بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات سراسر عشق،سردار شهید
#حاج_حسین_همدانی
*هجوم دشمن
قسمت:41
قبل از ترک شهر ،تعدادی از اهالی می آیند پیش این پنج نفر وبا اصرار والتماس ،از آن ها میخواهند حالا که دارند می روند ،زن های جوان و دختر بچه ها ی آنها را هم با خود ببرند تا این ها در معرض تعدی و هتک حرمت سربازان دشمن نباشند. البته گفته باشم که بچه ها ابتدا به ساکن این تقاضا را قبول نمی کنند .
آخر عبور از بازی دراز حتی برای نظامی های کار کشته جنگ کوهستانی هم کار بسیار سختی هست ،تا چه رسد به شماری زن و بچه . منتها بر اثر اصرار شدید اهالی شهر ،بچه ها از سر ناچاری کوتاه آمدند. تیم پنج نفره بچه ها ،به همراه حدود 100 نفر زن ودختر بچه ،شبانه از شهر قصر شیرین بیرون می زنند و پای پیاده از بازی دراز بالا می کشند .این جمع 105 نفر،به مدت 48 ساعت در بلندی های بازی دراز رو به سمت جنوب شرقی در حرکت بودند. در جریان عبور از یال ها وگردنه های سرکش این ارتفاعات؛متاسفانه تعدادی از زن و بچه ها بر اثر خستگی مفرط و از دست دادن تعادل شان ،از پرتگاه های بازی دراز سقوط می کردند و در قعر دره های آن به شهادت رسیدند .
سرانجام ،بعد از دو شبانه روز کوه پیمایی پر ماجرا و دست و پنجه نرم کردن با خطرات راه بهمنی و چهار یار دلاورش ،همراه با آن زنان و کودکان آواره قصر شیرینی ،خودشان را به سر پل ذهاب رساندند. رمقی به جان هیچ کدامشان نمانده بود . همگی به شدت خسته بودند ک از نفس افتادا .
روز پنجم جنگ ،یعنی چهارم مهر ماه سال 1359بود که سردار عزیزمان آقای بروجردی ،با هدف بازدید از وضعیت خط پدافندی تازه شکل گرفته ما ،به منطفه سر پل ذهاب آمد. در آن برهه تلخ و سراسر مظلومیت و غربت بچه ها در مواجهه با تهاجم سراسری دشمن ،تنها فریاد رس دلسوز رزمندگان ،بروجردی بود وبس . ایشان به محض این که مطلع شددر جبهه ی سر پل ذهاب ،فقر لجستیک بیداد می کند و از بابت سلاح سبک _تفنگ وتیر بار _دستمان خالی است ،سریع دست به کار شد .
کل جنگ افزار های موجود در اسلحه خانه سپاه کرمانشاه را تخلیه کرد داخل یک کامیون بنز خاور کانکس دار و با خودش به منطقه آورد .در شهر سر پل ذهاب ،ساختمان متروکه مدرسه ای ،درست روبه روی آن انبار کارخانه نوشابه قرار داشت . ما این ساختمان را تبدیل کردیم به مقر نیروهای آقای بروجردی .
ادامه دارد.....
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات سراسر عشق،سردار شهید
#حاج_حسین_همدانی
*هجوم دشمن
قسمت:42
کل تسلیحاتی را هم که آقای بروجردی از کرمانشاه به همراه خودش آورده بود ،در همان ساختمان انبار کردند. بعد،دیگر هر نیروی داوطلبی که از سایر شهر های کشور برای جنگیدن با دشمن وارد سر پل ذهاب می شد ،می آمد به همان مدرسه،آن جا اورا مسلح و مجهز می کردند ومی فرستادند داخل خطوط پدافندی.
از همین مقطع بود که پای رزمندگانی از قبیل اصغر وصالی تهرانی ونیروهای چریکی تحت امر او که به دستمال سرخ ها معروف بودند ،در محور چپ سر پل ذهاب باز شد . آقای وصالی خودش در آن جا یک جبهه باز کرد . بعد هم عزیزانی مثل محسن وزوایی و علی رضا موحد دانش از سپاه تهران آمدنددو در منطقه بازی دراز ،جبهه ای را هم این برادران ما فعال کردند. به این ترتیب ،حدود دو_سه محور عملیاتی از بچه های سپاهی در منطقه ی عمومی سر پل ذهاب شکل گرفت.
یک محور هم دست رزمندگان سپاه استات همدان بود . تقریبا از همین مقطع بود که منطقه عمومی سر پل ذهاب ،عملا به سه محور عملیاتی تقسیم شد:
1_محور عملیاتی سمت راست سر پل ؛شامل کوره موش و بخشی از دشت ذهاب تا بنه دستک که توسط نیروهای سپاه کرمانشاه و واحد هایی از لشگر81 زرهی ارتش جمهوری اسلامی ایران اداره می شد .
2_محور عملیاتی میانی ؛نیروهای این محور ،پدافند جاده سر پل ذهاب _قصر شیرین را از زیر ارتفاع قراویز _در سمت راست جاده _تا رود خانه الوند در سمت
چپ جاده موصوف ،تامین می کردند . این جبهه از همان ابتدا توسط سپاه استان همدان اداره می شد .
3_محور عملیاتی سمت چپ سر پل ؛این محور از حاشیه رود خانه الوند تا زیر ارتفاعات بازی دراز و قله ی 1100آن ،امتداد می یافت و توسط گردان های پاسداران اعزامی از سپاه منطقه 10 تهران _پادگان ولی عصر (عج)_اداره می شد .
