eitaa logo
روایتگری شهدا
23.9هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
84 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷رمضان در نگاه شهدا🌷 یکی از ماه‌های رمضان ایام جنگ را که به خاطر می‌آورم، مربوط به زمان نزدیک به عملیات کربلای 5 بود؛ با این که ماه رمضان آن سال در فصل گرم تابستان بود و از طرفی منطقه شلمچه در استان خوزستان، گرمای بسیار شدیدتری نسبت به سایر نقاط ایران داشت. اما بسیاری از رزمندگان با این که توسط فرماندهان و روحانیون تاکید می‌شد که لازم نیست روزه بگیرید، روزه می‌گرفتند و واقعا فقط به فکر نزدیکی به خدا بودند. بچه‌هایی هم که در خط پدافندی شلمچه بودند نیز روزه می‌گرفتند. فرماندهان نیز وقتی می‌دیدند که تاکیدات آنان مبنی بر روزه نگرفتن برخی رزمندگان کارساز نیست، به برخی از آنان که احساس می‌کردند فشار زیادی را به خاطر روزه گرفتن تحمل می‌کنند، مرخصی اجباری می‌دادند و می‌گفتند باید بروید روزه‌هایتان را در شهر خود بگیرید و بعد از آن برگردید. 🖊جانباز و رزمنده دفاع مقدس"ناصرشریفی" 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🆔 @majnon313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
3.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت های شنیدنی یک مدافع حرم 🎥حتما ببینید... #رمضان #صلوات #حدیث 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🆔 @majnon313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چه برسد زمانی که چیزی بخواهیم...🌺🍃 #عکس_نوشته #رمضان✨ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🆔 @majnon313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☘با راحت طلبی به جایی نمی رسید... #وصیتنامه_شهدا 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🆔 @majnon313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#همراه_با_بهشتیان #شهید_علی_شریفی 🌛علی آقا پیش مادرش اومد و گفت: _«من باید به جبهه برم مامان» _تو که تازه از جبهه برگشتی مادر❗️ _مامان خواب دیدم در صحرایی بودم،شخصی سوار بر اسب سفید به طرفم اومد،پرسیدم شما کی هستید؟ 🌝فرمودند : من امیرالمومنین هستم دست بر شانه ام گذاشتن و گفتن در این حمله ی آخر شرکت کن.✨ 🕊علی آقا به جبهه رفت وبه مولای خودش حضرت علی (ع) پیوست. 🌹🌹🌹 شادی روح شهید بزرگوارصلوات🙏 ✍کتاب هزار و یک شب عاشقی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🆔 @majnon313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💠مادر بزرگوار #شهیدمصطفی_صدرزاده : 🌷ماه رمضان سال 91، برای خرید به بازار رفتم. وقتی می دیدم خیلی ها به راحتی در ملا عام روزه خواری می کنند، بسیار ناراحت و عصبانی شدم، تا جایی که حتی قدرت خرید نداشتم و دست خالی به خانه برگشتم. مصطفی وقتی مرا دید با تعجب گفت: «به این سرعت خرید کردید؟» گفتم: «اصلا دست و دلم به خرید کردن نرفت.» و جریان را برایش تعریف کردم. 🌷مصطفی سری تکان داد و گفت: «کسی که روزه خواری می کند در واقع دارد با خدا علنی می جنگد، چون خداوند برای کسانی که روزه خواری در ملا عام میکنند حد معین کرده است. حالا فکر کنید با این کار چقدر دل #امام_زمان به درد می آید. قربون دل آقا بشم.» من آن روز ناراحتی ام به خاطر نادیده گرفته شدن قانون بود و مصطفی دلش به خاطر رنجش #امام_زمان لرزیده بود. #شهداوماه_رمضان🌙 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🆔 @majnon313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍ #خاطرات_شهدا #همسر شهید چمران : #وسط شب که مصطفی برای نماز شب بیدار میشد، طاقت نمی آوردم و میگفتم : "بسه دیگه ! استراحت کن #خسته شدی " او می گفت : " #تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند بالاخره ورشکست میشود باید سود در #بیاورد که زندگیش بگذرد ، ما #اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم ، ورشکست میشویم. " اما من که خیلی #شب ها با گریه مصطفی بیدار می شدم کوتاه نمی آمدم و می گفتم : " اگر اینها که اینقدر از شما #میترسند بفهمند این طور گریه میکنید... #مگر شما چه معصیت دارید ؟ چه گناهی دارید ؟ خدا همه چیز به #شما داده، همین که شب بلند می شوید خود یک توفیق است " آن وقت #مصطفی گریه اش هق هق می شد و میگفت : " آیا به خاطر این #توفیق که خدا داده اورا شکر نکنم ؟... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🆔 @majnon313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔸" در محضـر شهـــید "... اوج گرمای اهـواز بود. بلند شد، دریچہ ڪولر اتاقش را بست ، گفت : بہ یاد بسیجے هایی ڪہ زیرِ آفتاب گرم مے جنگند. 📚 یادگاران، جلد ٤، ص ۲٦ #شهید_حسن_باقری 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🆔 @majnon313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#پیامڪی_ازبهشت 🔸سھل انگاری و سستی در اعمال عبادی،تاثیر نامطلوب بر پیروزی ها دارد... #شهیدحسین_خرازی #یادش_باصلوات 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🆔 @majnon313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔹 قمقمه‌ای که رزمندگان برای آب خوردن از آن صف می بستند !! وقتی تو جبهه ... هدایای مردمی را باز می کردیم در نایلون رو بازکردم دیدم که یک قوطی خالیه کمپوته ! که داخلش یک نامه است، نوشته بود: « برادر رزمنده سلام من یک دانش آموز دبستانی هستم. خانم معلم گفته بود که برای کمک به رزمندگان جبهه های حق علیه باطل نفری یک کمپوت هدیه بفرستیم. با مادرم رفتم از مغازه‌ بقالی کمپوت بخرم. قیمت هر کدام از کمپوت‌ها رو پرسیدم، اما قیمت آنها خیلی گران بود، حتی کمپوت گلابی که قیمتش ۲۵ تومان بود و از همه ارزانتر بود را نمی توانستم بخرم. پول ما به اندازه‌ی سیرکردن شکم خانواده هم نیست. در راه برگشت کنار خیابان ... این قوطی خالیِ کمپوت را دیدم برداشتم و چندبار با دقت آن را شستم تا تمیزتمیز شد. حالا یک خواهش از شما برادر رزمنده دارم، هروقت که تشنه شدید با این قوطی ، آب بخورید تامن هم خوشحال بشوم و فکر کنم که توانستم به جبهه ها کمک کنم...» بچه‌ها توی سنگر ... برای خوردن آب توی این قوطی نوبت می گرفتند ! آب خوردنی‌ که همراهش ریختن چند قطره اشک بود ... #مردان_بی_ادعا #کمک_به_جبهه‌ها #دفـاع_مقـدس 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🆔 @majnon313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