۳ آذر ۱۴۰۲
📚کتاب#از_قفس_تا_پرواز
💢خاطرات#شهید_محمدعلی_برزگر
🍂قسمت بیست و نهم
📝دستمزد♡
🍃با تولد بچه ها منزل برایمان کوچک شد و با مشورت بزرگترها تصمیم گرفتیم منزلی دو خوابه در گوشه حیاط مهیا کنیم معمار روستا را خبر کردیم. استاد حسن» [یا اوستا حسن] بنای درستکار محله ما بود. طرح به توافق رسید و قرار شد پس از پایان کار، تسویه حساب کنیم.
🌷ساخت شروع شد چندین کارگر هم از آبادی خودمان با او همراه شدند. همه از طلوع تا غروب آفتاب به جز وقت اذان ظهر و ناهار مشغول به کار شدند.در نیمه کار محمد هم به مرخصی آمد، بسیار از آمدنش خوشحال شدم، خیلی وقت بود که زیارتش نکرده بودم ولی او به محض رسیدن آستینها را بالا زد چکمه ای پوشید و دست به کار شد. او حتی شبها به حیاط می رفت و برای سرعت بخشیدن به کار، مقدمات کار فردا را آماده می کرد.
🍃گویی پشتم به کوهی بند بود با حضور محمد کار به خوبی پیش می رفت. او بسیار شوخ طبع بود با بگو و بخند کاری می کرد کارگرها متوجه گذشت زمان نشوند و در نتیجه با انرژی مضاعف ادامه دهند.
🌷 زمان برایم به سرعت برق گذشت و مرخصی محمد تمام شد و رفت. منزل ساخته شد و حالا موقع حساب و کتاب بود.
🍃«اوستا حسن» را صدا زدم و ایشان صورت حساب را تحویلم دادند. هر چه چرتکه می انداختم، محاسباتم غلط میشد.
🌷زیرا فاکتور اوستا حسن کمتر از مبلغی بود که حسابش را می کردم، با خودم گفتم :حتی اگر اوستا تخفیف هم میداد باز هم هزینه بیشتری باید پرداخت می کردم، شاید اشتباه کرده است، فردا صبح مبلغ خواسته شده اوستا را تمام و کمال به ایشان رساندم.
🍃او پولها را شمرد و مبلغی را برگرداند. دلیلش را پرسیدم پاسخ داد: فلانی یکی از کارگران گفته بنده روزانه مزدم را گرفته ام دیگر طلبی ندارم. با تعجب به منزل برگشتم.ظهر فردا برای نماز به مسجد رفتم
🌷 چشمم به همان کارگر افتاد و با عجله به طرفش رفتم و ماجرای دیروز را برایش شرح دادم او چند لحظه در صورتم خیره شد و پرسید: مگر شما خبر ندارید؟ گفتم از چه؟
🍃شروع به تعریف کرد و گفت: راستش اوضاع مالی ام خوب نبود، وقتی به منزل شما برای کار آمدم بسیار خوشحال شدم و طبق قرار بنا باید آخر کار مزدم را می گرفتم
🌷خودتان می دانید فرزندم معلول است و نیاز به رسیدگی دائمی دارد با اینکه همیشه کارگری می کنم، هزینه درمان کفاف زندگی را نمی دهد از طرفی خجالت می کشیدم دستمزد روزانه از بنا طلب کنم
🍃 وقتی برادرت؛ محمد به روستا آمد هنگام کار وضعیت پسرم را برایش توضیح دادم و او هم به من پیشنهاد داد تا دستمزدم را روزانه از شما دریافت کنم با خشنودی پذیرفتم و او هر عصر مزدم را کامل تحویلم میداد تا به راحتی داروی فرزندم را تهیه کنم، محمد خیلی آقاست.
🌷به منزل برگشتم و دفعه بعدی که محمد از کاشان برگشت دستمزد کامل کارگر را به او دادم گفت: برادر این مبلغ را به عنوان هدیه خانه نویی به شما بخشیدم ولی اخوی خواهشی دارم، اگر قول عمل میدهی بازگو کنم گفتم با جان و دل پذیرای شنیدنش هستم.
🍃گفت :داداش از تو میخواهم از این به بعد اگر کارگری استخدام کردی دست مزدش را روزانه پرداخت کنی، زیرامعصومان سفارش کرده اند کارگر هنوز عرقش خشک نشده باید دست رنجش را بگیرد تا شرمنده
اهل و عیالش نشود.
