eitaa logo
شهیدانه
1.7هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
6.3هزار ویدیو
15 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه عشق بوده و آشوبش، التهابش و هیاهویی که در دل می‌اندازد، حالا اگر وسط میدان جنگ چشمتان بخورد به کسی که قرار است این آتش را به جانتان بیفکند، بدانید که دیگر جان سالم به در نمی‌برید؛ حتی شما که خواننده خطوط به خاک و خون کشیده شده این کتاب هستید هم دیگر آن کتاب‌‌خوان سابق نخواهید شد.  شاید ماجرای «آلا» از غزه و «خلیل» از شیلی فقط هشت روز به هم گره بخورد اما صدای انفجار بمب‌های اسرائیل، هم نمی‌تواند داستان حقیقی آنها را ترور کند، داستانی که محمدعلی جعفری آن را بر اساس واقعیت‌های زندگی «خلیل یاروب ساحوری» اولین شیعه کشور شیلی می‌نویسد. اگر «قصه دلبری» را خوانده باشید، با قلم این نویسنده توانا آشنا هستید اگر هم نخوانده‌اید، چشم‌هایتان را به چند خط از اثر کنونی ایشان، «تاوان عاشقی» بیفکنید. @maghar98
@دعای_حضرت_فاطمه سلام‌الله‌علیها در @روز_شنبه اللّهُمَّ افتَح لَنا خَزائِنَ رَحمَتِک و هَب لَنَا اللّهُمَّ رَحمَةً لا تُعَذِّبُنا بَعدَها فِی الدُّنیا وَالآخِرَةِ وَ ارزُقنا مِن فَضلِک الواسِعِ رِزقاً حَلالاً طَیباً و لا تُحوِجنا ولا تُفقِرنا إلی أحَدٍ سِواک و زِدنا لَک شُکراً و إلَیک فَقراً وفاقَةً و بِک عَمَّن سِواک غِنی و تَعَفُّفاً اللّهُمَّ وَسِّع عَلَینا فِی الدُّنیا اللّهُمَّ إنّا نَعوذُ بِک أن تَزوِی وَجهَک عَنّا فی حالٍ ونَحنُ نَرغَبُ إلَیک فیهِ😭 اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ و أعطِنا ما تُحِبُّ وَ اجعَلهُ لَنا قُوَّةً فیما تُحِبُّ، یا أرحَمَ الرّاحِمینَ بحار الأنوار : ج ۹۰ ص ۳۳۸ 💐💐💐💐💐 خدایا! گنجینه های رحمتت را برای ما بگشای و به ما ـ ای خدا ـ رحمتی ارزانی دار که از آن پس، ما را در دنیا و آخرت، عذاب نکنی، و از نعمت گسترده ات ما را رزق حلال و پاکیزه روزی کن، و ما را محتاج و نیازمند کسی جز خودت مگردان، و سپاسگزاری ما را از خودت، و نیازمندی و درویشی ما را به درگاهت زیاده کن، و با تو، بی نیازی و کفایت از غیر تو است. بار خدایا! در دنیا، برای ما گشایش قرار ده. خدایا! به تو پناه می بریم از این که در هیچ حالی، روی خویش را از ما بگردانی؛ بلکه همواره توجّه تو را خواهانیم. بار خدایا! بر محمّد و آل محمّد، درود فرست و آنچه را تو خود دوست داری، به ما عطا کن و آن را نیروی ما برای آنچه تو دوست داری، قرار ده، ای رحم کننده ترین رحم کنندگان! (عج) @maghar98
هدایت شده از 🖤شهیدانه🖤
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید صدر زاده شفاعتت‌ میکنه‌ اون‌ شھیدی‌ که‌ موقع‌ گنـاه‌ میتونستی‌ گناه‌ کنی ولی به حرمت رفاقت‌ باهاش‌ کنـار گذاشتی ..!(: گناه نکنیم به عشق و شهدا @شهیدانه @اللهم_عجل_لولیک_الفرج @shahid_seyed_mahdi
قصه ننه علی نوشته علی اسدی ناشر حماسه یاران تعداد صفحات ۱۹۲ شاید کتاب‌های زیادی از خاطرات مادران شهدا خوانده باشید؛ اما بی شک قصه ننه علی متفاوت‌ترین روایتی از دفاع مقدس است که خواهید خواند. کتابی که تا پایان دست از مطالعه آن نخواهید کشید، کتاب قصه ننه علی روایت زندگی پر فراز و نشیب مادر شهیدان امیر و علی شاه آبادی خانم همایونی سه چهار سال بیش‌تر نداشت که به همراه خانواده از بهار همدان برای فرار از فقر و نداری به تهران مهاجرت می‌کند. از همان ابتدای کودکی چشم بر بازیگوشی‌های کودکانه بست و به قول قدیمی‌ها برای خودش خانومی شده بود که به همراه مادر به خانه‌های مردم برای کارگری می‌رفت تا شاید بتواند باری از دوش خانواده بردارد. سن و سالی نداشت که یک روز بعدازظهر پای سفره عقد نشست و زندگی مشترکش را در کناری مردی شروع کرد که ۱۱ سال از او بزرگتر بود! زهرا همایونی و همسرش دو نقطه مقابل همدیگر بودند. رجب در کودکی روز‌های سختی را سپری کرده بود و ناخواسته خشن بار آمده بود، هر جای زندگی که خانم همایونی احتیاج به همراهی و دلگرمی داشت همسرش دست رد به سینه‌ی او می‌زد. با هزار ترفند و قربان صدقه رفتن اجازه حضور در تظاهرات ضد شاه را از رجب گرفت. انقلاب پیروز شد و مدتی بعد رژیم بعث عراق به ایران حمله کرد و جنگ شروع شد. پسران خانم همایونی با وجود سد بزرگی به نام پدر میل رفتن به جبهه را در دل داشتند، این بار هم مادر دست به کار شد و همه‌ی بلا‌ها را به جان خرید. 
نبض حیات معنوی کودک 📚 ... 💌 دوره ی کودکی و نوجوانی برای مطالعهدکردن و یاد دادن، دوره ی خیلی خوبی هست؛ واقعاً یک دوره طلایی هست، که با هیچ دوره ای قابل مقایسه نیست.: سید علی خامنه ای @maghar98
📖 @مثل_سیب 🍎 ✅ حکایت انسان ، حکایت سیب است ؛ مادامی که به درخت متصل است، همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند، باد طراوتش می دهد ، 💧آب رشدش می دهد، ☀️و آفتاب به آن پختگی و کمال ؛ 👈 اما به محض جدا شدن از درخت و جدایی از اصل، 💧آب آن را می گنداند، باد پلاسیده اش می کند ☀️ و آفتاب آن را خشک کرده و طراوتش را می گیرد. ✅ ایمان به خدا و بندگیِ او ما را به مبدا عالم متصل می کند. وقتی به او متصل شدیم ، هر اتفاقی در زندگی رشدمان خواهد داد و هیچ نمی تواند ما را از لذات زندگی بی بهره و به تبعِ آن ، پوچ انگار کند، و حتی زمین خوردن ها ، مقدمه صعود و تعالی و عروج مان خواهد شد.❤️ (عج) 📚نشاط در خانواده/سید حسین موسوی / @maghar98
✨﷽✨ به جرج جرداق گفتند: شما یک مسیحی هستی و خیلی هم مذهبی نیستی، چه شد که در مورد حضرت علی علیه السلام کتاب نوشتی؟ به گریه افتاد و گفت مرحوم علامه امینی هنگامی که کتاب الغدیر را نوشت چند جلد از کتاب را برای من فرستاد. یک نامه هم نوشت و گفت آقای جرد جرداق شما یک حقوقدان و وکیل دادگستری هستی، نه شیعه هستی و نه سنی که بگوییم طرفداری را میکنی، کار تو دفاع از مظلوم است. ما با اهل سنت بر سر علی (علیه السلام) دعوا داریم ما می گوییم حق با علی است آنها می گویند نه. حالا این چند جلد کتاب الغدیر را به عنوان پرونده مطالعه کنید. تمام مدارک هم از اهل سنت است. من از شیعه چیزی در آن ننوشته ام. شما هم در حد یک وکیل دادگستری قضاوت خود را برای من بنویسید. می گوید: من دیدم وقتی انسانی مرا به عنوان یک وکیل دادگستری مخاطب قرار داده و از من کمک خواسته بی انصافی است اگر کمک نکنم بنابراین پذیرفتم. وقتی کتاب ها را دقیق خواندم دیدم در تاریخ از علی (ع) مظلوم تر نمی شناسم و لذا تصمیم گرفتم به اقتضای شغلم که وکیل دادگستری می باشم از این مظلوم دفاع کنم و کتاب «الامام علی صوة العدالة الانسانیة» را نوشتم. @maghar98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از بانوان مهدوی
