eitaa logo
شهیدانه
1.7هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
6.5هزار ویدیو
15 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
 بعد از واقعه عاشورا دشمن تمام کسانی را که زنده مانده بودند، اسیر کرد. میان این اسرا، دختر کوچکی هم دیده می ‏شد. این دختر کوچک «رقیه» بود. رقیه دختر امام حسین (ع) که حالا بعد از شهادت پدرش به همراه عمه ‏اش زینب و اسرای دیگر به طرف شام می ‏رفت... از داخل خرابه های شام، صدای یک کودک به گوش می ‏رسید. تمام کسانی که در میان اسرا بودند، می ‏دانستند که این صدای رقیه دختر کوچک امام حسین است. رقیه از خواب بیدار شده بود و سراغ پدرش را می ‏گرفت. گویا خواب پدرش را دیده بود. در این حال یزید، دستور داد سر امام حسین علیه‏ السلام را به رقیه نشان بدهند. وقتی حضرت رقیه(س)  سر بریده پدرش امام حسین علیه‏ السلام را دید، با فریاد و ناله خودش را روی سر بریده پدرش انداخت و همان جا، از دنیا رفت. و این گونه ی دردانه ی امام حسین دیده ی از جهان فرو بست. کتاب«بزرگ‌ترین دختر عالم» داستان حضرت رقیه(س) را با روایتی ادبی بیان می کند.در این کتاب، نویسنده نگاهی نو به قصه‌ قهرمانی‌های دختر کوچک امام‌حسین(ع) دارد،‌ او در کتاب «بزرگ‌ترین دختر عالم» از حضرت رقیه(س) می گوید و روایتی داستان‌گونه از ماجرای دختر کوچک امام حسین(ع) در روز عاشورا ارائه می دهد. این داستان مصیبتی را روایت می‌کند که هر غمی در مقابل آن کوچک جلوه می‌کند. گفتنی است که از این کتاب که برای نوجوانان نگارش شده است ترجمه ای نیز به زبان اسپانیایی انجام شده و در اختیار علاقه ندن قرار گرفته  است. کتاب حاضر را کانون پروش فکری کودکان و نوجوانان منتشر کرده و ترجمه ی اسپانیایی این اثر نیز از سوی موسسه ی فرهنگی اندیشه ی شرق با همکاری کانون پرورش فکری صورت گرفته است. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
کتاب "بزرگترین دختر عالم" نوشته سید مهدی شجاعی از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان منتشر شد. این کتاب که برای گروه سنی "ج" و "د" نوشته شده است داستان زندگی حضرت رقیه دختر امام حسین(ع) را به زبانی ساده برای کودکان شرح می‌دهد. .در این کتاب، نویسنده نگاهی نو به قصه‌ قهرمانی‌های دختر کوچک امام‌حسین(ع) دارد،‌ او در کتاب «بزرگ‌ترین دختر عالم» از حضرت رقیه(س) می‌گویدو کتاب را با دست‌های «رضوانه» دختر از دست رفته‌اش به محضر رقیه‌ حسین تقدیم می‌کند. این کتاب 32 صفحه‌ای، روایتی داستان‌گونه از ماجرای دختر کوچک امام حسین(ع) در روز عاشوراست و «شجاعی» در این داستان، با نثر ادبی مصیبتی را روایت می‌کند که پیش آن هر غمی کوچک جلوه می‌کند.«ماهنی تذهیبی» تصویرسازی کتاب را بر عهده داشته.  ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
در "بزرگترین دختر عالم" می‌خوانیم: در سه سالگی با پدرش، برادرش، عمه‌اش، عموهایش، پسرعمو و دخترهایش وارد سرزمینی به نام کربلا شده است. در کربلا دشمنان پدر، دشمنان خدا و دشمنان انسانیت با پدرش به جنگ برخاسته‌اند؛ جنگی ناجوانمردانه و نابرابر. دشمن در این جنگ، پدرش را کشته است. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
ترجمه اسپانیایی این کتاب. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
السلام علیک یا رقیه خاتون (ع) ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
