هدایت شده از ارشيو ،زندگينامه شهداي نيرو ويژه صابرين
بسم رب الشهيد.
گفتگو با مادر بزرگوار شهيد #حسين_جمالي
تيپ سرافراز صابرين
مشروح :
http://martyrsofislamicworld.blog.ir/1397/08/15/
🏴🏴🏴🏴🏴🏴▪️
گفتم که عمࢪ مـــ🌙ـاه #صفࢪ رو به آخر است
دیدمـــ شرو؏ محشر کبراے دیگر است
🕯گرכوݩ شده سیاه و فضا پر زدود و آه
🕯تاࢪیڪـــ تر ز عرصھ تاریڪ #محشࢪ اسټــــ
◾️فرارسیدن شهادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع) و رحلت پیامبر (ص) و شهادت امام رضا«ع» را به شما تسلیت عرض میکنم.
كانال شهيد اقا سجاد طاهرنيا
@shahid_tahernia94
#همداني
هدایت شده از #دلها_رو_وصل_کنیم_به_صاحبش💞💘
#اعلام_مراسم_قرچک
🎤مداح :
کربلایی داودشکاری
🗓زمان: پنجشنبه ۱۷ آبان ساعت ۲۱
مکان:قرچک، خیابان اصلی ، کوچه کریم آبادی ، حسینیه محبان(عج)
📎میهمان سفره احسان اهل بیت(ع)
💢 @davoodshekari
🕯بهترین نقطه دنیا حرم سلطان است.
🕯پاکتر از دل دریا حرم سلطان است.
🕯بی پناهی؟ اگر از غصه به خود می پیچی
🕯التیام همه غمها حرم سلطان است
#شهادت_امام_رضا_ع_تسلیت_باد🏴
@shahid_tahernia94
#مهدی
⚫️آیت الله بهجت(ره):
حرم مطهر حضرت امام رضا علیهالسلام نعمت بزرگ و گرانقدری است که در اختیار ایرانیهاست، عظمتش را خدا میداند، بهحدی که امام جواد علیهالسلام میفرماید:
«زِیارَةُ أَبی أَفْضَلُ مِنْ زِیارَةِ الْحُسَینِ علیهالسلام لأِن الْحُسَینَ علیهالسلام یزُورُهُ الْعامةُ وَ الْخاصةُ، وَ أَبی لایزُورُهُ إِلا الْخاصةُ؛
زیارت پدرم از زیارت امام حسین علیهالسلام افضل است، زیرا امام حسین علیهالسلام را عامه و خاصه زیارت میکنند، ولی پدرم را جز خاصه (شیعیان دوازده امامی) زیارت نمیکنند».
لذا کرامات از ضریح آن حضرت بیشتر از ضریح امام حسین علیهالسلام ظاهر میشود. بنابراین، ایرانیها باید نعمت حرم حضرت امام رضا علیهالسلام را که زیارت آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند.
📚در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۲۸
@shahid_tahernia94
#مهدی
این جاده به رسم وفا میرسد به تو یاحسین...
#اربعینِ_۹۷
#نائب_الزیاره_شهید_آقاسجاد_طاهرنیا
@shahid_tahernia94
#مهدی
#کلام_شهدا
#شهید_مهدی_زین_الدین:
⭕️هر گاه شب جمعه #شهدا را یاد کردید(با شرط اخلاص)
آنها شما را نزد #اباعبدالله (علیه السلام) یاد میکنند...
🕊توفیق نداشتید به #شهدا سر بزنید؟؟؟
👈🏻رفیق هنوز #دیر نشده
🔸دل ڪه #هوایے شود، پرواز است ڪه آسمانیت مےڪند. و اگر بال #خونیـن داشته باشےدیگر آسمــان، طعم #ڪربلا مےگیرد.
✋🏻دست بر سینہ، بہ زیارت #شهــــــداء "مےنشینیم همه با هم می خوانیم.
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم.
