eitaa logo
شهیدانه
1.5هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
4.8هزار ویدیو
11 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
عایشه عبدالرحمن، ملقّب به «بنت الشاطی»، نویسنده و محقق برجسته مصری است که آثار عمیقی در حوزه مسائل اسلامی از وی منتشر شده است. بنت الشاطی با نوشتن کتاب گرانسنگ و وزین «السیدة زینب عقیلة بنی هاشم» بین شیعیان، معروف و مشهور گشت.  بنت الشاطی از محدود بانوان مصری عصر خویش هست که در سطوح دانشگاهی مقبولیت و شهرت نسبی پیدا کرد. بخشی از شهرت بنت الشاطی در جهان و به خصوص در ایران به سبب نوشته های او درباره زندگی پیامبر اسلام و زنان خاندان اوست. این نوشته ها گرچه بر استنادهای تاریخی مبتنی است، پردازش هنری و داستانی بسیار دارد. و همین موضوع، آنها را از قالب دیگر تألیفات سیره نویسی معاصر چون آثار طه حسین و محمد حسین هیکل متمایز میکند. عایشه عبدالرّحمان، قرآن پژوه مکتب ادبی سال 1913م در دَمیاط مصر متولد شد. نزد پدرش که از اندیشمندان مصر و تربیت یافتگان الازهر بود، ادبیات عربی و قرآن آموخت. تحصیلات غیردینی خود را با وجود مخالفت پدر در مدارس مصر گذراند و در جوانی در «مجلة النهضة» آغاز به نشر شعر و مقاله کرد و مدتی بعد منتقد ادبی روزنامه الاهرام شد. سال 1936م به دانشکده ادبیاتِ دانشگاه فؤاد اول، دانشگاه قاهره کنونی، وارد شد و نام مستعارِ «بنت الشّاطی» (دختر ساحل) را برگزید. سال 1950م دکتری خود را با پایان نامه ای درباره ابوالعلاء معرّی از همان دانشگاه دریافت کرد. #عایشه_بنت_الشاطی #بانوی_کربلا #حضرت_زینب ✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
از عناوین این کتاب می توان به سرفصل های پدران و اجداد؛ سایه هایی بر گهواره؛ دوران کودکی اندوهناک؛ عقیله بنی هاشم؛ آژیر تندباد؛ هجرت؛ دلیل قافله؛ خواهش و اصرار؛ به سوی بیابان مرگ؛ شیر زن کربلا؛ قافله اسیران؛ بازگشت کاروان؛ سفر آخرین؛ خونخواه! و بانگ جاویدان اشاره کرد. این کتاب توسط نویسندگان گوناگونی به فارسی ترجمه شده است. 1ـ سید رضا صدر، که این اثر در تهران، شهریور 1336، توسط کتابفروشی ابن سینا، به چاپ رسیده است.  2ـ سید جعفر غضبان، انتشارات ماه نو، تهران، چاپ خرّمی.  3ـ حبیب چایچیان «حسان» و مهدی آیت اللّه زاده نائینی، با نام «زینب بانوی قهرمان کربلا»، امیرکبیر، 1344. 4ـ سید جعفر شهیدی، با نام «شیرزن کربلا یا زینب دختر علی»، مشعر، 1374 ش. #بانوی_کربلا #حضرت_زینب #معرفی_کتاب ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
امام على عليه السلام: هر كه با دانش خلوت كند، از هيچ خلوتى احساس تنهايى نكند مَن خَلا بِالعِلمِ لَم توحِشهُ خَلوَةٌ غررالحكم حدیث8125 ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابهای مربوط به شهدای انقلاب مشهد ✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
داستان از کابوس حضرت زینب(س) در کودکی آغاز می‌شود: چشم‌های اشک‌آلودت را به پیامبر(ص) دوختی، لب برچیدی و گفتی:«خواب دیدم، خواب پریشان دیدم. دیدم که طوفان به پا شده است، طوفانی که دنیا را تیره و تار کرده است. طوفانی که مرا و همه چیز را به این سو و آن سو پرت می‌کند، طوفانی که چشم به بنیان هستی دارد. ناگهان در آن وانفسا چشم من به درختی کهنسال افتاد و دلم به سویش پرکشید...» داستان از این کابوس که گواه رحلت پیامبر(ص) است و شهادت مادر و پدر و... آغاز می‌شود و در انتهای کتاب باز به همین خواب پریشان می‌رسیم: «تعبیر شد خواب کودکی‌های من پیامبر! و من اکنون با یک دنیا مصیبت و غربت تنها مانده‌ام...» انتشارات نیستان به تازگی چاپ بیست و چهارم کتاب «آفتاب در حجاب» سید مهدی شجاعی را وارد بازار کتاب کرده است. این کتاب جزء یکی از پرمخاطب‌ترین کتاب‌های این نویسنده صاحب نام کشورمان به حساب می‌آید. #آفتاب_حجاب #حضرت_زینب #سید_مهدی_شجاعی ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
