📚کتاب#از_قفس_تا_پرواز
💢خاطرات#شهید_محمدعلی_برزگر
🍂قسمت چهل و پنجم
📝اشتیاق به سرزمین آرزوها ♡
🔰 اوقات فراغت خود را با ورزشهایی مانند اسب سواری، تیراندازی ؛ کشتی و....می گذراندیم.
دو برادر فوت و فنّ کشتی را به خوبی آموختیم
برادرم چند سالی از بنده بزرگتر و البتّه کشتی گیر قابلی بود و همیشه مرا مغلوب میکرد.
🌷 پس از مدّتی در کشتی باچوخه ماهر شدم و کشتی ما دو برادر نفس گیر شد تا جایی که در شب نشینی ها خود را محکّ می زدیم
یک شب با حاج نعمت الله کشتی گرفتیم و پس از کش و قوس های فراوان مغلوب شد.
🔰همه با چشمانی گشاده و دهانی باز نظاره می کردند. باورش برای همگان سخت بود ولی اخوی دستم را به نشانۀ بَرَنده بالا برد. چند سال گذشت و محمّد هم مثل برادرانش کشتی گرفتن را دنبال کرد . جنگ تحمیل شد و ما مجبور به دفاع بودیم
🌷به محمّد گفتم: تو بایدبمانی و درس بخوانی، بگذار من بروم
ولی او بهانه آورد که: داداش الان فصل برداشت محصول است،
کشاورزی و دامپروری تجربه میخواهد و نمی توانم به تمام امور رسیدگی کنم، من این کاره نیستم.
🔰هیچ کدام راغب به ماندن نبودیم و مدام در صدد قانع کردن یکدیگر بودیم. تا اینکه محمّد پیشنهادی داد که با اشتیاق پذیرفتم
او گفت: امشب در منزل مادر با هم کشتی می گیریم هرکس شکست خورد باید بماند.
🌷 آن قدر به برنده شدنم ایمان داشتم، که حتّی لحظه ای گمان به شکست نمی بردم .
طبق قرار، شب در منزل مادرمان به گرد هم آمدیم، فامیل را هم خبر کردیم تا شاهد ماجرا باشند. هر دو برای کشتی حاضر شدیم، کشتی آغاز شد،
🔰 محمّد نفسم را برید و دنیا بر سرم آوار شد،شکستی را که گمان نمی کردم اتّفاق افتاد و نقش روی زمین شدم.
غرورم شکست، همه مات و متحیّر این بار مرا می نگریستند.
آنجا بود که فهمیدم محمد چقدر بزرگ و قدرتمند شده و ما فکرش را نمیکردیم.نیمه شب نگران در حیاط قدم میزدم، از نورِ گِردسوز پستوخانه فهمیدم که محمّد نمازِ شب می خواند.
🌷 سراغش رفتم و محمّد تا متوجّه حضورم شد به استقبال آمد و سرش را پایین انداخت و عذرخواهی کرد.
گفتم: قبول...مگر تو پهلوان تر از ما نیستی؟! در خیمه بمان.
🔰 گفت: داداش! اگر شوق رفتن نبود هیچگاه به خود اجازه نمیدادم تا پدرِ ثانی :ام را خاک کنم.
بعد کمربندش را دور کمرم بست و گفت هر وقت گمان کردی کمرت شکسته به این کمربند نگاه کن و در فراق حضرت امام حسین(ع) و برادرش؛ عبّاس(ع) گریه کن،
🌷 داداش جان!
بگذار من این بار هم بروم، آنجا سرزمین آرزوهای من است، مادر را بیدار نکن تا خوابش به هم نریزد، بگذار امشب راحت بخوابد.او را با موتور سیکلت تا ایستگاه اتوبوس رساندم...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌷🕊🍃
كبوترانه پريدند عاشقان خدا
به بی كرانهترين سمت آسمان خدا
وعرش زير قدمهايشان به خود لرزيد
چه سربلند گذشتند از امتحان خدا
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
4.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌 #کــلامشهـــید
«حضرت آیت الله خامنه ای»
را مظلوم و تنها می بینم
او نیازمند همراهی شماست ..
| شهید سپهبد قاسم سلیمانی❣|
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
6.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آن_روزها
📸 گریه های حاج قاسم سلیمانی در روضه مادر سادات
▪️تصاویر منتشر نشده از مراسم ایام #فاطمیه ، بیت الزهرا (سلام الله علیها) کرمان.
📆 ۲۴ روز تا چهارمین سالگرد شهادت شهدای مقاومت
#حاج_قاسم
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنان تلنگرآمیز شهید علی چیتسازیان
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔰🖼 پوستر/ فلسطین برای تمام فلسطینیان است.
🇵🇸#طوفان_الاقصی
#جهاد_مقدس
#اسرائیل_کودک_کش
#فلسطین
#غزه
#مقاومت
#سپاه_جهانی_آزادیبخش_اسلامی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
7.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸️پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند🕊🕊...
🎙شهید آوینی👌
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
2.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹همه منتظر بودند اما نماز جمعه اقامه نشد...
♦️۲۰ آذر سالروز شهادت شهید محراب آیت الله دستغیب
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