🍃شادی روح شهدا،امام شهدا صلوات🍃
#بدم_المظلوم_عجل_لولیک_الفرج
#انتشار_دهید
@shahid_tahernia94
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات سراسر عشق،سردار شهید
#حاج_حسین_همدانی
کتاب:مهتاب خین
*پیکار در عسرت
قسمت55
از سر ناچاری در حالی که ب چند مطلب واقف بودم :می دانستم که بلد نیستم زاویه یاب قبضه 120 م.م اسرائیلی را ببندم . ضمن این که می دانستم اگر آن را به صورت غلط ببندم ،بعد از پرتاب گلوله ،این گلوله می رود هوا و درست در همان زاویه برمی گردد ،یا روی سرمان یا در نزدیکی مان می ترکد . در ثانی ،وضعیت روحی بنده را هم شما باید در نظر بگیرید ؛درست است که طی دوران سربازی ،آموزش کار با قبضه خمپاره انداز را دیده بودم ،ولی آخر جنگ که ندیده بودم . این بار دیگر در میدان تیر پادگان همدان لا خمپاره تفنن نمی کردیم ، قرار بود وسط میدان یک جنگ تمام عیار ،خمپاره در کنیم !
این جا مجبورم اعتراف کنم که در طول زندگی ام به عنوان یک رزمنده ،اولین بار در همان ماجرا بود که آمدم و ضعف تخصص و روحیه ی خودم را با توکل به خدا و توسل به اولیاء الهی جبران کردم .
دنبال این بودم که یک جوری قضایا را برگزار کنم تا خودشان کوتاه بیایند و من ناشی ،مجبور به کار با آن قبضه ها نشوم . در عرف کلاسیک ،رسم این است که برای قبضه ی خمپاره انداز می آیند و چاله مناسبی حفر می کنند و قنداق قبضه را داخل آن مستقر می کنند . دیدم خوب است از همین بهانه استفاده ی بهینه را به عمل بیاورم .لذا گفتم بروند ودر چند منطقه که خاک چغر وسفتی داشت ،با بیل و کلنگ زمین را بکنند .فکر می کردم زور وفشار کار ،سر چشمه ذوق شان را کور می کند . تا می گفتم بروید وزمین را بکنید ،این ها جنگی می گفتند :به روی چشم !
ذوق زده می رفتند در آن زمین سخت ،چندین حفره ی عمیق می کندند و آماده می کردند .دست های شان تاول زده و تاول ها ترکیده بودند،ولی عین خیالشان نبود . وقتی دیدم راه دررو برایم نگذاشته اند ،به آن ها گفتم :عزیزان ،ظاهر وباطن مطلب این است که من نحوه ی کار کردن با قبضه 120م.م. را بلد نیستم .به علاوه چون طرز کار زاویه یاب آن را نمی دانم ،کافی است گلوله را بر اساس زاویه بندی غلط پرتاب کنم ،آن وقت بر می گردد روی سرمان ،همه مارا نفله می کند .
باز گفتند :اشکالی ندارد شما گلوله را شلیک کن و اصلا نگران عواقب اش نباش .
ادامه دارد...
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات سراسر عشق،سردار شهید
#حاج_حسین_همدانی
کتاب:مهتاب خین
*پیکار در عسرت
قسمت:56
دیگر برایم چاره ای نمانده بود . گفتم:خب ،پس شما همگی ،قدری بروید عقب . از آن جا که طرز کار زاویه یاب قبضه 120م.م را بلد نبودم ،دستگیره ی آن را بدون محاسبه و به طور مکانیکی چرخاندم .گلوله خمپاره را برداشتم،ضامن آن را کشیدم ،زیر لب سه بار قل هوالله خواندم و آن را به گلوله دمیدم . حتی گلوله را بوسیدم و گفتم :خدایا به اومید تو!
ببین تپه ی اول قراویز که دست بچه ها ی خودمان بود . از تپه دوم تا پنجم آن ،دست دشمن بود و حتی با چشم غیر مسلح می شد روی خط الراس آن ها تردد نفرات بعثی رادید .دل خودم را خوش کرده بودم که اگر گلوله روی سرمان برنگردد ،شاید به لطف خدا برود طرف آن ها . بعد هم آن گلوله را با هزار حول ولا ،انداختم داخل قبضه 120م.م و...بنگ !