🌷قول دادم و از آن موقع تا کنون دستمزد کارگرانم را به موقع پرداخت میکنم تا مدیون خانواده ای نشوم با شروع جنگ همان کارگر با وجود دو فرزند معلولش به جبهه رفت و به شهادت رسید...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
۳ آذر ۱۴۰۲
۴ آذر ۱۴۰۲
🌷🕊🍃
پر کن از باده ی چشمت
قدح صبح مرا...
خود بگو
من ز تـــــو
سرمست شوم یا خورشید ؟!
#حاج_قاسم💔
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
۴ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #کــلامشهـــید
❣🍃 شهـــید محمدحسین حدادیان:
وعده خداست که حقالناس را نمیبخشند!
خونِ شھدا حقالناس است ..
با این حقالناس بزرگی
که به گردن ماست ،
چه خواهیم کرد؟!
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
۴ آذر ۱۴۰۲
بهشتی که #شهید_طهرانی_مقدم قبل از شهادتش دید
🔹حمیدرضا مقدمفر، همرزم شهید نقل میکند: یک هفته قبل از شهادتش گفت: خواب دیدم مردم، من را داخل قبر گذاشتند، یک دفعه نگاه کردم، تاریکی محض همه اطراف من را گرفته بود. تمام بدن من میلرزید. دیدم ملائک سؤال و جواب آمدند، در همان فضای تاریک و رعبانگیز به من گفتند: چه چیزی با خودت آوردهای از آن دنیا؟
▫️من فکر کردم که حالا چه باید به اینها بگویم که نجات پیدا کنم. میلرزیدم و تعریف هم که میکرد با همین تعابیر. میگفت: فکر کردم بگویم، من جنگ رفتم، خب! پاسدار بودی، وظیفه و تکلیفت بوده که باید برای امنیت مردم کار میکردی. فلان خدمت را انجام دادم، خیریه داشتم، چه و چه و همینطور به یادم آمد که کارهای خوب من اینها بوده، دیدم که هر چه فکر کردم، وظیفه بوده، موشک درست کردم، وظیفه بوده، پاسدار این انقلاب بودی، وظیفهات بوده از امنیت مردم دفاع کنی و موشک درست کنی.
▫️دیدم خدایا من هیچ چیز ندارم، چه بگویم. یک دفعه به ذهنم رسید که بگویم من هیأت میروم و برای #امام_حسین (ع) اشک میریزم، در روضهها شرکت میکنم، برای #حضرت_زهرا (س) اشک میریزم، من خیلی حضرت زهرا (س) را دوست دارم.
▫️میگفت تا اینها را گفتم، اینها به زبانم آمد، یک دفعه نگاه کردم، این تاریکی محض تبدیل شد به یک خرمی و نور و یک بهشتی را مقابل خود دیدم.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
۴ آذر ۱۴۰۲
۴ آذر ۱۴۰۲
🔴محجبهها ملکههای اروپا شدهاند
🔻با اطلاع دقیق از فرهنگ غرب میگوییم با رشد آگاهیهای زنان اروپایی از مفهوم آزادی، وقتی زنی محجبه را میبینند، به آزادی فکری او، به مدیریت او روی بدنش ، از اینکه رسانه غربی نتوانسته این زن را اسیر مصرف گرایی کند، عمیقا غبطه خورده، او را تحسین میکنند.
🔻خانم عزیزا پائولادی بلو، روانشناس اروگوئهای است که پنج سال پیش اسلام آورده، او دراینباره میگوید: ۲۳ ساله بودم که برای اولین بار زنی با حجاب را دیدم. قلبم فلج شد. من فوراً ماهیت آن را فهمیدم. این زن یک ملکه بود که توانست همه چیز را به چالش بکشد. او از تأثیرات مد آزاد بود و اهمیتی به پیروی از توده ها نداشت. آن تصویر سال ها با من ماند. تا ده سال بعد خودم هم اسلام آوردم.
🔸️من شروع به پوشیدن حجاب کردم و از همان لحظه اول فواید آن را احساس کردم. حجاب فقط پوشاندن مو نیست، بلکه شامل#حیا نیز می شود. تنها پس از تجربه آن متوجه شدم که حجابم به من هویتی به عنوان یک زن مسلمان، مؤمن و محترم می دهد. حجاب از من نه تنها در مقابل چشم مردان، بلکه از هر کسی که می تواند من را بر اساس هر چیزی غیر از توانایی، عقل و قلب ارزیابی کند مراقبت میکند.