هدایت وفرماندهی مرکزی نیروهای رزمنده در این سه محور عملیاتی توسط فرماندهان لشگر 81 ارتش و ستاد غرب سپاه منطقه 7 کشوری انجام می شد و مقر اصلی این عزیزان در پادگان ابوذر قرار داشت . مهم ترین معضل ما ،گرمای شدید و آزار دهنده ی منطقه ،در طول روز بود.
ادامه دارد...
#لبیڪحسیـنلبیڪ
🌹خون خدا پاک و مُطَهّر حسین
🌹عشق علی٬ جان پیمبر حسین
🌹قونداقےگویلَردهگئدوبسِیر ائدن
🌹کهکشانا مایهٔ زیور حسین
🌹عشقیله لایلاےچالانےجبرئیل
🌹فاطمیه سویمَلی دلبر حسین
🌹عالَمی روشن ائلیَن جلوه سی
🌹چون مَهِ تابان و منوّر حسین
🌹تاباشی آیریلدی بدندن اونون
🌹نیزه باشین ایلدی منبر حسین
🏴غريب اقا يا حسين (ع)
🏴مظلوم اقا يا حسين(ع)
🏴سوسوز اقا ياحسين(ع)
@Shahid_tahernia94
#همداني
✔️حضرت آیتالله بهجت(ره):
حضرت ابوالفضل علیهالسلام هم آب را [ننوشید و] ریخت، برای خاطر اینکه حضرت سیدالشهدا علیهالسلام [که مرتبهاش] بالاتر [است] تشنه بود.
📚 برگرفته از کتاب رحمت واسعه، ص۵۵
@shahid_tahernia94
#مهدی
شب تاسوعا مراسم بود صبح عملیات قرار بود بعد نماز صبح شروع بشه
تو مراسم سید گفت بچه ها فردا هر کی پرکشید سلام مارو به ارباب برسونه...
من گفتم خوش به سعادت هرکی فردا پر بکشه هرساله روز تاسوعا به برکت نام علمدار کربلا یادی هم از شهید فردا میشه
یعنی میشه منم...
عملیات شروع شد آتیش دشمن سنگین بود پیشروی خوب پیش میرفت حجم آتیش زیاد باعث میشد چند دقیقه ای رو زمین گیر بشیم فرصتی پیدا کردم با خدا صحبتی کنم اسلحه ام رو پام بود چفیه روی سرم دستانم رو به حالت قنوت زیر محاسنم قرار دادم تو حال خودم بودم که
صدای یکی از دوستان منو دوباره به صحنه برگردوند گفت سجاد چیزی شده گفتم نه برادر برو که پشت سرت میام
همین که اون رفت من پاشدم چند قدمی نرفته بودم که یک موشک کنارمن و سید روح الله خورد
سید شهید شد و من به شدت از ناحیه پا و پشت سینه ام مورد اصابت قرار گرفتم ترکشی که تو سینه ام خورد
انگار قرار است برات آسمانهایم شود
ذکر یا زهرا مدام بر لبم بود و گاها از تشنگی یا ابوالفضل میگفتم
بچه ها خیلی تلاش میکردند که کاری کنند به سختی گفتم بذارید راحت باشم فایده ای نداره چون خودم سالها بعد جاسوسان منتظر چنین زمانی را به انتظار نشسته بودم
#شهیدِ_تاسوعا
#شهید_آقا_سجاد_طاهرنیا
@shahid_tahernia94
#مهدی
هدایت شده از بانك جامع اطلاعات شهداي جهان اسلام(مجمع خادمين شهدا)
مشخصات فردی شهید
شهید مدافع حرم
نام :#سجاد_طاهرنیا🕊🌷
تاریخ تولد:1364/5/23
تاریخ شهادت:1394/8/1
محل شهادت:سوریه -حلب
نحوه شهادت:براثر اصابت موشک ومجروحیت پهلو وپا
درجه:پاسدار
زندگينامه⬇️
🌐بانك جامع اطلاعات شهداي جهان اسلام
http://eitaa.com/joinchat/459341836C9a286604cb
لشکرم ریخت به هم یار رشیدم برگرد
ناامیدم نکن عباس،امیدم برگرد
نگران حرمم جان حسین زود بیا
حرف غارت شدن خیمه شنیدم،برگرد
#عباس_علمدارِ_حسین
#یا_باب_الحوائج_ادرکنی🏴
@shahid_tahernia94
#مهدی
🔸 تلخترین شبها
🔹 رهبر انقلاب: در یازدهم ماه محرم یکی از عظیمترین فاجعههای تاریخ اسلام به وقوع پیوست.
🔹 کسانی از خاندان نبوت اسیر شدند که عزیزترین و شریف ترین انسانهای تاریخ اسلام بودند.
🔹 زنانی در جمع هیأت اسراء وجود داشتند که شأن شرف آنها در جامعه اسلامی آن روز نظیر نداشت.
🔹 و کسانی این عزیزان را به اسارت گرفتند که از خبیثترین و پلیدترین انسانهای زمان خودشان بودند. ۱۳۶۸/۰۵/۲۳
▪️ميان همه دلها امان از دل
#زينب (س)
@Shahid_tahernia94
#همداني
هدایت شده از یا رقیه(س)
میدانستی؟
لبخند نجیبانهات تمامِ معادلات آدمی را برهم میزند، حتی اگر #چشمهایت را به رویِ دنیا بسته باشد...
و پلکهایت با افتادگیِ تمام مرا به #عشق بنشاند...
#شهیدتاسوعا
#آقاسجادطاهرنیا
دخترکان شام
بازی ندادند رقیه را ...
حیف
دیر رسیدند
دختر بچه های ایران ...
@Shahid_tahernia94
#همداني