eitaa logo
شهیدانه
1.5هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
4.7هزار ویدیو
11 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از کتاب پاسخ دادم:"خیر شیوه علی در حکومت داری،شیوه دیگری است که هرگز به نفع او نیست.او مردم را صاحب حق می داند.روش او همان روش محمد است.علی پیرو مردم فقیر و توده های زیرین جامعه است.به ثروتمندان و اغنیا روی خوش نشان نمی دهد و در سفره آنها طعام نمی خورد.علی روابطش را با مردم،بر اساس اصول دینی اش تنظیم کرده و هرگز به فکر بقای حکومت و قدرت خود نیست.... پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
كتاب : كامل‌ترين و پايدارترين دوست ؛ قابل دسترس‌ترين و عاقل‌ترين مشاور و صبورترين معلم است ... ☕️📚 @maghar98
📚 کتاب : #پدر 📝 نویسنده : #نرجس_شکوریان_فرد 🗂 نشر : #عهدمانا ✨موضوع: #جوان_اهل_بیت #امام_علی علیه السلام پدر سایه‌ی سر است... خصوصا این‌که پدر، علی باشد... همسر فاطمه... من فرزند علی، امیرمومنان هستم.... پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
📚 کتاب : #پدر 📝 نویسنده : #نرجس_شکوریان_فرد 🗂 نشر : #عهدمانا ✨موضوع: #جوان_اهل_بیت #امام_علی علیه السلام ✏.....باور کنید بعد از سال ها گشتن و همه را دیدن و دل سپردن و دل کندن و امیدوار شدن و ناامیدی ها... تنها جایی که او را یافتم؛ #نجف بود... نجف اشرف. در خیابان مقابل #حرم که راه می روی، گنبد طلایی تمام عرض چشمانت را پر می کند و دلت شروع به ارتفاع گرفتن از زمین می کند... وقتی که اول ورودی کنار در می ایستی و مقابلت او است. فقط یک جمله می توانی زمزمه کنی: السلام علیک یا #بابا ، السلام علیک یا #علی. معنی علی را تازه دلت درک می کند. علی، بلندت می کند از زمینِ چسبناک تا خدا. زمینی شدن و دل به دنیا بستن، خسته ات کرده بود. دلت آسمان می خواست و همه ی خدا را... علی تو را می کَند از زمین و وصل می کند به خدا... علی حکم پدریش از جانب خدا آمده... راحت بگو: سلام بابا و در آغوشش خودت را رها کن. پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
"پدر" نوشته نرجس شکوریان فرد، در زمستان ۱۳۹۷ توسط انتشارات عهد مانا در ۹۶ برگ، پا به عرصه گذاشت. این کتاب به بررسی ۴۴ حکایت از زندگی نورانی امیرالمومنین، امام علی (ع) می‌پردازد. کتاب از زبان راوی (سوم شخص) روایت می‌شود. سرکار خانم شکوریان‌‌فرد در این کتاب همانند کتاب "مادر" به بیان خاطرات و حکایاتی از زندگی معصوم بسنده نکرده و مخاطب را به تفکر دعوت می‌کند. دغدغه‌ها و تفکراتی که ممکن است با خواندن خاطرات معصومین به ذهن مخاطب برسد اما با این تفاوت که این‌ بار نویسنده جرأت به خرج می‌دهد، و آن‌چه را که از سر می‌گذرد به نوشته تبدیل کرده و در این راستا خود و مخاطب را به چالش دعوت می‌کند. این سری از کتاب های خانم شکوریان‌‌فرد که در قطع، فرم مشابه و محوریت بررسی زندگی ائمه در حال چاپ است؛ قرار است ما را با نگاهی جدید به تاریخ ائمه آشنا کند و ما را برای مدتی چشم به راه رسیدن کتاب‌های جدید از این دست بگذارد. همچنان که به تازگی با چاپ کتاب " امام من" با محوریت امام زمان (عج) مشتاقان را شگفت‌زده و شادمان کرد. از آثار شاخص نویسنده می‌توان رمان‌های رنج مقدس، اپلای و مجموعه کتاب از او ، داستان‌های از کدام سو، هوای من، سو من سه را نام برد. @maghar98
از طریق👇 @yasaman8 یک روایت است و بعد یک دایره و بعد زندگی تو. وصل میشود به امروز؛ الگو میشود؛ کمکت میکند تفسیر کنی وقایع قبل دایره را... حضرت زهرا(س) را میکند "مادر" امام علی (ع) را میکند "پدر" و اینچنین تو از تنهایی، از "یتیمی" درمیایی و میروی در آغوش آنها... و تازه، از آن موقع "زندگی" میکنی...♥ لذت محبت، لذت به بی نهایت وصل بودن، لذت پشت و پناه داشتن وخیلی لذت های دیگر را می نشاند به کامت. تا آخر کتاب دستت می رود در دست پدر و مادری مهربان و آخر کتاب، تو می مانی و جاده ی نورانی روبرویت... و دو عزیز که می خواهند ببرندت بالا باید انتخاب کنی، که بروی یا برگردی... @maghar98
#پدر یاد باغ ها و زیبایی هایش به خیر. آمدن علی زیبا بود. ماندن علی پربرکت و رفتنش سعادت... تمام نشد نوشتن برای پدری که حال و هوای زندگیت، به خاطر او بهاری است کاری سخت است و شیرین! و خدایا! اگر بگویی لیاقت نداری! خواهم گفت: لیاقت کدام یک از الطاف تو را داشته ام؟ علی مثل باء بسم الله است. نقطه ی تحت با... شروعی دارد که پایانی نمی شود برای آن ترسیم کرد... علی ازلی نیست اما خدا خواسته که ابدی بماند... شروعی ناتمام... هر چه می خواستم نوشته ها را تمام کنم نمی شد. علی حد نداشت و من در تمام حضورِ علی، حیران شده بودم... و خدایا! من هم دوست دارم سوختن را، فنا شدن، از همه جا جاری شدن، به سوی کمال انقطاع روان شدن! ذره بودم در دریای وجود علی! دلم می خواست تا زنده هستم از علی بنویسم... @maghar98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ کتاب پدر: خاطرات زیبایی از زندگی امیر دلها خاطرات زیبایی از زندگی امیر دلها داستان هایی کوتاه و خواندنی و برداشتهایی شیرین و متفاوت برای زندگی هرجوانی که به دنبال بهتر شدن است. #کلیپ_معرفی_کتاب #پدر #نرجس_شکوریان_فرد #عهد_مانا #نمکتاب #لذت_زندگی #داستان_کوتاه #با_کلاسا #کتابخوانی #کتاب_خوب_بخوانیم @maghar98
ستون خانه را… «محکم ترین» جزء خانه می سازند.. تا هر کجا خواست فرو بریزد… به ستون تکیه کند.. و بایستد.. هرجا خواستی بشکنی.. یاد «پدرت» بیفت.. که سالها قبل از توآمده است.. تا پناه سختی های روزگارت باشد.. واین کتاب.. حکایت «پدرانه هاست».. تا تکیه کنی... #پدر #روز_شمار_غدیر @maghar98
مگر پسر عمویت نمی‌گوید حبیب خداست و از طرف او آمده؟ پس چرا از خدا نمی‌خواهد فقر و نداری تان تمام شود؟ علی(ع) سکوت را شکست: خدا بندگانی دارد که اگر از خدا بخواهند دیوار را برایشان طلا می‌کند. مرد یهودی در چشمان علی(ع) حقیقتی دیگر می‌دید. نگاهش از چشمان او به دیوار رسید؛ دیوار طلا شده‌بود و می درخشید. @maghar98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اندر_احوالات_کتاب دیرین دیرین؛ #فرهنگ_کتابخوانی «من دیگه حرفی ندارم...😂😂» 📚 @maghar98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از پیرمردی اشارتی از جوانی به سر دویدن جوان اما به هوای نان و نوا سفر آغاز کرد! غافل از آنکه حقیقتی که ارزش دویدن داشته باشد باید جان تو را گداخته کند نه سکه هایت را. #نمکتاب #کیمیاگر #عهد_مانا #رضا_مصطفوی #پویش_کتاب_خوانی_غدیر #غدیر #کتاب_بخوانیم #کتاب_خوب_بخوانیم #کلیپ_معرفی_کتاب #امیر_من پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