👆👆👆 این هفته یکی از آقایان گفته بود:  ” خانم ما انگار کتاب را می خورد به جای آنکه بخواند. خدا خیرت دهد کتاب باریک نده.یک کتاب قطوری بده که تا ۱ هفته نگوید کتاب می خواهم.” فروشنده خنده اش گرفته بود😂 و به ایشان کتاب دختران شهید می شوند را داده بود. این یکی هنوز نرفته بود که بعدی گفت: 📚“بی زحمت یه کتاب باریک و یک کتاب قطور هم به من بدید خانم ماهم از آن کتاب خوان های قهار شده!” فروشنده در جواب ایشان با خنده گفته بود: ” نمردیم و چشم و هم چشمی خانمها در مبحث کتابخوانی را هم دیدیم.”😉😄 ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
بریده کتاب گلستان یازدهم: عقربه های ساعت با من سر لج داشتند، از همیشه تندتر می چرخیدند.ساعت شد دو و ربع بعد از نیمه شب. آرام شانه هایش را تکان دادم. علی، علی جان بیدار شو. فوری بیدار شد، هراسان پرسید:«ساعت چنده؟» آهسته گفتم: «نگران نباش دو و ربع.» رفت و وضو گرفت. لباس پوشید ساکش را دادم دستش. : برات دو تا انار گذاشتم به یاد هر دو مون. هر دانه اناری که خوردی یاد من بیفت. تو رو خدا این بار زود بیا! نگاهم کرد و گفت: «می آم خیلی زود، اما به مامان نگو .» پرسیدم:« مثلا کی ؟» - زود چند روزه. بین خودمان باشد....... علی آقا بند پوتین هایش را بست. بغض راه گلویم را بسته بود. دلم می خواست داد بزنم و بگوئیم: «علی نرو!علی آقا به خاطر من و بچه ها نرو! ......»دلم میخواست هوار بزنم و بگوئیم : «آی همسایه ها، بیدار شید. ندارید شوهرم، تمام دلخوشی ام، بره! تو رو خدا یکی جلوش رو بگیره!» اما به جای این همه با بغض ته گلو مثل همیشه موقع خداحافظی گفتم: « علی جان شفاعت یادت نره، به خاطر ......» زیر لب گفتم:« زود برگرد.» ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
کتاب «گلستان یازدهم» نوشته بهناز ضرابی‌زاده که دربردارنده خاطرات زهرا پناهی‌روا، همسر شهید هست. دفتر دیگری است از خاطرات شهدای هشت دفاع مقدس، تا وجوه دیگری از شخصیت یکی از غیورمردان جنگ تحمیلی نمایان شود. این بار بهناز ضرابی‌زاده، نویسنده کارکشته ادبیات دفاع مقدس که کتاب پیشینش «دختر شینا» با استقبال زیاد مخاطبان روبه‌رو شده بود، خاطرات شهید علی چیت‌سازیان، فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر 32 انصارالحسین(ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس را از زبان همسرش زهرا پناهی‌روا روایت کرده است. این کتاب از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
«گلستان یازدهم» دربردارنده خاطرات مشترک خانم پناهی روا و شهید چیت سازیان از زمان آشنایی، عقد، ازدواج و شهادتشان است و البته مروری هم به سال های بعد از شهادت شهید دارد و زندگی همسر ایشان را روایت می کند. زندگی شهید چیت سازیان با همسرش یکی از موضوعات جذاب از دفاع مقدس است، زیرا این کتاب دربردارنده خاطرات دوران هشت ماه زندگی مشترک زهرا پناهی روا با سردار شهید چیت سازیان است که به زندگی همسر شهید بعد از شهادت همسر نیز پرداخته شده است و جلوه دیگر این کتاب تولد فرزند شهید در 37 روز پس از شهادت وی است که نامش را علی گذاشتند. در حقیقت اسم این کتاب به نوعی شخصیت سردار شهید چیت سازیان را معرفی می کند و با محتوای کتاب در ارتباط است و هم از کلیشه به دور است؛ چیزی که در این کتاب زیبا و جذاب است زندگی این دو فرد بود که یک دوران کوتاهی باهم بودند. خانم پناهی روا به دزفول می رود و آنجا در کنار همسرشان زندگی می کند و به نظر من این زندگی یک گلستان بوده؛ و این دو در دزفول در کوچه ای زندگی می کردند که اسم آن کوچه گلستان یازدهم بوده و در نهایت اسم این کتاب گلستان یازدهم انتخاب شده است. ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98