🔥صرفا جهت اطلاع🔥
زهرا بهروز: کلینیکهای ترک بیحجابی هیچ ارتباطی به دولت ندارد/ حجاب حتماً یک موضوع تربیتی است
معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور پس از جلسه هیات دولت:
🔹کلینیکهای ترک بیحجابی هیچ ارتباطی به دولت نداشته و در دولت تصویب نشده است.
🔹موضوع حجاب حتماً یک موضوع تربیتی است و باید از درون خانوادهها شروع بشود.
🔹اینکه ما بتوانیم کمک بکنیم به خانواده که بتواند فرزندان خودشان را متقاعد بکنند که این انتخاب را داشته باشند حتماً در برنامههای ما هست.
#ززآ
📎|ڪانال رسمی #شہید_مهدے #زاهدلویے|°
🆔 @shahid_zahedlooee
شهید مهدی زاهدلویی🇮🇷
🔥صرفا جهت اطلاع🔥 زهرا بهروز: کلینیکهای ترک بیحجابی هیچ ارتباطی به دولت ندارد/ حجاب حتماً یک موضوع
✍حجاب اصلا دستورِ خدا نیستا؛
ما هم اومدیم تا از آزادی های به حقِ شما دفاع کنیم😏😐
ززآ💪
باید هزینههای اختلافات ایران و آمریکا را کاهش داد
🔹وزیر امورخارجه: باید مدیریت کنیم تا هزینههای اختلافات ایران و آمریکا کاهش یابد، کانالهای تماس بین ایران و آمریکا همیشه وجود دارد، بعضا اختلافاتی که با آمریکا داریم بسیار اصولی و مبنایی است.
📎|ڪانال رسمی #شہید_مهدے #زاهدلویے|°
🆔 @shahid_zahedlooee
شهید مهدی زاهدلویی🇮🇷
باید هزینههای اختلافات ایران و آمریکا را کاهش داد 🔹وزیر امورخارجه: باید مدیریت کنیم تا هزینههای ا
✍چقدررررررر شما خوبید...
کاهش هزینه برق، کاهش هزینه اختلاف با آمریکا...🙏
❌ #شبهه
⁉️ اگر در حکومت دینی فسادی رخ دهد و در یک گوشه ای از حکومت اختلاس یا سوء استفاده ای رخ دهد این حکومت دینی نیست و برای دین ضرر دارد بنابراین حفظ چنین حکومتی معنا پیدا نمی کند؟
✅ پاسخ:
بِسم اللّه الرَّحمنِ الرّحیم
آیا در حکومت پیغمبر و در حکومت امیرالمؤمنین فساد نبود؟ اختلاس نبود؟
نامۂ ۴۱نهج البلاغه را بخوانید.
🔹 و از این[موارد بوده] و در تاریخ پُر است از این حرفها، پس بگوییم [این] حکومت، حکومت فاسدی بود؟! این حکومت، باید از بین میرفت؟
[آیا] باید مردم می جنگیدند امیرالمؤمنین علیهالسلام را و حکومتش را ساقط کنند؟
یا پیغمبر و حکومتش را ساقط میکردند؟ [فقط به این دلیل که] چون حکومتش، در آن، فساد بوده؟! [این طور به نظر میرسید که] باعث ضربه زدن به اسلام میشد!
🔸 مگر میشود که، انسان باشد و اختیار داشته باشد و تزاحم منافع باشد و این مشکلات پیش نیاید؟!
آن طرحی که در ذهن آنها است، در دنیا وجود ندارد.
🔰 سه؛ اگر بنا است مقایسه بشود؛ باید مقایسه بشود با حکومتهای دیگری که هست، با نوع حکومتها. این که کارگزار چی است، یک حرف است و این که، حکومت چی است، یک چیز دیگر است.
این که مسلمانها، چی هستند، این یک حرف است، این که اسلام چیز دیگری است، آن یک حرف دیگری است.
اگر اشکالی هست، باید به مکتب، وارد بشود نه به افراد.
افراد میگویند ما مسلمانیم ولی بعضی از احکام اسلام را اجرا نمیکنند.
چون بعضی مردم نماز نمیخوانند، بگوییم که نماز بد است؟! [بگوییم] چون مردم نماز نمیخوانند، آبروی اسلام را میبرند!
چون عدّه اي روزه نمیگیرند، باید بگوییم که روزه نباید باشد؟ چون آنهایی که روزه نمیگیرند، باعث میشود که مردم به دین بدبین بشوند! این چه منطقی است؟!
اگر حرفی هست، بیایند نظامها را با هم مقایسه کنند، ببینند نظامی که در رأسش یک انسانِ عادلِ فقیهِ مردمیِ ساده زیستِ پاکِ زاهد باشد بهتر است؟ یا این که در رأسش یک فاسقِ فاجرِ ترسوی مزدورِ بیگانۂ خودباختۂ کاخ نشینِ زن باره و این چیزهایی که در شاه بوده است[باشد بهتر است؟] کدامشان بهتر هستن؟ عقل شما چه میگوید؟
بحث بِیس [و پایۂ] این دو تا و دو نوع حکومت است.
[آیا] میشود جامعه حکومت نداشته باشد؟ نداشته باشد که خب [باعث] هرج و مرج و آناشیسم و زوال جامعه میشود!
پس حکومت میخواهد، [حالا] حکومت خوب میخواهد یا حکومت غیر خوب میخواهد؟!
همین. تمام شد.
🎙 بیانات استاد محمدی شاهرودی
📎|ڪانال رسمی #شہید_مهدے_زاهدلویے|°
🆔 @shahid_zahedlooee
شهید مهدی زاهدلویی🇮🇷
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ ⭕️°•قاب های روی دیوار•° #قسمت۷ سلام می کند و با شیطنت می گوید: «به به!
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
⭕️°•قاب های روی دیوار•°
#قسمت۸
لبخند شیرینی می زنم: «ممنون عزیزم! پا قدمت سبکه؛ این کار رو هم تموم کردم.» نخِ پشت را به دندان می گیرم و با چند حرکت دندان روی هم، از سوزن جدایش می کنم. ربابه با انگشت هایش دستی روی گل و برگ های سبز زیرینش می کشد. همان طور که محو زیبایی هنر دستم شده، می گوید: «گاهی به این همه هنری که داری، حسودیم میشه فاطمه. اگه بابات نذاشت درس بخونی، عوضش یه خانوم هنرمند شدی.» بادی به غبغبش می اندازد و ادامه می دهد: «این خواستگار جدیدت، پسر حاج اصغر رو می گم ها! نمی دونی چقدر تروتمیز و مرتبه دختر!» ابرویم را بالا می اندازم و می پرسم: «چطور؟» -رفته بودم خونه ی دایی حسین، حاجی مشغول دیوارچینی بود. صفر تا صد بنّایی خونه ی دایی رو دست گرفته. با طاهره خانوم، زن دایی حسین، روی تخت حیاط نشسته بودیم و داشتیم گپ می زدیم. دختر! دریغ از اینکه حاجی برگرده و یه نیم نگاهی به ما بندازه. رحمت به اون شیر پاکی که بانو کبری به پسرش داده! حالا اینا به کنار، یهو دیدم حاجی خم شد ماله ی بنّاییش رو از روی زمین برداره، از توی جیب پیرهنش یه شیشه عطر قِل خورد و افتاد روی شن ها. در سکوت به حرف های ربابه گوش می دهم. از شب قبل تا نزدیکی های اذان صبح، آسمان تمام سخاوتش را روی زمین ریخته است. نسیم خنکی، دزدکی از لای پنجره ی نیمه بازمان به داخل اتاق می آید. دلم می خواهد کمی بیشتر بخوابم. صدای مادر را می شنوم؛ از من می خواهد برای خوردن صبحانه بیدار شوم و خواهرهایم را هم بیدار کنم.
ادامه دارد...
✨💎روایت زندگی مادر گرانقدر شهیدان والامقام مجید، حمیدرضا و مسعود انجم شعاع✨
📎|ڪانال رسمی شہیدمهدے زاهدلویے|°
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🆔 @MALEKE_Ali
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃مولا جان یا امام رضا!
ما را نیز همچون کبوتران حرمت از لطف و عنایتت سیراب کن.
#لبیکیامهدی
#اللهمعجللولیکالفرج
📎|ڪانال رسمی #شہید_مهدے_زاهدلویے|°
🆔 @shahid_zahedlooee