سوار اتوبوس شدم و دیدم یک دختر خوشگل نشسته و شالش روی شونه هاش، آروم کنارش نشستم، گفتم دختر خوشگلم شالت افتاده پایین ها! دختر خیلی سرد گفت میدونم گفتم درستش نمی کنی؟ فورا گفت: نه گفتم خب موهات و گردنتو داره نامحرم میبینه، فدات شم! هنوز نزدیک حرم امام رضاییم ها! دختر برگشت به من نگاه کرد، یهو زد زیر گریه و گفت آخه شما‏چی میدونید از زندگی من؟! صبح تاشب کار میکنم نمیتونم زندگی کنم پدرو مادرم هر دوتا مریضن و خرج خونه و درمان اونا افتاده گردن منه بدبخت! دیگه نمیتونم بریدم. ‏به دختر گفتم عزیزم به خدا توکل کن برو پیش امام رضا ع بگو به خاطر تو حجابمو درست میکنم، تو هم این خواسته ی منو برآورده کن. دختر گفت به خدا روم نمیشه چند ساله حرم نرفتم. همون لحظه یک خانم مانتویی متشخص سوار اتوبوس شد و روبروی ما نشست. گفتم دخترم با امام رضا معامله کن. با چشمای پر از اشک گفت: همینجا به امام رضا ع قول میدم، حجابمو درست کنم ایشونم به زندگی سامان بده، الانم میشه شما شالمو برام ببندین؟ منم مشغول بستن ‏شال شدم‌ و ازش عکس گرفتم که ببیند زیبایی خودش را. یک خانم گفت: دختر گلم من پزشکم و دنبال یک منشی خوبی میگردم بامن کار میکنی؟ دخترچشماش پر از خوشحالی شد. خانم‌دکتر گفت: حقوقتم از ۸ تومان شروع میشه کار که یاد گرفتی ‏تا ۱۰ تومان هم زیاد میشه قبول؟ دختر همونطور که بی اختیار میخندید گفت قبول دختر گفت: خدایا شکرت امام رضا ع دمت گرم. من یک کیسه دستم بود، گفتم این غذای امام رضاست. ‏من خادمم و این ناهار امروزم‌بود که روزی شما شد. دوباره زد زیر گریه ولی این باراز خوشحالی. خاطره زیبای یک‌خادم حرم در آذر۱۴۰۱
هدایت شده از SHR SAHY
7.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️فتوای مفتیای وهابی در مورد فوتبال😂😂یعنی خاک عالم فقط
5.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سوم دی ماه سالروزشهدای غواص شادی روحشون شاد🥀🥀🥀🥀 اللهم صلی علی محمدوال محمدوعجل فرجهم عاشق شهدای غواص هستم 💔💔💔🥀🥀🥀😭😭 ای شهداشرمنده ایم سلام ای ماهی خسته کی دستاتوبسته قلبتوشکسته💔💔💔💔😭😭😭 @maghar98
[ فقط غلام حسین باش ] @معرفی_کتاب👇 کتاب "فقط غلامِ حسین باش"شرح تحول روحی و خاطرات جانباز حسین رفیعی است ، حسین رفیعی معروف به حسین غلام جوان شر و نااهل روستای حصارخان استان همدان بود کسی که شب و روزش با دعوا و کفتربازی می‌گذشت، اما حضور او در جبهه و آشناییش با شهید علی چیت‌سازیان «حسینِ غلام» را تبدیل به «غلامِ حسین» کرد. رزمنده شجاعی که پای ثابت نیروهای اطلاعات عملیات سپاه انصارالحسین(ع) همدان شد. این کتاب در دو بخش «حسینِ غلام» و «غلامِ حسین» نوشته شده است که بخش اول آن به معرفی دوران کودکی و نوجوانی و جوانی حسین رفیعی می‌پردازد اما فصل دوم این کتاب سرآغاز تحول روحی حسین از پیروزی انقلاب تا حضورش در جبهه‌ها و آشنایی‌اش با شهید علی هاها و شهید علی چیت‌سازیان و در نهایت جانبازی اوست .صراحت و صداقت رفیعی در بیان خاطراتش از برجسته‌ترین ویژگی‌های این کتاب است . @بریده_کتاب در بخشی از کتاب میخوانیم :" قبول کنی یا نکنی برای تو خاطره گفتم. نه برای دلم و نه برای تاریخ. برای تو که فردا هزاران یک لا قبا مثل من آویزان تو اند.برای تو که از گذر "حسین غلام" عبورم دادی و غلام حسینم کردی. تقدیم به تو با مرام علی(ع) مسلک. پهلوان یگانه اطلاعات عملیات لشگر 32 انصار الحسین(ع) علی آقا چیت سازیان..." ی 📚 @maghar98