نگاهی نو به «نورا» از شاگردان امام صادق(ع یونس با دختری به نام نورا روبه‌رو می‌شود که شاگرد امام جعفر صادق(علیه‌السلام) بوده و در ماجرایی پرکش‌وقوس، به دربار هارون می‌رسد و... کیمیاگر، داستانی مستند و تاریخی است. داستان جوانی به نام یونس است که به‌دنبال کیمیا از شهری به شهری می‌رود و در پی کسی است تا بتواند از او کیمیا بیاموزد و خاک را طلا کند. این ماجراجویی جوان را درگیر ماجرایی پرهیجان می‌کند و در نهایت هم مس دلش تبدیل به کیمیا می‌شود اما... یونس با دختری به نام نورا روبه‌رو می‌شود که شاگرد امام جعفر صادق (علیه‌السلام) بوده و در ماجرایی پرکش‌وقوس، به دربار هارون می‌رسد و شاهد گفت‌وگوی چالشی نورا با دانشمندانی می‌شود که برای شکست دادن نورا از هیچ تلاشی فروگذار نیستند. در نهایت زندگی یونس دچار تغییر اساسی می‌شود و... کیمیاگر، نوشته رضا مصطفوی، بازسازی داستانی است واقعی؛ از مناظره تاریخی «حسنیه» که انتشارات عهدمانا آن را منتشر کرده. (ع) پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
  بریده کتاب : همهمه در تالار پیچید. گویی کسی انتظار نداشت طرف مناظره زن باشد، آن هم کنیز. یحیی دست بالا آورد تا همهمه فرو بنشیند. سپس چشم گرداند تا نورا را پیدا کند. نورا در میان جمعیت و در محاصره دو کنیز ایستاده بود. یحیی به نورا اشاره کرد که نزدیک بیاید و در مقابل دانشمندان بنشیند… (ع) پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
کیمیاگر : به دنبال کیمیا سفر کرد تا آنجا که کیمیاگری دلش را ربود.   بریده کتاب: یونس تا سرش به بالش رسید، خوابش برد. حتی فرصت نکرد لحظه ای در آرامش این اتاق، به راهی که آمده بود فکر کند. دوست داشت معمای دختر پشت پرده را زودتر حل کند تا از این فکری که گریبان گیرش شده رها شود، اما خیلی زود خوابش برد. وقت بیدار شدن، هنوز چشم هایش کامل باز نشده بود که فکرش رفت سمت حرف های دختر. حسی بیگانه با او همراه شده بود. نه اورا دیده بود و نه حتی میدانست نسبتش با پیرمرد چیست. همین اندازه میتوانست بفهمد که همسرش نیست. بعد با خودش گفت:پس اگر همسر جابر نیست، چرا او را آقا خطاب کرد… (ع) پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
کتاب «نورالدین پسر ایران» كه انتشارات سوره‌ی مهر آن را در آذر ماه 1390 منتشر كرد. خاطرات سید نورالدین عافی را ابتدا در سال 1373، آقای موسی غیور طی ۴۰ ساعت مصاحبه به زبان آذری ضبط كرد و خانم معصومه سپهری از سال 1383 كار پیاده‌سازی و تنظیم این مصاحبه‌ها را بر عهده‌ گرفت. اگرچه كتاب «نورالدین پسر ایران» به خاطرات یك نوجوان خطه‌ی آذربایجان می پردازد،در جای جای كتاب ویژگی‌های «فرزند ایران بودن» نورالدین كاملاً پیدست.ویژگی‌هایی چون صفا و صمیمیت، صداقت و صراحت، سادگی و بی‌تكلفی‌، سر نترس داشتن و شهادت‌طلبی كه به‌خوبی در این کتاب  تصویر شده است. پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
  «نورالدین پسر ایران» كتاب خاطرات سید نورالدین عافی  پسری شانزده ساله از اهالی روستای خنجان در حوالی تبریز در آذربایجان شرقی است كه مانند دیگر رزمنده‌های نوجوان ایران با تلاش و زحمت فراوان رضایت والدین و مسئولین را برای اعزام به مناطق عملیاتی جلب كرد و از دی ماه 1359 -یعنی تنها سه ماه پس از آغاز جنگ تحمیلی- به جبهه‌های نبرد با متجاوزان رفت. او نیروی ازاد،غواص و فرمانده  در گردان‌های خط‌‌شكن لشكر 31 ، جبهه‌های مختلف تجربه بود و بارها در این جبهه ها مجروح شد.نورالدین نزدیك به هشتاد ماه از دوران جنگ تحمیلی را علیرغم جراحات سنگین و شهادت برادر كوچك‌ترش سید صادق -در جبهه ماند و در عملیات‌های متعددی حضور داشت او جانباز هفتاد درصد دفاع مقدس است. پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
سید نورالدین عافی (زاده ۱۳۴۳ در محله خلجان تبریز) رزمنده و جانباز ۷۰٪ جنگ تحمیلی، در کتاب مذکور خاطرات نوجوانی خود در سال ۱۳۵۹ را توسط موسی غیوردر سال ۱۳۷۳ طی ۴۰ ساعت مصاحبه به زبان ترکی و سپس به وسیله معصومه سپهری در سال ۱۳۸۳ به تحریر درآورده که از ۱۶ سالگی پس از ۳ سال از آغاز جنگ تحمیلی وارد جبهه شده و او حضور در گردان‌های لشکر ۳۱ عاشورا را به عنوان نیروی آزاد، غواص و فرمانده دسته در جبهه‌های مختلف تجربه کرده و بارها مجروح شده است؛ایشان ۸۰ ماه از عمر خود را در جبهه‌ها گذراند و در نهایت جانباز ۷۰٪ شد. کتاب نورالدین پسر ایران به چاپ شصت وششم رسیده.این کتاب تاثیر گذار از نقاط اوج ادبیات مقاومت است. پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
روایتی پر کشش از ماجرایی کنار یک برکه (ع) پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
فاطمه دختر اسد هنگام تولد کودکش فرا رسیده بود. دست گرفت به دیوار کعبه. و گفت: خداوندا، من به تو و پیامبران ایمان دارم. و به جدم ابراهیم خلیل که این خانه را بنیانگذاری کرده. پس به حق او و حق آنکه در شکم دارم، ولادتش را بر من آسان کن. دیوار کعبه شکافت؛ مثل برقی که دل آسمان را می شکافد. فاطمه وارد کعبه شد و دوباره دیوار بسته شد. چهار روز بعد فاطمه دختر اسد از کعبه بیرون آمد با کودکی در آغوش........ (ع) پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
سال هزارو ...... مهم نیست تو در کجا و کدامین روز تاریخ یا در کدام نقطه ی زمین باشی، مهم این است که باور داشته باشی غدیر خم میدان یک انتخاب است. راهی به سوی حقیقت می رود و راهی به سوی تاریکی. این گونه است که می توانی باور کنی تو هم در غدیر خم حضور داشته ای و حضور داری. در این صورت است که میتوانی با پیامبر ( ص ) بیعت کنی و همراه او پیمان ببندی و حتی با پیامبر ( ص ) جملات اقرار شان را تکرار کنی....... پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98
سلام دوستان. در این کتاب روایت غدیر به زیبایی تمام و با ایجاز توسط بهزاد دانشگر روایت شده. لذت غدیر را با خواندن این کتاب درک کنید. پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98