این مطلب رامن تابه امروز در چند جا گفته ام :خدا را گواه می گیرم ،اولین گلوله ی خمپاره ی 120م.م را که بدون محاسبه شلیک کردیم ،رفت وسط بعثی ها ی مستقر بر روی تپه دوم قراویز و همه ی آن ها را تکه تکه کرد .
می شود گفت شلیک مان ما رمیتی بود [با خنده]...ولکن الله رمی.
بچه ها بال در آورده بودند از خوشحالی . حالا مگر حرف حساب به خرج شان می رفت؟ هر چه می گفتم :آقا جان من برای پرتاب این گلوله ،از تخصص ننه ام استفاده کرده ام،باورشان نمی شد ![می خندد].
بعد از آن ماجرا ،آمدند و چهار قبضه خمپاره انداز دیگر هم برایمان آوردند و استعداد واحد ادوات بچه های سپاهی همدانی جبهه قراویز ،رسید به شش قبضه خمپاره انداز .به علاوه مدت ها برای بچه ها آموزش تخصصی کار با پلاتین برد ،زاویه یاب و محاسبه و دیده بانی خمپاره انداز را به مورد اجرا گذاشتند . با همه ی این تمهیدات ،شلیک های بعدی ما ،ابدا به پای آن دقتی که در جریان پرتاب آن گلوله ی ما رمیتی مشاهده کردیم ،نرسید که نرسید !دیگر هیچ وقت نشد که بتوانیم گلوله یمان را با چنان دقتی بفرستیم بر روی هدف . داستان آن شلیک ما رمیتی ،هنوز هم در بین بچه رزمنده های قدیمی سپاه همدان ،زبان زد خاص وعام است .
ادامه دارد...
یادگاه ••مسافرتاسوعا••شهيد(سجادطاهرنيا)
نمایشگاهی در حرم حضرت زینب بیاد شهدای مدافع ایرانی... شهید آقا سجاد طاهرنیا @shahid_tahernia94
فرازهایی از وصیتنامه شهید سید سجاد طاهر نیا
«به نام آنکه عشق را آفرید تا ارباب عاشقان حسین (ع) شود»
دو توصیه از دو پدر شهید
چند سال پیش دو بزرگی که پدر شهید بودند به من توصیه کردند که دو چیز را هرگز فراموش نکنم
1- هر روز خواندن زیارت عاشورا
2- قناعت کردن در تمامی کارها
پدر و مادر
با عرض سلام به شما عزیزان که تمام وجود و هستی خودتان را فدای تربیت بنده حقیر کردید. از شما عزیزان ممنون هستم ولی شرمنده که نتوانستم هیچگاه کنار شما باشم و خدمتی برایتان انجام بدهم. فقط میتوانم بگویم انشاءالله حضرت زهرا (س) و حضرت علی(ع) اجرتان دهد و شفیع شما باشد، در آن روز سخت، مرا حلال کنید و این پسرتان را قربانی و فدایی، پسر ارباب بیکفنمان کنید، از خداوند برای شما صبر و سلامتی خواستارم و از شما خواهش میکنم مثل همیشه کمک و پشتیبان همسر و فرزندانم باشید. دوستدار شما : پسر شرمنده شما
همسر عزیزم
با عرض سلام و خدا قوت به شما که همه بار این زندگی و تربیت فرزندانمان بدوش شما است. از حضرت زینب (س) و بیبی سهساله برای شما آرزوی سلامتی و صبر و استقامت طلب میکنم. از شما بهخاطر همهچیز ممنونم و از اینکه در تمامی مراحل زندگی پشت بندهی حقیر بودی و مرا در تمامی لحظات یاری کردی از خدا میخواهم در آخرت باهم باشیم شاید سختیهایی که در زندگی با بنده کشیدی را جبران کنم. لطفاً فاطمه رقیه و محمدحسین را ولایی تربیت کنید و به آنها بگویید که من به چه اندازه دوستشان دارم. خداوند توفیق داد هر روز دو رکعت نماز برای عاقبتبهخیری از روز اول تولد بچهها تا الآن خواندم اگر در توان شما بود برایشان بخوانید. یادتان باشد در تمامی مراحل زندگی فقط توکل کنید به خدا و قناعت کنید و به هر چیزی که خداوند به شما داده راضی باشید و از کسی جز خداوند چیزی نخواهید. ببخشید که در لحظات سخت نبودم هرچند وظیفه بنده بود. اما به خاطر همه سختیها از شما عذرخواهی میکنم. از خط ولایت جدا نشوید و چادر این هدیه حضرت زهرا (س) را که امانتی دست شما هست، را پاسداری کنید. سلام مرا به پدر و مادرتان برسان و به آنها بگو برای همهچیز تشکر میکنم.
