eitaa logo
کانال رسمی شهید روح‌الله قربانی
1.2هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
526 ویدیو
18 فایل
کانال 🌷مدافع حرم شهید روح الله قربانی🌷 متولد : ۱ خرداد ۱۳۶۸ شهادت: ۱۳ آبان ۱۳۹۴ محل شهادت: حلب سوریه بهشت زهرا (س) ، قطعه ۵۳ (کپی مطالب آزاد با ذکر صلوات) @Montazer313_40 تبادلات: @nooraa_315
مشاهده در ایتا
دانلود
پخش مستند: (عرشیان بی نشان) 🌷✨🌷✨🌷 این هفته:شهید مدافع حرم محمدحسین عطری🌷 زمان👇 پنج شنبه ۲۲ آبان ساعت ۱۲ ظهر جمعه ۲۳آبان ساعت۸ صبح پخش ازشبکه افق 👌لطفااطلاع رسانی شود👌 🌷اجرتون باشهدا🌷 @shahid_atri @shahid_roohollah_ghorbani
••🕊🌱•• ↓❣ هروقت‌می‌خواست‌براےِ بچہ‌ها‌یادگارے‌بنویسہ‌مینوشتــــ : «من‌کان‌للہ،‌کان‌اللہ‌لہ» هرکے‌با خداباشه خدا بااوست @shahid_roohollah_ghorbani
٢١ آبانماه سالروز شهادت "پارسای بی ادعا" شهید حسن طهرانی مقدم و یارانش گرامی باد.🌹 وقتی خبر شهادتش در رسانه‌ها منتشر شد، نام او برای عموم مردم ناآشنا بود. اما درجه و مسئولیتش نشان از سال‌ها تجربه در سپاه پاسداران را می‌داد، سرداری که فقط فهرست فعالیت‌ها، سِمت‌ها و افتخاراتش طولانی و شگفت‌انگیز است. 🔹وقتی رسانه‌ها شروع کردند از سوابق درخشان او سخن بگویند، کم‌کم همه فهمیدند چه شخصیتی در این حادثه دردناک به شهادت رسیده است، کسی که اصرار داشت تا در گمنامی و ناآشنایی کار کند و مجموعه‌ای به‌نام جهاد خودکفایی سپاه را فرماندهی می‌کرد، و در واقع بخش عظیمی از افتخارات موشکی جمهوری اسلامی به نام او زنده است. اگر شهید تهرانی‌مقدم از آبروی خود مایه نمی‌گذاشت و تلاش نمی‌کرد و طبق روال عادی پیش می‌رفتیم "هرگز "نمی‌توانستیم به این درجه در موشک‌سازی برسیم. موشکی ایران🇮🇷 بی ادعا سرسخت اسراییل کنیم با صلوات بر محمد وآل محمد صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم @shahid_roohollah_ghorbani
سلام و‌ادب و احترام خدمت شما دوستان✨ خیر مقدم خدمت عزیزانی که تازه وارد کانال رسمی شهید مدافع حرم روح الله قربانی شدن..🌹 ان شاءالله که بتونیم در این کانال با کمک شما دوستان یاد و خاطره شهید مدافع حرم روح الله قربانی زنده نگه داریم🖤 التماس دعا @shahid_roohollah_ghorbani
🌷﷽🌷 پنجشنبه که می‌شود دلم هرجا که باشد بی تاب خاک کوی ات می‌شود. به خود که می‌آیم سر از مزارت در‌می‌آورم. ای شـهیــد تربت پاکت بوسه باران برس به داد دلم... @shahid_roohollah_ghorbani
🤍 🍃 گفتند که تک سوارمان در راه است از اول صبح چشممان بر راه است ✨ 🍃 از یازدهم، دوازده قرن گذشت تا ساعت تو چقدر دیگر راه است؟ ✨ 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 🤲🏻 @shahid_roohollah_ghorbani
1_395734029.mp3
4.46M
🌱 ‹ برگرفته از کتاب ارزشمند مکیال المکارم › ✨🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🥀 🌷 @shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿ . روح‌الله خیلی به ظهور امام زمان(عج) فکر میکرد. اینکه چه جوری ظهور رخ می‌دهد و چه اتفاق هایی میفتد. روز جمعه ای بود که گفت من صدا پای امام زمان(ع) را می‌شنوم... . به نظر شما منظور شهید از این حرف چه چیز بود؟ . @shahid_roohollah_ghorbani
📿📖 ▓ قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُم مِنهَا وَمِن كُلِّ كَربٍ.. ▓ بگوخداشمارا از آن‌سختی ها و هر اندوهی‌نجات می دهد... أنعام/آیه۶۴ 🍂 🥀 🌷 @shahid_roohollah_ghorbani
کانال رسمی شهید روح‌الله قربانی
دوستان سلام✨ عکس باز شود.... ی یاعلی بگید....✨✨✨✨ چشم امید مناطق محروم برای این کار به شماست.... ا
‌ امام علي‏ (ع): خوشا به حال آن كه به بندگان خدا نيكي كند و براي آخرت خود زاد و توشه برگيرد.🌿 ‌ سلام رُفقا اومدیم خدمتتون با داستان همون آب هویج ها... خب جونم براتون بگه که با رعایت تمام پروتکل های بهداشتی هویج ها رو آبگیری کردیم و با همکاری مرکز نیکو کاری شهید حسین پور به دست نیازمندان و بی بضاعت های مناطق محروم رسوندیم‌... شُکر خدا همه چیز مثل همیشه خوب پیش رفت:) حالا جا داره این جا از تموم شما عزیزان و بانی های همیشگیمون تشکر ویژه کنیم و خداقوت بگیم ممنون و مخلصتونیم که همیشه با کمک ها تون ما رو شرمنده ی خودتون میکنید... اجرتون با آخدا🍃☺ ‌ به مناسبت سالروز شهادت شهید نوید صفری✨شهید رسول خلیلی🖤 که با همت مرکز نیکوکاری شهید مهدی حسین پور حدود40برنج خام و حدود ۱۱۰بسته گوشت بین این عزیزان پخش شد🌸 اجر همگی‌ باشهدا⭐️ 🍎@yaranebeheshti53 @shahid_roohollah_ghorbani
📸 تصویر و جمله منتشرنشده از کتابخوانی سردار سلیمانی ❤️به‌مناسبت آغاز و کتاب‌خوانی 🥀 🌷 🌸 @shahid_roohollah_ghorbani
❣ ✨از قعر زمین به افلاک سلام 🍃از من به حضورحضرت یارسلام ✨صب⛅️ح است دلم 💓هواییت شد 🍃مولااز جانب من بر آن یار سلام @shahid_roohollah_ghorbani
🍃عهدبستن باشهیدان کار احساس است وعشق بهرماندن بر سرپیمان بصیرت لازم است 🌹 @shahid_roohollah_ghorbani
آخرین تماس... یک هفته قبل از شهادت تماس گرفت. قبلا هر وقت تماس می‌گرفت، زود قطع می‌شد اما این بار یک ساعت و نیم با من حرف زد اما تلفن قطع نشد. از روح‌الله نپرسیدم که چرا تلفن قطع نمی‌شود گفت این دنیا می‌گذرد تمام می‌شود مادرم هم رفت خیلی‌ها رفتند حاج آقا مجتبی تهرانی هم رفت (روح‌الله شاگرد حاج آقا مجتبی تهرانی بود) آقا روح‌الله از ظلم به مظلوم خیلی ناراحت می‌شد و ظلم را برنمی‌تافت همیشه می‌گفت در سوریه افرادی هستند که مورد ستم قرار می‌گیرند در حالی که بی‌گناه هستند. می‌گفت من باید بروم و در نابود کردن این ظلم کمک کنم و می‌گفت که حرم حضرت زینب(س) نباید خالی بماند. می‌گفت ما باید برویم تا حرم خالی نباشد. @shahid_roohollah_ghorbani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥✋🏻 🌸صبحگاهان‌ڪه‌خیالٺ‌بہ‌سرم‌مے‌آید 🌿دســت‌برسیـنہ‌دلـم‌سمٺ‌حــرم‌مے‌آیـد 🌸بعدهرذڪرسلامےڪه‌بہ‌شمامےگویم 🌿عطرسیــب‌اسٺ‌ڪه‌ازدوروبرم‌مے‌آید 🌤 @shahid_roohollah_ghorbani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌼✨مـیــخــانـه را نَـبَـسـتَـنـد 🦋تو عجب تنگه ی عابرکشی ای معبر عشق💞 که به جز کشته ی عاشق💔 نکند از تو عبور 🌼 💔 @shahid_roohollah_ghorbani
📱 📸 🌹 به فکر مثل شهدا مردن نباش به فکر مثل شهدا زندگی کردن باش @shahid_roohollah_ghorbani
کانال رسمی شهید روح‌الله قربانی
﴾﷽﴿ . قسمتی از کتاب به مناسبت شهادت شهید : . بیست‌و‌هفتم آبان‌ماه روح‌الله مانند روزهای دیگر به دانشکده رفته بود. از صبح کارهایش را بر طبق روال همیشه انجام داد و ظهر همراه مهران به سالن غذاخوری رفتند. وقتی وارد سالن شدند، گرم صحبت بودند که عکسی روی دیوار نظر روح‌‌الله را به خود جلب کرد. وسط حرفش پرید و گفت: «مهران یه لحظه صبر کن!» ـ چی شده؟ روح‌الله به‌سمت عکس روی دیوار رفت. همان طور که به عکس اشاره می‌کرد، خندید و گفت: «اینجا رو نگاه کن. زده . اینکه محمدحسن نیست، این رسوله، دوستمه، می‌شناسمش!» مهران با تعجب به او نگاه می‌‌کرد. هنوز حرفی نزده بود که روح‌الله گفت: «خب حالا چرا زده شهید؟ نکنه واقعاً شهید شده؟ این رسوله نه محمدحسن؛ اما عکس خودشه.» بعد با ترسی که از چشمانش می‌بارید، به مهران خیره شد. ـ نکنه واقعاً شهید شده؟ بیچاره می‌‌شم. مهران همچنان در سکوت به او خیره شده بود و چیزی نمی‌گفت. نمی‌دانست باید چه عکس‌العملی نشان بدهد. روح‌الله غذایش را گرفت و سر میز نشست، اما یک قاشق هم نخورد. به یک نقطه خیره شده بود و با غذایش بازی می‌کرد. مهران چند بار صدایش کرد. - کجایی داداش؟ چرا غذات رو نمی‌خوری؟ روح‌الله که با صدای او به خودش آمد، از سر میز بلند شد و گفت: «اصلاً اشتهام کور شد، می‌رم یه پرس‌وجو کنم ببینم خبر صحت داره یا نه.» این را گفت و از سالن غذاخوری رفت بیرون. چند دقیقه‌ بعد مهران رفت سراغش، نگران حالش بود. وقتی به اتاقش رفت، دید که روح‌‌الله اشک‌هایش را پاک می‌کند. از حال‌وروزش پیدا بود که خیلی ناراحت است. رفت کنارش نشست و گفت: «چی شد؟ پرسیدی؟» روح‌‌الله سرش را به‌نشانۀ تأیید تکان داد و با بغض گفت: «آره پرسیدم. خبر صحت داره. حالا چه‌کار کنم؟» ـ می‌دونم دوستت بوده، خیلی ناراحتی. اما باید خوشحال باشی که شهید شده و نمُرده. روح‌الله که سعی می‌کرد بغضش را مخفی کند، گفت: «درد من فقط این نیست. آره شهید شده، خوش به حالش. اما رسول خیلی بلده بود. به کارش وارد بود. می‌خواستم برم پیشش ازش کار یاد بگیرم. کلی سؤال داشتم ازش. قرار بود چیزهایی رو که از یاد گرفته بود، بهم یاد بده. خیلی قرارها با هم گذاشته بودیم. فکرشم نمی‌کردم این‌جوری بشه.» مهران بازهم سعی کرد که دلداری‌اش بدهد، اما خودش هم می‌دانست خیلی فایده‌‌ای ندارد. روح‌الله خیلی ناراحت بود. . @shahid_roohollah_ghorbani
•°💛 •° هر صبـح با سلام دلم جان گرفتہ اسٺ خونم پس از سـلام تو جریـان گرفتہ اسٺ اے فاتـح القلـوبِ دلم ختم جملہ ے ما اَعرفُ بغیرڪ سلطان گرفتہ اسٺ🕊🍃 🌤 ♥️ @shahid_roohollah_ghorbani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا