” بریده ای از کتاب گلستان یازدهم:
«بابا، یادته شب عروسی به علی آقا چی گفتی؟! گفتی اگه دخترم یه شب با یه مرد زندگی کنه، بهتر از اینه که یه عمر با یه نامرد زندگی کنه. این یک سال و هشت ماه مثل برق و باد گذشت. برای من یه شب بود. من یه شب با یه مرد زندگی کردم و تموم. فکر نکنم دیگه مثل علی آقا پیدا بشه.» بعد با بغض و گریه به حلقۀ توی دستم نگاه کردم و گفتم: «بابا، تو مردتر از علی میشناسی؟!»
بابا بلند شد و آمد کنارم ایستاد. چشمهایش سرخ و پُر از اشک بود. تا به حال او را اینطور ندیده بودم. مرا بغل کرد و بوسید و گفت: «نه بابا جان، نه به خدا، ندیدهم. علی آقا خیلی مرد بود. لنگه نداشت و نداره.» “
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
سلام خدمت همه ی شما همراهان گرامی.
صبح عالی تون متعالی.
خوشحال هستیم که به کانال ما پیوستید.
ما پنج ماه هست که در سه پیام رسان سروش، ایتا و بله در خدمت شما هستیم و اکنون در این سه کانال به بیش از دوهزار عضو رسیده ایم.
اساس کار ما بر این بوده که به روز ترین، پر تیراژ ترین و مفید ترین کتابهای مذهبی، شهدایی و همچنین رمانهای عاشقانه و مذهبی را گلچین کنیم و پس از معرفی و نقد و بررسی اش، نکته ها و بریده های نابی از کتاب را نیز به اشتراک بگذاریم.
حال از شما دوستان اهل کتاب خواهش میکنم که شما هم ما را در لذت کتابخوانی تان شریک کنید و نکات و نقد هایی که از کتابتان دارید را برای ما بفرستید تا بهترین آنها را با نام خودتان در کانال بگذاریم.
همراهی شما با ما، انگیزشی قوی می آفریند تا انشاءالله روز به روز مطالب بهتری را ارائه دهیم.
🌺🌺🌺منتظر تان هستیم🌺🌺🌺
🌺🌺🌺 @yasaman8 🌺🌺🌺
محمد»، رمانی پیرامون زندگی پیامبر اسلام(ص) است. این کتاب، نوشته ابراهیم حسن بیگی، در 288 صفحه توسط انتشارات مدرسه منتشر شده است. ویژگی خاص کتاب اینست که، راوی داستان یک یهودی است که برای ترور پیامبر به مکه اعزام میشود؛ در طول سفر، این فرد موظف به تنظیم گزارش است؛ «محمد» مجموعهای از 15 گزارش، یک مقدمه و یک سرانجام است؛ این گزارشها که بر اساس عقاید، نیات و مشاهدات راوی تنظیم میشود از تأثیرگذاری تدریجی شرایط بر وی و تحول درونی او حکایت دارد. این کتاب زیبا و خوشخوان تاکنون به زبانهای انگلیسی، عربی، ترکی استانبولی و ازبکی ترجمه شده است.
#رمان_محمد_(ص)
#سیره_پیامبر
#ابراهیم_حسن_بیگی
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
رمان «محمد(ص)» نوشته ابراهیم حسن بیگی انتشارات مدرسه
در روایت این رمان که در پانزده بخش تالیف شده است، شخصی یهودی که به عنوان یک دانشمند معرفی میشود، از طرف شورای عالی یهود مأمور میشود به سمت پیامبر اسلام(ص) رفته و با تظاهر به اسلام آوردن، یا او را کشته یا عقایدش را به چالش بکشد.
وی به سوی پیامبر اکرم (ص) رفته و شرح زندگی و فعالیتهای او را در پانزده گزارش مجزابرای شورای عالی یهودیان ارسال میکند. اما پس از ارسال گزارش پانزدهم که در ایام بیماری و رحلت پیامبر اکرم(ص) انجام میشود، به شهر خویش باز میگردد و حس میکند که دچار نوعی فقدان شده و روح خود را اسیر رفتار و پیام و کردار پیامبر اکرم(ص) میبیند.
او درمییابد که اتفاقی در درونش رخ داده است. به ویژه اینکه متوجه میشود که در مدت ارسال این نامهها رئیس وی بر اثر مطالعه این نامهها و آشنایی با کردار و منش پیامبر(ص) به اسلام گرایش پیدا کرده است.
این رمان همچنین به زبانهای ترکی و انگلیسی نیز ترجمه شده و چندی پیش نیز ترجمهای از آن به زبان گرجی منتشر شده است.
چاپ هفتم رمان محمد در ۲۰۰۰نسخه در ۳۰۰صفحه منتشر شده است.
#رمان_محمد(ص)
#سیره_پیامبر
#ابراهیم_حسن_بیگی
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
4.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📙 مجموعه پیامبر صلیاللهعلیهوآله
📝 نبی_سلیمانی
📖 ۸۷۰ صفحه
انتشارات به_نشر
وای از آن شب! شبی که آسمان مکه، شهاب باران شده بود...
شبی با شکوه که قرار بود سرنوشتی دیگر برای مردم سرگشته و جاهل آن زمان، رقم بخورد. شبی که قرار بود با میلاد محمد (ص) معجزهای بزرگ رخ بدهد ...
این مجموعه ۸ جلدی با طراحی فوقالعاده و داستانهای شیرین و دلنشین که دارنده لوح تقدیر هفتمین دوره جشنواره انتخاب کتاب شهید حبیب غنیپور در سال ۱۳۸۶ است برای همه کسانی که میخواهند راجع به راه و روش زندگی حضرت پیامبر_اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بدانند و مفهوم آیات قرآنی را که درباره این شخصیت والا آمده بهتر درک کنند، مناسب است...
داستانهایی که تا به حال کمتر راجع به آنها خوانده و شنیده شده، داستانهایی که از قبل از میلاد پیامبر شروع میشود و تا آخر زندگی پر خیر و برکت ایشان ادامه دارد....
#مجموعه_پیامبر
#سیره_پیامبر
#نبی_سلیمانی
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
این ماجرا رو با دقت بخونید
در زمان فرمانروایى هارون عباسى پس از شهادت امام کاظم علیه السلام، بنی عباس تصمیم گرفتند به اندازه ای بنی هاشم را فقیر کنند تا بین مردم مشهور شود آنها به گدایی افتادند عدّهاى هم به فرماندهى "جلودى" كه مردى سفّاك و بیرحم بود، مأموریت یافتند به محلّه بنىهاشم در شهر مدینه منوّره حمله كنند، و تمام خانهها را به تاراج بكشند. در حدی که جز یک لباس که تنشان هست چیزی برایشان باقی نماند
جلودى براى انجام مأموریت عازم شهر مدینه شده، و با افراد خود به محلّه بنىهاشم و از جمله به خانه امام کاظم علیه السلام كه امام رضا علیه السلام در آنجا بودند یورش برده، و خانه آن حضرت را به محاصره خود در آورد.
حضرت رضا علیه السلام كه از قصد جلودى آگاه بودند، تمام بانوان و علویان را به اطاقى برده، و خودشان درِ آن اطاق ایستادند، جلودى با خشونت و شدّتى زیاد روبروى امام ایستاده و گفت: كه من طبق دستور امیرالمؤمنین! هارون، مأموریت دارم به این اطاق هم وارد شوم و همه چیز را مصادره كنم، و این كار باید انجام پذیرد.
امام هشتم در پاسخش فرمودند: كه تو همینجا منتظر بمان و صبر كن، من سوگند یاد مىكنم كه هر چه این بانوان از زیورآلات و لباس و غیره دارند برایت بیاورم، جلودى نپذیرفت و بر خواستهاش اصرار مىورزید، و حضرت امام رضا علیه السلام پیوسته مىفرمودند كه اگر صبر كنى من قول مىدهم هر آنچه در اطاق و در اختیار آن مخدرات هست نزد تو بیاورم، تا این كه جلودى پذیرفت چون می دونست امام دروغ نمیگه
امام وارد اطاق شده و به آن مخدّرات امر فرمودند كه هر كدام جز یك پیراهن بر تن، آنچه كه دارند اعم از زیورآلات، خلخال، گوشواره و حتى مقنعههاى روى سرشان را به همراه تمام أثاثیه خانه به جلودى دادند.
از این واقعه مدتها گذشت تا این كه حضرت امام رضا علیه السلام به خراسان تشریف آورده و به اصطلاح، ولیعهد مأمون عباسى شدند، و مأمون دستور داد كه تمام اطرافیان و درباریان با آن حضرت بیعت كنند، و همه بیعت كردند جز نفرات معدودى كه یكى از آنها همین جلودى بود.
مأمون عباسى آن چند نفر را به جرم عدم بیعت با امام رضا علیه السلام به زندان افكند.
یك روز بعد از زندانى شدن جلودى مأمون به خدمت امام هشتم شرفیاب شده، و موضوع زندانى شدن آن چند مخالف و از جمله جلودى را به ایشان عرض كرد، و سپس دستور داد كه زندانیان احضار شوند.
امام رضا علیه السلام كنار مأمون نشسته بودند كه از دور چشمشان به جلودى افتاد، با وجودى كه از ظلم و ستم آن شخص دلآزرده بودند و مورد چپاول و هتك حرمت او قرار گرفته بودند، و بالاخره مىدانستند كه جلودى با ایشان دشمنى آشكار دارد، با تمام اینها جلودى را عفو كرده و با لطف و مرحمت خویش از گناهان او چشم پوشیدند، و به همین جهت رو كرده به مأمون و با صورت گشادهاى فرمودند: این پیرمرد، جلودى را به من ببخش و آزادش كن، مأمون با صداى آهسته عرضه داشت: این همان کسی است كه دختران پیغمبر را آزرده و خانه شما را چپاول كرده است!
اما
اما
اما جلودى از روی كینه و بغضى كه نسبت به حضرت رضا علیه السلام داشت، گمان برد كه آن حضرت عقوبت و مجازاتش را از مأمون مىخواهند، از این رو به مأمون گفت: ترا به خدا و به خدمتگذاریم به پدرت هارون سوگند مىدهم كه خواهش این آقا را نسبت به من نپذیرى!
مأمون كه وضع را چنین دید از بزرگوارى امام رضا علیه السلام و خباثت جلودى در شگفت شده و به جلودى گفت: به خدا سوگند خواهش این آقا را نسبت به تو عملى نمىكنم، سپس به دژخیم خودش دستور داد گردنش را بزند.
منبع: اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج1، ص42،
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
پنجشنبه فیروزه ای
مولف : سارا عرفانی
ناشر کتاب : کتاب نیستان
سال نشر : 1393
تعداد صفحات : 373
« پنجشنبه فیروزه ای »، جدیدترین اثر سارا عرفانی را می توان یک تجربه قابل اعتنا و قابل قبول در حرکت به سمت تولید چنین آثاری دانست؛ آثاری داستانی که پیش از هر چیز سعی دارند به دور از هر نوع قضاوت و یا ظاهرالصلاح نشان دادن بخشی از شخصیتهای داستانی و ترسیم فضاهای سفید و سیاه در داستان، سبکهای مختلف از زندگی انسانی را پیش روی هم قرار داده و مخاطب را به هم ذات پنداری با آن وادارند.
«پنجشنبه فیروزهای» با یک داستان سریع و سرضرب آغاز میشود. با روایتی از یک دانشجو که مخاطب میتواند به سادگی با آن همذات پنداری کند؛ دانشجویی که اهل ادا در آوردن نیست. اما رمان پس از این پیشدرآمد وارد رابطه ظریف چند دختر دانشجو میشود که برای زیارت به مشهد مقدس وارد شدهاند. شاید اوج رفتار عرفانی در نگارش این رمان و رو در رو قرار دادن سبکهای مختلف زیستی در رمان را بتوان در این بخش رمان جستجو کرد. عرفانی با زیرکی و در عین حال رعایت جنبه های مختلف عفاف، مخاطب را به درون تو در توی ذهن دختران جوان دانشجویی میبرد که در این سفر همراهند.
توصیف دقیق پوشش، چهره و حتی شرح لحن آنها در کنار دیالوگهای به کار رفته توسط آنها و نیز شیوه ریاکشنهای جسمی آنها در بیان برخی جملات و عکسالعمل نشان دادن به آنها یکی از نقاط قوت وی در ترسیم شخصیتهای این رمان است. با این حال او در کنار این چنین ابتکاراتی، به ترسیمی ظریف و زیبا از اندیشه و نگاه و زندگی مؤمنانه از زاویه یک دختر جوان در بستر رویدادهایی که داستان پیش پای اوست میگذارد دست یافته هست.
#پنجشنبه_فیروزه _ای
#رمان_امام_رضا(ع)
#سارا_عرفانی
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
رمان دینی در ایران با فراز و نشیب های ساختاری و معنایی متعددی همراه بوده است و در نهایت نیز ماحصل انتشار در این سبک ادبی را نمی توان چیزی بیشتر از طبع آزمایی دانست. در طول چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی نویسندگان متعددی که در این زمینه فعال بوده اند به طور عمده موفق ترین آثار خود را در زمینه بازروایی از حوادث تاریخی قرار داده اند. در چنین فضایی آنچه که کمتر به خلق آن توجه شده است تولید رمان هایی دینی با مضمون اجتماعی و با حوادثی است که در چهارچوب و جغرافیای زیستی امروزی می گذرد. به عبارت دیگر، رمان دینی که در داستانش به مسئله سبک زندگی دین مدارانه به شیوهای کاملا اسلامی و ایرانی بپردازد؛ کمتر مورد توجه و دقت نویسندگان ایرانی بوده است.
«پنجشنبه فیروزهای» از حیث بیان رویدادهای داستانی اثری به شدت امروزی است. به عبارت سادهتر این رمان در زمره آثار آپارتمانی و لوکس و شبهروشنکفرانه است و نه آثاری که به تمامی در مسجد و مکانهای مذهبی میگذرد. ساختار روایت دینی این رمان شکل گرفته در ساختارهای عادی و روزمره و قابل دسترسی زندگی امروزین همه ماست و همین مسئله است که این داستان را برای خواندن و پیگرفتن قابل تأمل میکند.
#پنجشنبه_فیروزه_ای
#رمان_امام_رضا(ع)
#سارا_عرفانی
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
پنجشنبه هم پایان است، هم آغاز شیرین
داستان پایان جوانی کردن یک جوان و آغاز زندگی یک جوانمرد.
قهرمان داستان جوانی خوش قد و قامت است که به سبک همه امروزی ها برای خودش دنیایی از عشق و موتور و موسیقی و درس ساخته است؛ که با یک اتفاق و یک حرکتِ جوانمردانه مسیرش تغییر میکند.
نویسنده سعی کرده است در فضای دانشجوییِِ موجود کشور، آرزوها و آسیب های این قشر را با نگاهی واقع گرایانه و دقیق به تصویر بکشد.
از طرفی وضعیت فرهنگی جامعه هم از نگاه تیز بین خانم عرفانی دور نمانده است و مورد نقد و بررسی مختصری قرار گرفته است.
پیام اصلی داستان
♦️(1)در این کتاب افراد با اختیار و انتخاب های خودشان، مسیر زندگی و آینده شان را رقم می زنند.
انتخابی که از نوجوانی و جوانی تبلور حرکتی در زندگی افراد پیدا می کند و در طول عمر، خوشبختی و بدبختی فرد را رقم می زند.
♦️(2)البته، نویسنده عمده وقت و همت خود را روی زندگی جوانی به نام سلمان می گذارد. او در مسیری حرکت می کند که چندان به خیر نیست.
اما در جریانی که برایش رقم میخورد در وادی دیگری قدم می گذارد.
وادی که او را به اوج می رساند و دیگران را هم با خود همراه می کند.
پیام فرعی داستان:
♦️(3)طی طریق از من تا او، از شر تا خیر، از ظلمت به نور مفهوم عمیق این کتاب است.
باز کردن زوایای پنهان روحیات، اخلاق فردی شخصیت ها به کتاب جذابیت خاصی داده است.
#پنجشنبه_فیروزه_ای
#رمان_امام_رضا(ع)
#سارا_عرفانی
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98