گفتوگو و گزارش از الهام پناهیفر
🔘🔜 @shahid_tahernia94
هدایت شده از 🇮🇷شھدای مدافع حرم قم🇮🇷
☑️مراسم یادبود اولین سالگرد
شهادت مدافع حرم شهید
مجید عسگری جمکرانی
🔸چهار شنبه ساعت۲۰
🔸۱۵ خرداد، کوچه۵۱، شهرک شهدا،
پایگاه مقاومت بسیج شاهد
❤️ بیعت عملی
🔸 بیعت عملی یعنی؛ در آمادگی باشیم که هرگاه امام قائم علیه السلام ظهور فرمودند، با تمام هستی خود در خدمت و اختیار آن حضرت باشیم؛ چون او که قرار است حکومت عدل جهانی و اسلام ناب محمّدی را در سراسر گیتی برقرار سازد، نیاز به یار و یاور دارد، نیاز به افرادی دارد که دارای ایمان کامل باشند و در آمادگی و انتظار برای فداکاری در راه امام بسر برند.
🔸در واقع بیعت عملی به معنای عمل کردن به چیزی است که هنگام پیمان و بیعت، تعهد کرده بودیم.
🔸 معنای دیگر بیعت عملی، این است که تمام احکام و اخلاق و آداب اسلامی را در خودمان ظاهر کرده باشیم؛ واجبات و مستحبات را انجام و از محرمات و مکروهات اجتناب کنیم و در یک کلمه خود را به اعمال صالحه که دستور خدا و قرآن است مزین نماییم؛ چرا که هر جا در قرآن سخن از ایمان به میان آمده، در کنارش عمل صالح نیز ذکر شده است.
👥 آماده ایم تا با حضور باشکوه در اجتماع مردمی #عید_بیعت با امام عصر (۲۶ آبان) در سراسر کشور در ساعت ۱۵:۳۰، یاری اش کنیم، با او تجدید #بیعت نموده و همدل و هم صدا از او بخواهیم تا به نجات جهان برخیزد.
@shahid_tahernia94
#همداني
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات سراسر عشق،سردار شهید
#حاج_حسین_همدانی
کتاب:مهتاب خین
*پیکار در عسرت
قسمت57
تا حدود ماه ششم جنگ تحمیلی ؛یعنی اواخر اسفند 1359.در این برهه شش ماهه ،سرپرستی امور فرماندهی سپاه استان همدان را آقای محمد حسینی ؛معاون سپاه استان به عهده داشت . بعد،از طرف دفتر هماهنگی ستاد مرکزی سپاه که اشخاصی از قبیل آقایان داود کریمی ،محمد بروجردی ،محمود زاده ،محمود شهبازی و.... عضو آن بودند ،برای تعین فرمانده سپاه استان همدان اقدام شد .
از طرف دیگر بعد از تصرف تپه اول قراویز و سه راهی قره بلاغ ،دیگر رسما خط پدافندی نیروهای سپاه استان همدان در منطقه عمومی سر پل ذهاب شکل گرفته بود .منتها بعد از شهادت محمد رضا فراهانی ،تعدادی از بچه ها ،من جمله حبیب الله مظاهری،به همراه جسد فراهانی به همدان رفتند تا مراسم تشییع و خاکسپاری آن شهید بزرگوار را برگزار کنند .حدود دوهفته بعد از آن مراسم بود که مظاهری در معیت یک اکیپ نیروی رزمنده ،به استعداد تقریبی 40 نفر ،به قراویز بر گشتند .
چهرهای شاخص آن جمع عبارت اند از :شهید محمد ترکمان ،شهید علی رضا ترکمان ،حجت کتابی،نعمت کتابی و. ..ما بلافاصله این اکیپ چهل نفری را بین محور های عملیاتی خودمان در منطقه تقسیم کردیم .
جبهه تقسیم شده بود :در ارتفاعات شاه نشین و دالاهو تا ریجاب ،نیروهای مسلح عشایری منطقه سر پل ذهاب معروف به فدائیان امام مستقر شده بودند . این بار به جای کاک عبدالله،مسوولیت فرماندهی این برادرهای شجاع مارا ،آقای طهماسبی_از کادرهای اعزامی سپاه تهران به منطقه _عهده دار شد . در منطقه دشت ذهاب ،سه راهی کوره موش و ارتفاعات قراویز و شهرک المهدی ،مسوولیت فرماندهی محور عملیاتی را برادرمان تقی بهمنی به عهده گرفت . در سمت چپ حد محور پدافندی ما ،رودخانه الوند قرار داشت . مسوولیت منطقه چپ ما ،یعنی فرماندهی جبهه بازی دراز و دشت دیر ه که به جبهه ی چپ سر پل معروف شد را آقای محمد ابراهیم شفیعی عهده دار شد .
بچه های سپاه تهران مثل محسن وزوایی ،علی رضا موحد دانش و محسن حاجی بابای با آقای شفیعی کار می کردند . در منطقه عمومی گیلان غرب و نفت شهر هم فرماندهی جبهه با آقای حسین الله کرم بود وایشان به اتفاق جواد افراسیابی و ابراهیم هادی با استفاده از نیروهای مردمی عضو گروه چریکی شهید اندرزگو در آن جا فعالیت داشتند .بعد ها توسط همین بچه ها ،در آن منطقه عملیاتی هم انجام شد .
ادامه دارد. ..
خاطرات سراسر عشق ,
#سردار شهیدحاج حسین همدانی
#کتاب:مهتاب خین
کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا)
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸
🌸🕊🌷🌷🌹 🌸
🌸🕊🌷🌹🌹
🌸🕊🌹🌹🌹
🌸🌸
🌸🌸🌸
#قسمت_پایانی_وصیتنامه
#شهیدمدافع_حرم_سجادطاهرنیا
تقاضایی از فرماندهان:
از فرماندهان خواهش می کنم اگر خداوند توفیق شهادت را نصیبم کرد اگر جنازه ام دست دشمنان اسلام افتاد به هیچ وجه حتی اندکی از پول بیت المال را خرج گرفتن بنده حقیر نکنند.
تقاضا از فرمانده عملیات یا حاج قاسم(سلیمانی)
از فرمانده محترم این عملیات و یا حاج قاسم در خواست دارم که(فرصتی) فراهم کنند (تا) خانواده این حقیرسراپا گناه رابرای دیداربا امام و سیدمان ایجادکرده تاشاید این کارباعث شود زحماتشان را تا حدی جبران کرد.
____________
#آقا_سجاد بعد پرواز با این تقاضا از فرماندهان توجه همه را به بیت المال و حفظ آن جلب کرد تقاضایی که همیشه عمر خدمت ده ساله خود به آن پایبند بود....
__________________
#بیت_المال
بیش از بیست و پنج روز در تابستان ماموریت بودیم ساعت سه صبح رسیدیم تهران رفتیم سراغ ماشین که حرکت کنیم برای قم بخاطر این که مدت طولانی نبودیم خاک زیادی بر روی ماشین و شیشه های آن نشسته بود مخزن ماشین آب زیادی نداشت و که شیشه را تمیز کنیم
شیر آبی که داخل محوطه نزدیکمان بود نظرم رو جلب کرد با صدای بلند صدایش کردم و گفتم داری میای مقداری آب از شیر برای شستن شیشه بیار،خودم هم وسایل ها رو داخل
ماشین گذاشتم آقا سجاد با دست خالی و بدون آب آمد ، تعجب کردم گفتم پس کو آب...... خیلی خونسرد که سوار میشد گفت بریم برات توضیح میدم با همون وضعیت نسبتا گل آلود شیشه ها از پادگان خارج شدیم اول عوارضی تهران_ قم ایستادیم برای نماز صبح همون جا رفت دو بطری آب معدنی خرید خودش مشغول شستن شیشه های ماشین شد.
تازه من متوجه شدم دقت آقا سجاد در استفاده از بیت المال چقدر زیاد است...
#نقل_قول_ازهمرزم_شهید
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🕊🕊🌷🌹
🌹🌹🌹🌹
لینک کانال رسمی شهید طاهرنیا
🔘🔜 @shahid_tahernia94
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات سراسر عشق،سردار شهید
#حاج_حسین_همدانی
کتاب:مهتاب خین
*پیکار در عسرت
قسمت:58
ما در جبهه میانی سر پل ذهاب ،از همان روزهای اول تثبیت و زمین گیر شدن دشمن ،محور شناسایی را تعیین و ماموریت کار در آن ها را بین بچه ها تقسیم کردیم و عناصر شاخص و زبده مان را گذاشتیم برای کار روی این محور ها .این عزیزان عبارت بودند از :قدیر نطامی ،علی رضا حاج بابایی ،حبیب الله مظاهری و رسول حیدری .در منطقه بر آفتاب هم گروهی از بچه ها ی گردان 9 سپاه تهران به فرماندهی محسن وزوایی ،مشغول کار شناسایی بر روی مواضع دشمن و خطوط پدافندی آن بودند .برادرمان محمود شهبازی هم با آنها بود .
البته تا ان وقت فقط اسم شهبازی به گوش من خورده بود ،ولی اورا حظوری ندیده بودم .شناسایی هایی که توسط بچه های وزوایی در آن جا صورت گرفت ،عملا به کار زمینه سازی عملیاتی آمد که بعد ها ،در آذر ماه سال1360 با نام مطلع الفجر در بر آفتاب به مرحله اجرا گذاشته شد .
بعد ها بچه های مجموعه رزمی سپاه همدان در محور میانی سر پل ذهاب ،برای تشکیل تیپ 27 محمد رسول الله (صل الله علیه وآله وسلم) در زمستان 1360 وارد خوزستان شدند .بچه های وزوایی هم در اوایل اسفند همان سال به دو کوهه رسیدند ویکی از قوی ترین گردان های عملیاتی این تیپ را با نام گردان حبیب ابن مظاهر تشکیل دادند که در نبرد های فتح المبین و الی بیت المقدس این گردان خوش درخشید .
در اواخر شهریور ماه سال 1361 هم حدود 40 نفر از بچه های نخبه ی گروه چریکی شهید اندرز گو در معیت آقای الله کرم وارد مجموعه تیپ _بعد ها لشگر _27محمد رسول الله (صل الله علیه وآله وسلم) شدند . مجموعه ی این بچه ها، به یمن داشتن تجارب فراوان از کار اطلاعاتی و جوهره ی فعالی که از خودشان بروز دادند ،لشگر 27 محمد رسول الله (صل الله علیه وآله وسلم)را از لحاظ توان کار اطلاعاتی گسترده و دقیق در مناطق عملیاتی متفاوت جنوب وغرب ،خیلی تقویت کردند . طوری که در سال های 1361 و 1362 این لشگر در بین یگان های رزمی سپاه ،از بابت برش اطلاعاتی خودش زبانزد شد .
حالا جا دارد بنده از دو عنصر شاخص آن جمع ،جواد افراسیابی و ابراهیم هادی یاد کنم .
ادامه دارد...
خاطرات سراسر عشق ,
#سردار شهیدحاج حسین همدانی
#کتاب:مهتاب خین
کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا)