eitaa logo
روایتگری شهدا
25.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 آقا مرتضی آوینی می‌گفت: «مَشک رنج‌های انقلاب را به دندان کشیده‌ایم، دست و پا داده‌ایم، اما آن را رها نکرده‌ایم...» ما نیز تا زنده ایم آن مشک را رها نخواهیم کرد حتی به اشک! به خون، به سر...♥️ 🌷 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💌 شهید ابرهیم هادی❣🍃 قلبت بزرگ باشد، خدا بزرگت میکند. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁آقا حجاب رو خود آخوندها درست کردن! اصلا تو قرآن نیومده❗️ ⚠️ازدواج‌سفید چه اشکالی داره که مخالفت می‌کنید؟ ⁉️ چرا میگید قربانی اصلی خود زنان هستند؟ 🔹️ 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂یمنی‌ها مغازه‌های خود را طوفان‌الاقصی نام گذاشتند 💥یمنی‌ها که این روزها یک تنه رژیم صهیونیستی و آمریکا و انگلیس را به چالش کشیده‌اند، با نام‌گذاری مغازه‌ها و اماکن مختلف به نام طوفان‌الاقصی، اوج دشمنی خود را با رژیم صهیونیستی به نمایش می‌گذارند. 🇵🇸 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥دشمنان انقلاب بدانند وقتی ما از جان‌مان گذشتیم دیگر هیچ راهی برای تسلط بر ما ندارند 🍂شهید آوینی ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 لحظاتی از حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر مزار شهید «محمد امین صمدی» که اخیرا در حمله رژیم صهیونیستی به دمشق به شهادت رسید. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت نود 📝محبت ماندگار♡ 🌷بنده ده سال بیشتر نداشتم ولی رفت و آمد عمو را خوب می فهمیدم. یک روز از شدّت گرما از خانه بیرون زدم و خود را به چشمۀ بیرون منزلمان رساندم پاچه هایم را بالازدم و برای خنک شدن درون آب قَدَم بر میداشتم و درعین حال توت های رسیده ای را که روی آب شناور می شدند از دست نمی دادم 🔸️غرق در خیال کودکانه خود بودم و با خاکهای خیس خوردۀ لبِ جوی بازی می کردم و برای خاله بازی ام؛ سرویس چایخوری می ساختم و حال خوشی داشتم که با بوق مینی بوس لحظه ای به خود آمدم و به طرف جاده چرخیدم، چشمم به عمو محمّد افتاد که کنار جاده قدم زنان به سوی سرویس حرکت میکرد 🌷عمو دیشب گفته بود که عزم رفتن دارد، باید از او خداحافظی میکردم. فوراً روسری ام ر ا جلو کشیدم و پاچه هایم را پایین دادم و شتابان به سمت عمو قدم بر میداشتم و بلند بلند صدایش میزدم: عمو! عمو محمّد! گر چه بارها و بارها شاهد رفت و آمدهای عمو بودم ولی هیچ وقت این احساس درونی را در دل نداشتم 🔸️بغض عجیبی گلویم را می فشرد، ناخوداگاه اشک از چشمانم سرازیر شد، وقتی به عمو رسیدم با محبّت در آغوشم کشید و از عمق جانش بوسه ای کرد و با تکیه کلام همیشگی گفت: تو چی چی می گویی؟ وروجک... از کجا مرا دیدی؟ گفتم.از چشمه دیدمت مینی بوس کنار پای عمو نگه داشته بود و مرتّب بوق میزد. 🌷 عمو به من گفت: خب، می بینی که وقت تنگ است باید بروم،اگر کارم داری زودتر بگو تا مسافرها منتظرم نمانند. گفتم: کاری نداشتم فقط آمده ام با شما خداحافظی کنم. عمو گرهِ روسری ام را محکم کرد و بوسه به گونه ام زد و از جیبش یک سکّه در آورد و گفت: این هدیّۀ من به توست، هر چه می خواهی بخر، خداحافظ عزیز دلم. 🔸️ عمو سوار مینی بوس شد و از پنجره برایم دست تکان می داد.ای کاش ماشین زمان همانجا ازحرکت می ایستاد و عمو برای همیشه کنارم می ماند... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا