eitaa logo
کانال شهید وحید فرهنگی والا
307 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
559 ویدیو
12 فایل
کانال رسمی شهید جبهه مقاومت مهندس وحید فرهنگی والا (زیرنظر خانواده شهید) نام جهادی: بِلال تاریخ و محل ولادت: ۱۳٧۰/٧/١۵ تبریز تاریخ و محل شهادت: ١٣٩٦/٨/۱۵ مسیر تدمر به بوکمال منطق یادشهدا با ذکر صلوات🙏💚 @shahid_vahid_farhangi_vala
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح در زیر👇👇
کانال شهید وحید فرهنگی والا
شرح در زیر👇👇
اربأ اربأ را همین اندازه مےگــــویم ‌فقط : دشت لبریز از گُلِ رویِ علےاڪبر شده است . ♨️ خبر ڪوتاه بود و تڪان دهنده ... و باز هم پیڪر شهیدے از شهداے حماسہ خانطومان تفحص و شناسایـے شده و بہ آغوش وطن باز مےگردد ... تاریخ شهادت : ۱۷ اردیبهشت ۹۵ ❤️ 💎 @shohada_razmandeim 💎 ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═
🔴کشف پیکر دو شهید مدافع حرم مازندرانی در خان طومان 🌷پیکر شهیدان سید جواد اسدی و شهید علیرضا بُریری پس از ۲۹ ماه کشف و شناسایی شد . 🆔 @Agamahmoodreza
🌸🍃🌸 🌷 میگفت: جنگ معامله با خدا خریدار ما فروشنده سند قرآن بهـاء ...💚 @yavaran20 @shahid_vahid_farhangi_vala
❤🍃❤ ♡| مَن کـانَ لله کـانَ الله لَـه |♡ 🌸🍃 نامشان در دنیــا است و در آخرت بہ امیـد شفاعت‌شــان... 🌷 @yavaran20 @shahid_vahid_farhangi_vala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند تا جوون ایرانی توی تبریز با همت و تلاش یه لامبورگینی ساختن خیلی خفن و خوشگل اون وقت دو شرکت فاسد، ایران خودرو و ساپیا 20 ساله یک مشت آشغال تحویل ملت میدن @shahid_vahid_farhangi_vala
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📊 نمودار| بیانات رهبرانقلاب در همایش ده‌ها هزار نفری «خدمت بسیجیان» در ورزشگاه آزادی. ۹۷/۷/۱۲ 📥 نسخه PDF👇 http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/40687/970712.pdf
✌️سلبریتی واقعی شمایید میلیون ها درود نثار ورزشکاران بی ادعایی که از هزاران مشکل گذشتند و برای افتخار کسب کردند. ای در رگانم خون وطن ای پرچمت ما را کفن @bidariymelat
خدا اهل رفاقت است 😍 وقتی با همه ضعفت به یاد او باشی او با همه قدرتش به یادت خواهد بود💗🍃 ┄┅═✾💖✾═┅┄ @shahid_vahid_farhangi_vala
📸برای هر صندلی یک کربلا به پا شده است 🔴خون شهدا فرش قرمز بعضی ها... @snn_ir @shahid_vahid_farhangi_vala
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد راهنمای روحانی : از رای دادن به ايشان پشيمانم 😐😂 همین امروز. @shahid_vahid_farhangi_vala @BisimchiMedia
🔳ماجرای ناسزا به دختر شهید مدافع حرم با جمعی از رفقا در محضر همسر شهید مدافع حرم بودیم؛ شهیدی از تیپ فاطمیون. اولین بار خبر شهادت همسرش را از فیلمی که در شبکه های مجازی منتشر شده بود، متوجه می شود. تصورش هم جان خراش و روح آزارست. اما مردانه و باصلابت سخن می گفت. شرح صدرش شعف انگیز بود. بماند که چه گفت. قلم قاصرست از بیان رنجش. مجلس در بهت بود و مهمان ها مضطرب از سنگینی این خانه غمین که یکی از رفقا از حال و روز بچه ها می پرسد:" دختر تان با شهادت پدر کنار آمد؟" دختر کوچکش گوشه ی اتاق زانو بغل گرفته و نظاره گر مهمان ها بود و هرازگاهی با گوشه چادرش بازی می کند. مادر که ازو می گوید کمی خجالت می کشد و دوزانو ادب می کند: "خیلی تلاش کردم با رفتن پدرش کنار بیاید. کم کم عادت کرده بود. روزها سرگرمش می کردم تا شب ها زودتر بخوابد و بهانه نگیرد. اما خب... خیلی هم به سادگی نگذشت. " حال و روز بانو تغییر می کند. گویی یاد خاطره ای میافتد که نمی داند بگوید یا رد شود. بغضش رو فرو می خورد و دل به آب می دهد: " یکی از آن روزها که بیرون خانه مشغول بازی بود، توپش وسط خیابان می افتد و او هم دنبال توپ. در همین اثنا یک موتورسوار از راه می رسد و به سختی موتورش را کنترل می کند که به دخترم نزند. بخیر می گذرد؛ اما راننده که از شیطنت دخترم حسابی شکار و عصبی شده ، قهرآلود و احتمالن بی اراده چنان سیلی به صورتش می زند که سرخی اش می ماند. بعد هم به بهانه بی توجهی کودکانه اش چند ناسزا به من و پدرش حواله می کند و می رود. " آرامش مادر تا اینجای قصه بود. صائب سخن می گوید و مثل کوه باصلابت است و خم به ابرو ندارد. اما با ادامه داستان او هم می شکند و مهمان ها که تا این لحظه چشم هایشان بارانی شده است را به هق هق می کشاند. دخترک گریه کنان وارد خانه می شود و ماجرا را برای مادر شرح می دهد. گریه ها امانش را بریده است. با نوازش ها و دلداری مادر مختصری آرامش می گیردو با همان حال وحشت زده و بغض آلود، شکوه ای می کند که تاب مادر را هم می برد. مادر می گوید:" نه از خشم موتور سوار گلایه کرد و نه از فریادها و دادو قالش و نه حتا از سیلی و دست سنگینی که به صورتش میرسد. در آغوشم که قرار و آرام گرفت، گفت: "مامان... مگه بابای من شهید نشده؟ پس چرا این آقا هه بهش توهین کرد؟ چرا فحشش داد؟".... الحمدالله که اخوی روضه خوانم بین رفقا بود تا مجلس به مرثیه سه ساله کربلا خاتمه یابد... . من اگر دردانه ات هستم به جای من چرا باد دارد بین زلفت تاب بازی می کند؟... ✍محسن مهدیان @shahid_vahid_farhangi_vala @snn_ir