شهیدانه
آفتاب در حجاب کتاب آفتاب در حجاب در هجده بخش یا به زبان خود کتاب در هجده پرتو نوشته شده و بخش‌های مختلف زندگی حضرت زینب (س) را به تصویر می‌کشد. این کتاب زندگی حضرت زینب (س) را از کودکی تا وفات توصیف می‌کند. در آفتاب در حجاب نکته‌های جالبی درباره‌ی زندگی حضرت زینب می‌خوانیم. به عنوان مثال طبق روایت‌های مختلف نام این حضرت را پیامبر (ص) از سوی جبرئیل گذاشته‌ و به معنای درخت نیکو منظر وخوش‌بو است. در آفتاب در حجاب آمده است که بعد از نام‌گذاری ایشان، پیامبر از جبرئیل سوال کرد دلیل این غصه و گریه چیست؟ جبرئیل عرضه داشت: «همه‌ی عمر در اندوه این دختر می‌گریم که همه‌ی عمر جز مصیبت و اندوه نخواهد دید». این سخن جبرئیل به رنج‌ها و مصیبت‌های فراوانی که  حضرت زینب (س) در زندگی متحمل شده و لقب «اُمّ المَصائب» را به او داده‌اند؛ اشاره کرده است. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
ابتکار عمل در روایتی آشنا سیدمهدی شجاعی درباره‌ی زاویه دید کتاب اضافه می‌کند: «راوی این رمان ترکیبی از دانای کل و دوم شخص است. در حقیقت، جنس راوی این رمان با کتاب‌های دیگر متفاوت است و از این جهت شاید بتوان گفت که اصلی‌ترین نکته این کتاب، جنس روایت و نوع زاویه دید است. باید اشاره کرد که این زاویه دید، طرح جدیدی است. همیشه در نوشتن داستان عاشورایی به دنبال این بودم که با توجه به این‌که بسیاری از افراد مضامین عاشورایی را می‌دانند، از زاویه دید جدیدی استفاده کنم. ترکیب دانای کل و دوم شخص، راوی جدیدی را می‌سازد که این اجازه را به مخاطب و راوی می‌دهد تا بتواند احساس را کنترل کند و به نوعی پاگشای درونی داشته باشد. به اعتقاد من این مدل از راوی، حس مخاطب را بیش‌تر درگیر می‌کند در حالی که اگر قرار بود راوی داستان فقط دوم شخص باشد، نمی‌توانست به بسیاری از حیطه‌ها وارد شود و این حس صمیمیت و عاطفه را برانگیزد. در حقیقت، ترکیب این راوی و ایجاد زاویه دید جدید، اتفاق مهمی باشد که در این رمان رخ داده باشد.» ✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
کتاب آفتاب در حجاب از جمله آثار سید مهدی شجاعی در حوزه‌ی ادبیات مذهبی است. کتاب درباره‌ی «حضرت زینب» (س) نوشته شده و در سال ۱۳۷۷ به وسیله‌ی «انتشارات نیستان» منتشر شده است.  آفتاب در حجاب اثر پرباری است  که تا کنون  سی مرتبه تجدید چاپ شده است. شجاعی برای نوشتن کتاب از استنادهای تاریخی فراوانی استفاده کرده و جزئیات مربوطه به زندگی «حضرت زینب» (س) را بازگو می‌کند. او درباره‌ی مضمون این کتاب می‌گوید :«اکنون، با استفاده از مونث بودن و زن بودن شخصیت حضرت زینب (س) می‌توانیم به لایه‌های درونی و پنهان از ماجرای عاشورا که کم‌تر مورد توجه قرار گرفته است، ورود پیدا کنیم.» سیدمهدی شجاعی در مصاحبه‌ای علت نام‌گذاری این کتاب را این‌طور توضیح می‌دهد: «درباره‌ی عنوان کتاب باید بگویم که حجاب، علاوه بر این که می‌تواند به وقار و سنگینی حضرت زینب اشاره داشته باشد، مفهوم دیگری نیز دارد. حجاب، چیزی است که مانع دیدن یک شی از جمله حقیقت می‌شود که البته این حجاب می‌تواند از جنس تاریکی و نور باشد. باید گفت که آفتاب در حجاب به معنای آفتاب تابانی است که شخصیت بزرگ و والای آن شخصیت نورانی هنوز درک نشده است و از این جهت در حجاب مانده است. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
کتاب سربازان سردار به قلم مرتضی کرامتی دربردارنده شجاعت ها و رشادت های سردار حاج قاسم سلیمانی و شهدای مدافع حرم است که در این کتاب به بررسی عملکرد و زندگانی حاج قاسم سلیمانی و نقش اساسی وی در منطقه و رابطه وی با رزمندگان و توصیه های ایشان برای رزمندگان و حساسیت دشمن به تفکران نظامی و دادن القاب مختلف به وی و آوردن عکس های متفاوت از سردار و همچنین از زندگانی و رشادت های شهدای مدافع حرم سخن گفته... در این کتاب همچنین از تاثیرات سردار بر رزمندگان عراقی و سوری ، نقش ایشان در منطقه و نقش شان در فرماندهی ارتش عراق و ... به خوبی سخن رانده می شود. ✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
در رابطه رزمندگان با سردار سلیمانی نکاتی را در کتاب می خوانید : سردار سلیمانی به خاطر روحیه ای که دارد هر رزمنده ای را ترغیب می کند تا در اولین ورودش فرمانده غیورشان را ببینند و رفتار و کردار و روحیه شهادت طلبی وی را سرمشق زندگیش قرار دهند . اخلاق پسندیده و شجاعت وی باعث شده تا رزمندگان از وی به عنوان فرماندهی غیور یاد نمایند .سردار بر اساس روحیه رزمندگان با آنها معاشرت کرده و پدرانه نکات جنگی و ... را گوش زد می کنند و رزمندگان با دیدن صلابت و بزرگی ایشان روحیه ای مضاعف را در خودشان می بینند . رابطه رزمندگان با سردار به مثابه رابطه پدر و فرزند می باشد . ✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
کتاب «سربازان سردار» رساله ای متقن و راه گشا در راستای ترویج فرهنگ شهادت و مجاهدت می باشد که در دو فصل گردآوری شده است .فصل اول این کتاب در ارتباط با شخصیت سردار قاسم سلیمانی و تاثیر حضور او در مقام فرماندهی سپاه قدس است و بخش دوم آن نیز به روایت خاطراتی از شهدای مدافع حرم اختصاص یافته است. . کتابی ۱۷۶ صفحه‌ای که دربرگیرنده خاطرات تعدادی از شهدای مدافع حرم است. شهدایی که نماینده پرافتخار مردم مسلمان در راه دفاع از انسانیت و مقابله با وحوشی به ظاهر انسان بودند. نثر کتاب همان‌گونه که پیش از این به آن اشاره کردیم، نثری بسیار ساده و روان است که بیشتر بر مبنای ذکر خاطرات این شهدا بدون درگیر شدن در مسائل احساسی است. هر چند که شاید گروهی نیز طرفدار این سبک نباشند، اما به نظر می‌رسد آنچه که برای نگارندگان کتاب اولویت داشته، در مرحله اول ثبت خاطرات این شهدا و جلوگیری از کم‌رنگ شدن یاد آن‌ها و در مرحله دوم جذب طیف بیشتری از مخاطبان بوده است. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
حاج قاسم سلیمانی یکی از این دلاوران است که پا به پای دوستان و همرزمان خود در اکثر اتفاقات مهم جنگ حضور داشته است و پس از آن اتمام جنگ چندین سال در قامت یک سرباز به مقابله با اشرار مرزهای شرقی کشور پرداخته است. همین تجربه باعث شد که او از سال ۷۶ به عنوان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انتخاب شود و عملکردی را از خود به جای بگذارد که امروز بعد از ۱۸ سال، تبدیل به یک قهرمان ملی شود. قهرمانی که کتاب‌های کمی در ارتباط با او نوشته شده است و شخصیتش هنوز در میان دوستدارانش به عنوان یک چهره جذاب ولی مرموز باقی مانده است. چهره‌ای که علی اکبری مزدآبادی در کتاب «حاج قاسم» به سراغ معرفی آن رفته است. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
بریده ای ناب از کتاب : سردار حاج قاسم سلیمانی خطاب به مدافعان حرم: شما آمده اید در راهی قرار گرفته اید و برای خدا و دفاع از حریم ها راهی اختیاری را انتخاب کرده اید. دفاع فقط از حرم حضرت زینب(ع) و حضرت رقیه(ع) نیست؛ دفاع از حریم گسترده ای است و دفاع از حریم اهل بیت (ع) و انسانیت است. یقین بدانید شما برای،این انتخاب شده اید؛ چه این را حفظ کنید و چه نکنید. #سربازان_سردار #سردار_سلیمانی #بریده_کتاب ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
بریده کتاب «سربازان سردار»: پیام سرلشکر قاسم سلیمانی در سخنرانی میان سران ارتش و سپاه استان کرمان به گروهک تکفیری داعش: بسم رب الشهداء و الصدیقین....اگر میخواهید برای فرزندانتان خاطره ای از خود به جا بگذارید، هر چه سریعتر به خانه های خود باز گردید....بی شک اگر پای مان به امر ولی و امامان (ع) به میدان نبرد باز شود، به خدا قسم که مادران تان از به دنیا آوردن تان خود را لعنت میکنند چرا که قرنهاست نسل به نسل جوانان شیعه برای گرفتن انتقامی شدید از قاتلان حسین (ع) شمشیرهای خود را تیز نگه داشته اند.....والله که اگر پایتان به حرم حسین(ع) برسد سرهای بریده شما را برای حرم زینب(ع) به پیشکش خواهیم برد و نماز ظهر را در بقیع اقامه خواهیم کرد.....لبیک یا حسین(ع) ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
شهیدانه
بنت الشاطی در کتاب زیبایش «بانوی کربلا» که قبلا معرفی کردیم، به حضرت زهرا (س) اشاره کرده اند که در زیر می آوریم: حضرت زهرا (علیهاالسلام) به خانه برگشت. پس از مدتی صدایی از پشت در شنید. از اتاق بیرون آمد. شنید عمر می گوید: باید وارد خانه شوم و علی را برای بیعت ببرم؛ برای جلوگیری از فتنه و ترس از تفرقه و جدایی مسلمین. فاطمه صیحه ای زد و گفت: ای پدرم، ای رسول خدا! دیدی چه بر سر ما آمد بعد از تو از ابن خطاب و ابن ابی قحافه؟! هنگامی که صدای فاطمه بلند شد، مردم همه گریه کردند و عمر محزون و ناراحت برگشت. ابوبکر و عمر برای کاری که کرده بودند، خواستند نزد فاطمه بیایند. ایشان آن دو را قبول نکرد. به علی گفتند و با وساطت علی وارد شدند. فاطمه در حالی که خشمگین و ناراحت بود، رویش را به طرف دیوار برگرداند. ابوبکر گفت: ای دوست رسول خدا! به خدا قسم نزدیکی به خاندان رسول خدا نزد من محبوب تر است از نزدیکی من به خاندانم. و همانا تو را از عایشه دخترم بیشتر دوست دارم. و دوست داشتم روزی که پدرت مرد، من هم می مردم و زنده نمی ماندم. می بینی که می شناسمت و شرف و بزرگی تو را می دانم و تو را از حق میراثت منع کردم؛ زیرا از رسول خدا شنیدم: «لانورث، ما ترکنا الصدقه.» فاطمه(علیهاالسلام) فرمود: «ارایتکما ان حدثتکما حدیثا عن رسول الله تعرفانه و تعملان به.» ـ بله فاطمه (علیهاالسلام) فرمود: «نشدتکما بالله تسمعا رسول الله یقول: رضی فاطمة من رضای و سخط فاطمة من سخطی فمن احب فاطمة ابنتی فقد احبنی و من ارضی فاطمة فقد ارضانی من اسخط فاطمة فقد اسخطنی.» شما را به خدا قسم می دهم، آیا از رسول خدا نشنیدید که می گوید: رضای فاطمه از رضای من است و خشم فاطمه از خشم من. هر کس فاطمه دخترم را دوست داشته باشد، مرا دوست دارد و هر کس فاطمه از او راضی باشد، ما از او راضی و هر کس فاطمه از او خشمگین باشد، من خشمگینم. جواب دادند: بلی از رسول خدا شنیدیم. فاطمه فرمود: «فانی اشهد الله و ملائکته انکما اسخطتمانی و ما ارضیتمانی و لئن لقیت رسول الله لاشکوکما الیه.» ابوبکر و عمر مجلس را ترک کردند. ...... بنت الشاطی با چیره دستی فراوان در امر داستان نویسی، پس از بازخوانی وفات حضرت زهرا، می نویسد: تاریخ می خواهد زینب را از سایر مصیبت زدگان به سبب وصیتی که مادرش فاطمه در بستر مرگ به او کرده، جدا کند. وصیّت این بود که زینب از دو برادرش جدا نشود و پیوسته با آن ها باشد و از آن ها نگهداری کند و برای آن ها پس از مادر، مادر باشد. زینب این وصیت را هیچ گاه فراموش نکرد. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
شهیدانه
ریسمان در گردن خورشید مادر! مرا از عاشورا مترسان. مرا به کربلا دلداري مده. عاشورا اینجاست! کربلا اینجاست! اگر کسی جرات کرد در تب و تاب مرگ پیامبر، خانه‌ي دخترش را آتش بزند، فرزندان او جرات می‌کنند، خیمه‌هاي ذراري پیغمبر را آتش بزنند. من بچه نیستم مادر! شمشیرهایی که در کربلا به روي برادرم کشیده می‌شود، ساخته‌ي کارگاه سقیفه است. نطفه‌ي اردوگاه ابن‌سعد در مشیمه‌ي سقیفه منعقد می‌شود. اگر علی اینجا تنها نماند که حسین در کربلا تنها نمی‌ماند. حسین در کربلا می‌خواهد با دلیل و آیه اثبات کند که فرزند پیامبر است. پیامبري که تو در خانه‌ي او و در حریم او مورد تعدي قرار گرفتی. تعدي به حریم فرزند پیامبر سنگین‌تر است یا نوه‌ي پیامبر؟ مادر! در کربلا هیچ زنی میان در و دیوار قرار نمی‌گیرد. خودت گفته‌اي. ما حداکثر تازیانه می‌خوریم، اما میخ آهنین بدنهایمان را سوراخ نمی‌کند. مادر! وقتی تو را از پشت در بیرون کشیدند، من میخ‌هاي خونین را دیدم. نگو گریه نکن مادر! باید مُرد در این مصیبت، باید هزار بار جان داد و خاکستر شد. ما سخت جانی کرده‌ایم که تاکون زنده مانده‌ایم. نگو که روزي سختتر از عاشورا نیست. در عاشورا کودك شش ماهه به شهادت می‌رسد، اما تو کودك نیامده‌ات- محسن‌ات- به شهادت رسید. من دیدم که خودت را در آغوش فضه انداختی و شنیدم که به او گفتی: مرا بگیر فضه که محسن‌ام را کشتند. پیش از این اگر کسی صدایش را در خانه پیامبر بالا می‌برد، وحی نازل می‌شد که «پایین بیاورید صدایتان را» اگر کسی پیامبر را به نام صدا می‌کرد وحی می‌آمد که «نام پیامبر را با احترام بیاورید.» هنوز آب تغسیل پیامبر خشک نشده، خانه‌اش را آتش زدند. آن آتش که عصر عاشورا به خیمه‌ها می‌گیرد. مبداش اینجاست. دختر اگر درد مادرش را نفهمد که دختر نیست. من کربلا را میان در و دیوار دیدم وقتی که ناله‌ي تو به آسمان بلند شد. بعد از این هیچ کربلایی نمی‌تواند مرا این‌قدر بسوزاند. شاید خدا می‌خواهد براي کربلا مرا تمرین دهد تا کاروان اسرا را سرپرستی کنم، اما این چه تمرینی است که از خود مسابقه مشکل‌تر است. در کربلا دشمن به روشنی خیمه کفر علم می‌کند، اما اینها با پرچم اسلام آمدند، گفتند از فتنه می‌هراسیم، کدام فتنه بدتر از این؟ دیگر چه می‌خواست بشود؟ کدام انحراف ایجاد نشد؟ کدام جنایت به وقوع نپیوست؟ کدام حریم شکسته نشد؟ کاش کار همینجا تمام می‌شد. تو را که تا مرز شهادت سوق دادند، تو را که از سر راه برداشتند، تازه به خانه ریختند... ✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98