عرض ادب🖐🏻 خدمت همراهان گرامی و مهمانان شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده🌸 دوستان قطعا بودن شم
#دلنوشته_شماره_نه
#کرامت_شهید
#ارسالی_کاربر
حرف ها در مورد ❤️شهید رضا ❤️خیلی زیاده
یادم میاد اولین لحظه آشنایی جدی من و همسرم با شهید رضا برمیگرده ب ابتدای شهادت این بزرگوار
سال ۹۵بعد از عقدمون تو دفتری ک پشت درب پشتی امامزاده واقع بود ،برای تبرک و رزق زندگیمون ب مزار شهدا رفتیم ک یکی از شهدا ،شهید رضا بود
نمیدونم چ حسی بود ک وقتی کنار مزارش رسیدیم بعد فاتحه ،با این عزیز عهد و پیمان بستیم ک هوامونو داشته باشه و...
وعشق و علاقمون ب شهید ب حدی زیاد بود و هست ک همیشه سر مزارش حاضر میشیم و باهاش درد دل میکنیم حرف میزنیم،
جالب اینکه عکس بزرگ این شهید در شب عروسیمون زینت بخش ماشین عروس بود
و همچنین عکسی ک در اتاق خونمون هنوزم هست
🌹اما خاطره و نگاه فوق العاده شهید🌹
فک کنم دومین یا سومین سالگرد شهید بود ک دم درب مصلی پذیرایی میکردن ی بسته هم که شامل عکس و تسبیح و ی سری وسایل بود ب افراد میدادند
چون ی خرده دیر رسیدیم تموم شده بود
اما من دلم پیش عکس و بسته بود
خلاصه
رفتیم داخل مجلس شهید و وسط مراسم من هنوز ذهنم درگیر بسته تبرک شهید بود
نمیدونم چرا، اما دلم میخواست
شروع کردم با شهید حرف زدن ک آقا رضا من خیلی دوست داشتم این بسته رو میگرفتم و ی جوری حلش کن
گذشت و گذشت منم دیگه تو حال و هوای مراسم بودم
البته ب یقین مطمئن بودم ک ی جوری این موضوع حل میشه
موقع پذیرایی شام که داشتن سفره رو پهن میکردن ک غذا پخش بشه
ی مرتبه دیدم یکی از دوستان ک مشغول خادمی بود دیدم داره تو مسیر میاد تا من و دید گفت سید بسته فرهنگی مراسم گرفتی؟؟ گفتم نه!!!!
گفتم شاید بسته رو نگرفته باشی!!؛؛
دیدم دست گذاشت تو جیب شلوارش و ی بسته خوشگل تبرکی مراسم بهم داد!!
داشتم از ذوق و خوشحالی بال درمیاوردم ک شهید رضا چه زیبا حرفم و شنید و نگاهم کرد
نمیدونم دیگه ب چه چیزی باید معجزه گفت!!!
جایگاه شهید تو زندگیمون خیلی ویژه ست
شششششههههییییید رضاااااااااااااجااان
کانال رسمی شهید رضا حاجی زاده
با سلام و عرض ادب🖐🏻 خدمت همراهان گرامی و مهمانان شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده🌸 دوستان قطعا بودن شم
#دلنوشته_شماره_ده
#کرامت_شهید
#ارسالی_کاربر
سلام
حقیقتش من تقریبا ۷ ماه پیش خوابی دیدم از آقا رضا
من خیلی کم پیش میومد برم گلزار شهدا و من خودم چادری بودم و ی مدتی عبا میپوشیدم فقط و چادر نمیزاشتم
ی شب آقا رضا رو خواب دیدم که که به من گفتن اگه قول بدم که دیگه چادرمو از سرم برندارم ایشونم کربلای منو از آقا میگیرن💔
آقا رضا ازم خواست خادم الشهدا بشم و سعادت اینو داشته باشم که خادمی شهدا را داشته باشم:)
من تاحالا کربلا نرفته بودم و پارسال بار اولم بود🙂
آقا رضا نه تنها کربلا بهم دادن بلکه از اون روز به بعد هیچ جا کم نزاشتن برام و دستمو گرفتن
خیلی مدیونشونم،خیلی زیاد:)
7.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
#مادرانه
بسم رب الزینب🥀
مادرمان...
استخوانهای جوانش را سرمه میکند
بر چشمانش تا دیده اش جان بگیرد،
همان جوانی که قرار بود عصای دستش و قوت جانش باشد🥲💔
مادر است دیگر دلش تنگ میشود💔
#شهید_رضا_حاجی_زاده
🌹تنها کانال رسمی تکاور پاسدار
شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده👇🏻
🍃| @shahid_reza_hajizadeh
▪️گرامیداشت هشتمین سالگرد شهادت مظلومانه شهدای خانطومان با محوریت پاسدار شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم علیهالسلام شهرستان هزارسنگر آمل
۱۴۰۳/۰۲/۱۷
📌جهت تصاویر بیشتر لینک زیر👇🏻
https://haraznews.ir/333096/
کانال رسمی شهید رضا حاجی زاده
بسم الله نور✨ صلوات امروز به نیت فرج و سلامتی آقاجانمون امام زمان_عجل الله_🤍 💌به نیابت از شهید حسن
🌺🤍📿
۲,۱۰۰شاخه گل معطر به صلوات
به نیابت از شهید حسن رجایی فر،شهید محمودرضا بیضایی✨
به نیت فرج و سلامتی آقاجانمون مهدی صاحب زمان نور شد و رسید به عرش الهی🙂🌱
قبول باشه ان شا الله🤲🏻🥺
اجرتون با سیدالشهدا❤️🩹🥲
|🤲...
قطرهچونرودشودراهبهجاییببرد
بهدعایفرججمع،اثرنزدیکاست..🌱
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
🌹تنها کانال رسمی تکاور پاسدار
شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده👇🏻
🍃| @shahid_reza_hajizadeh
#سلام_مولای_مهربانم ✋
#صبحت_بخیر_آقا_جانم 💚💐
🌷 تـو تمام دلخوشی ام،
بـرای آغازی دوباره ای!
همین که باز هم، به انتظار
اولین سلام صبح نشسته ام،
همه هراس های زمین را
از دلم بیرون میکند! 🌷🍃
🌼🕊 #اللهم_عجل_لوليک_الفرج🕊🌼
السلام علیک یا بقیه الله ✋
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐
🌺🌷🌹
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج 🌷
بسم الله نور✨
صلوات امروز به نیت فرج و سلامتی آقاجانمون امام زمان_عجل الله_🤍
💌به نیابت از شهید موحد نیا
شهید وحید زمانی نیا✨
ان شاءالله پر از برکت باشه امروزتون🌱
تعداد صلواتی که قراره نور شه رو اعلام کنید که ان شاءالله آخر شب اعلام میشه...🤍📿
🌱 @Sh_Khantoman
﷽
🎥حضور هئیت مذهبی شهرستان آمل بر سر مزار پاسدار شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده همراه با زیارت عاشورا و مداحی به مناسبت سالگرد شهدای خانطومان🌷
۱۴۰۳/۰۲/۲۰
🌹تنهاکانال رسمی تکاور پاسدار
شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده👇🏻
🍃| @shahid_reza_hajizadeh