⏪خیلی عجیب است احساس زنان بی حجاب غربی نسبت به زنان محجبه اینگونه زیباست آنگاه درکشور ما برخی دختران نوجوان با تصورات فانتزی به دنبال الگوی شکست خورده غربی باشند..
🔹️#جهاد_تبیین
🔸️#به_وقت_حجاب
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
۴ آذر ۱۴۰۲
۴ آذر ۱۴۰۲
🇵🇸آن جایی که زیر آواره غزه نیست..!
#طوفان_الاقصی
#جهاد_مقدس
#اسرائیل_کودک_کش
#فلسطین
#غزه
#مقاومت
#سپاه_جهانی_آزادیبخش_اسلامی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
۴ آذر ۱۴۰۲
۴ آذر ۱۴۰۲
📚کتاب#از_قفس_تا_پرواز
💢خاطرات#شهید_محمدعلی_برزگر
🍂قسمت سی ام
📝مرد عمل
🌷محمد سخنور توانایی بود و هر وقت به روستای زادگاهش رستم آباد می آمد.مردم به دورش حلقه می زدند و از او می خواستند تا به مسجد برود و بر منبر رسوالله(ص) بنشیند و برایشان سخنرانی کند.
🔸️از قضا آن شب به اصرار مردم محمد به منبر رفت و مثل همیشه در کمتر از نیم ساعت سخنرانیش را به پایان رسانید.
اهالی محفل روضه از او خواستند تا محمد دوباره به منبر برود اما او دلایلی آورد که همه را مجاب نمود.
🌷او می گفت:اولا منبر رسول الله(ص) حرمت دارد و باید به قدر مطالعه سخن گفت
دوما:وقت مردم را نباید با حرفهای تکراری و بی اساس گرفت
سوما: مقدار و زمان موعظه باید با اندیشه و وقت مردم سازگاری داشته باشد و نباید وقت مردم را با منبرهای طولانی گرفت چون زیادگویی اثرپذیری کلام را از شنونده می گیرد.همه مردم از دلایل محمد سر تایید فرو می آوردند و او را تحسین می کردند که چقدر هوای مخاطبانش را دارد.
🔸️محمد همیشه در دعای پایانی کلامش می گفت:خدایا توفیق علم و عمل به همه ما عنایت بفرما.
و حالا می فهمم که به راستی محمد اهل عمل کردن بود نه حرف زدن.
مهر او آنقدر بر دل مردم نشسته بود که هنوز هم از سخنرانیهایش به نیکی یاد می کنند و او را مرد عمل می نامند...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
۴ آذر ۱۴۰۲
۵ آذر ۱۴۰۲
🌷🕊🍃
امروز میخواهم
به تـو اقتدا کنـم ...
تو با سلاحت به پیش برو
من با دلم پُشتِ سرت خواهم آمد
امروز تو فرماندهام باش
امروز به اندازهی تو
بزرگ خواهم شد ...
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
۵ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #کــلامشهـــید
شهید حسن باقری❣️🍃
["نمیشه"تویِ کار نیارید..
زمین باتلاقی هم که باشه،
برید فکر کنید چطور میشه ازش
رد شد!
هرچیزی یه راهی داره!]
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
۵ آذر ۱۴۰۲
⬅️ اگر دو چیز را رعایت بکنی؛
خـدا شهــــادت را نصیبت می کند.
👈 پـُـر تلاش باش و مخلـــص!
🔸 این دو تا را درست انجام بدی
خدا شهادت را هم نصیبت می کند.
🌷 شهـید حـسن باقــری
#شهیدانه
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
۵ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢سلام نظامی پدر شهید مدافع امنیت امیرحسین ابراهیمی در مقابل پیکر پسر شهیدش در بیرجند
😭😭😭
#شهید_امیر_حسین_ابراهیمی...🌷🕊
#مدیون_شهداوخانواده_هستیم
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
۵ آذر ۱۴۰۲
۵ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 عفاف یعنی:
♦️در اوج بمباران حتی اگر خون خودت و عزیزانت ریخته و خانه و کاشانه ات نابود شود، پسرت شهید شود (ابنی راح ...) اما روسری خونی ات را سفت بچسبی تا نامحرم موی سرت را نبیند.
🔹️#جهاد_تبیین
🔸️#به_وقت_حجاب
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
۵ آذر ۱۴۰۲
۵ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️فلسطین، سنگ محکی که زیر پای حقوق بشر غربی را خالی کرد
عبدالحمید قدیریان - نقاش و مدیر هنری سینما:
🔹فلسطین یک سنگ محک بزرگ است، امروز غزه سبب شد زیر پای حقوق بشر غربی خالی شده و مرگ تفکر غرب فرا برسد و این دستاورد مقاومت است هر چند عده زیادی شهید و زخمی شدند.
🔸تفکر امام و انقلاب، اینکه دست خدا را در همه امور زندگی ببینیم، در دنیای امروز که نیازمند یک منجی است، قطعا راهگشا و چارهساز است.
#طوفان_الاقصی
#جهاد_مقدس
#اسرائیل_کودک_کش
#فلسطین
#غزه
#مقاومت
#سپاه_جهانی_آزادیبخش_اسلامی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
۵ آذر ۱۴۰۲
۵ آذر ۱۴۰۲
📚کتاب#از_قفس_تا_پرواز
💢خاطرات#شهید_محمدعلی_برزگر
🍂قسمت سی و یکم
📝دعوت به جهـ اد♡
🌷شهید برزگر واعظ توانایی بود و سخنانش خوب دلها را زیر و رو میکرد وقتی روی منبر می نشست
با کلامش تأثیر به سزایی به روح و روان حاضران در جلسه میگذاشت.
شبی به مسجد روستای ما؛(الله آباد) آمد و برای مردم سخنرانی کرد. ماه محرم بود و مردم سراسر کشور از جنگ تحمیلی به خروش آمده بودند و به دفاع از ارزشهای اسلامیشان به قیام برخاستند. با شروع جنگ بیشتر سخنرانیها پیرامون جهاد بود و بس.
🍁این شهید هم موضوع سخنرانیش مجاهدت و سرمشق گیری از راه امام حسین(ع) بود و با هر جمله اش، مهرش در دلم دو چندان می شد، آن چنان کوبنده حرف میزد که قلبها را دگرگون می کرد،
خوب این جمله اش را به یاد دارم ایشان از روی منبری که نشسته بود برخاست و مشت گره کرده اش را بالا برد و گفت: هيهات منا الذله از نهیب غیرت مندانه این جوان طلبه به خود آمدم و از هراس بی تفاوتی به ارزشهامو بر تنم راست شد.
از مسجد تا خانه اشک ریختم و با خود حرف میزدم همان جا عهد کردم از همین فردا در جبهه داوطلبانه نام نویسی کنم
🌷مراسم آن شب پایان یافت و فردا طبق قولی که با خود بسته بودم نام نویسی انجام گرفت خود را حاضر کردم و پس از خداحافظی با خانواده به جاده آمدم با خود می گفتم: یک نفر هم به نیابت از مردم الله آباد برویم غنیمت است تا اینکه به جاده رسیدم و صحنه ای را دیدم که از تعجب خشکم زد چهار نفر دیگر از هم محلی ها جلوتر از بنده ساک به دست و جامه رزم به تن عازم حرکت به جبهه بودند.
🍁مات و متحیر سلامی دادم و از آنها پرسیدم و گفتم :شما چرا عازم به منطقه جنگی شدید؟ یکی از آنها پاسخ داد نفوذ کلام آن ،جوان انقلابی در من ایجاد کرد که نظیر آن را تا کنون در زندگی ام تجربه نکرده بودم
🌷هم سفر دیگر گفت: شیخ محمد راست می گوید نباید فرصت جهاد را ازدست داد و سومین نفر از قول شیخ محمد میگفت: ما مسئول حفاظت از دین و راه امام حسین(ع)هستیم چون اگر ما به دفاع از حریم خود نرویم زحمات پیشینیان و رنج امام خمینی(ره)" بر باد خواهد رفت پس نباید اجازه دهیم دشمن سرزمینمان را اشغال کند وای بر ما اگر کمر خم کنیم و تسلیم دشمن شویم. خوشبختانه مینی بوس روستا رسید و با شوق حرکت کردیم.
🍁به محض ورود کاروان ما به خط عملیات سختی آغاز شد ضرب المثل «شنیدن کی بود مانند «دیدن» را با تمام وجود حس میکردم از آسمان خمپاره می بارید و نمی دانستی اعضای افتاده روی خاکریز متعلق به چه کسی است عملیات به پایان رسید و در این نبرد یکی از هم محلیها یعنی «عباس پهلوان» معروف به حیدر در این پیکار به درجه رفیع شهادت نائل شد...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
۵ آذر ۱۴۰۲