eitaa logo
روایتگری شهدا
23.1هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
💐بسم رب الشهداء و الصديقين💐 🌷باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی🌷 ✍هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🍀امشب همراه با 🌿دهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم 🕊شهیدغلامعلی جندقی معروف به رجبی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⬇️قسمت هفتم 🔰بذار بنده‌ی خدا حالشو ببره کنار سنگر تبلیغات ایستاده بودیم. رزمنده‌ای آمد پیش ما و به غلامعلی گفت که شعر خوبی دارد. غلامعلی نگاهی به شعر کرد، بعد کاغذ و خودکار گرفت و شروع کرد به نوشتن بیت‌ها. آن هم بلند بلند برای غلامعلی می‌خواند تا بنویسد. تعجب کردم؛ شعرها برای خود غلامعلی بود. غلامعلی چیزی نگفت و فقط یادداشت کرد. آن شب همان شعر را خواند. از ذوقش رفته بود به همه گفته بود که این شعر را من به غلامعلی دادم. به غلامعلی گفتم چرا نگفتی که شعر خودته؟ جواب داد بذار بنده‌ی خدا حالشو ببره. احتمالا جایی شنیده و نوشته. برگرفته از مجموعه کتاب یادگاران جلد (۲۴) 🎥فیلم: پاتوق شهید رجبی در حرم امام رضا👇👇👇👇 🌸شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🌸 🌺🌺اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم🌺🌺 @majnon100 ✅گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سال نو برتمام مسلمین جهان خانواده شهدا جانبازان و رزمندگان جبهه مقاومت مبارک باد🌹 لحظه سال تحویل در جمع #مدافعان_حرم سوریه😂😂✌️ خداقوت #رزمنده😁😁😁 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔻☜شهیدی که هم صورت و هم سیرتش شبیه بود👇👇 🌷 💠 الگویی بنام ابراهیم: 💟مرحوم سعید مجلسی خاطرات زیبایی از یک در واحد اطلاعات برای ما نقل میکرد.می گفت: آن رزمنده، یک حرفه ای، خوش صدا و سیما و یک در کار اطلاعاتی است و .... 💟آن مرد بزرگ بود که خیلی از فرماندهان ما از مردانگی و او برای ما حرف می زدند. بعد از مقدماتی بود که مرحوم مجلسی تصویر ابراهیم را برای ما آورد. 💟وقتی تصویر ابراهیم را دیدیم، شگفت زده شدیم انگار بود! خود داوود هم با تعجب به تصویر شد.... مجذوب چهره و جمال او بودیم که سعید مجلسی گفت: ابراهیم در ، همراه با برادر داوود (شهید حمید عابدی) حضور داشته و مفقود شده، خلاصه خیلی حال ما گرفته شد. 💟داوود او را خودش قرار داد. و دلش می خواست راه و ابراهیم را ادامه دهد. اواخر سال 1361 بود که با داوود بودیم. سعید مجلسی خبر داد که امروز مراسمی برای ابراهیم در مسجد محمدی در خیابان زیبا برقراره، من هم به داوود زنگ زدم و گفتم اگه می تونی با بیا دنبال من با هم بریم مراسم شهید ابراهیم هادی. 💟عصر بود که داوود اومد و با موتور رفتیم خیابان زیبا. همین که وارد شدیم، تمام نگاه ها به سوی ما برگشت. از کنار هر کسی رد شدیم با تعجب گفت: !! یکی از دوستان ابراهیم جلو اومد و در حالی که با چشمان گرد شده از به داوود نگاه میکرد، گفت آقا شما کی هستی؟انگار خود اومده! 💟داوود هم با خودش گفت: نه آقا جون چی میگی؟ ما کجا، آقا ابراهیم کجا، ما کل ابرامم نمیشیم. 💟 بعد جلسه همه با داوود کلی یادگاری گرفتند وقتی سوار شدیم برگردیم، داوود گفت : تو منو آوردی اینجا که داغ اینا رو کنی؟؟؟ من کجا، کل ابرام کجا؟؟؟ دیگه چیزی نگفت ولی تا روزای آخر تو با ابراهیم داشت.... 🌷 شادی روحش 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
شواذ (نوادر) 🍀ایده های ناب از حقایق دفاع مقدس(۱) ✍در هنگامه ، در یکی از شهرهای شمالی کشور، یکی از سربازان ، شروع می کند به سمت مردم تظاهرکننده.  مردم به کوچه های فرعی پناه می برند. به دنبال آنها می دود. در یک کوچه بن بست، سرباز با دستور فرمانده خود شروع می کند به تیراندازی ... در همان لحظه یک دختر 9 ساله، خواهر 6 ماهه خود را بغل کرده و پشت در ایستاده بود و به سروصدای مردم گوش می داد. 💦هنگامی که با اسلحه قوی "ژ-3" به داخل کوچه تیراندازی می کند، گلوله از در خانه رد شده، به کودک 6 ماهه می خورد و از پشت بدن دختر 9 ساله خارج می شود. هر دو دختر، در یک آن و با یک گلوله، باهم به می رسند. 💦پس از پیروزی در بهمن 57، مردم سرباز را شناسایی کرده دستگیر کردند و به سپردند. ، از خون فرزندانش گذشت و خطاکار بعد از مدتی آزاد شد. 💦بهمن 1365 عملیات کربلای 5 در : پدر آن دو دختر که به جبهه اعزام شده بود، در سنگر با یکی از رزمندگان آشنا می شود.  در بین حرفها، پدر متوجه می شود این رزمنده، همان سربازی است که دختران او را به شهادت رسانده است. هیچ نمی گوید تا شرمنده نشود. 💦در ادامه ، و ، هر دو در کنار هم به می رسند، پیکرشان برجای می ماند و سالها بعد به خانواده هایشان بازمی گردد. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
یک آقایی می شناسم که #مریدِ #مرادش بود. #اسارت کشید، #شکنجه شد. در #دفاع_مقدس، #رزمنده بود. رزمنده با لباس #سربازی نه #درجه_سرداری. به پای #دفاع و تکلیف رفت. برای #ادای_دین از هیچکس و هیچ چیز نهراسید. #احساس_خطر که کرد قاطعانه ایستاد. #جانباز شد. دوباره آمد و پای آرمان های انقلاب و وصیت #پیر_و_مراد همه انقلابیون ماند. هنوز هم دردش #انقلاب و #شهدا و #آرمان_های واقعی و اسلامی است. یک #انقلابی به تمام عیار است. آری #رزمنده_ای_که_رهبر_شد #رهبری_که_قبلش_رزمنده_بود #سید_علی_خامنه_ای کسی که ما به او می گوییم #آقا؛ #حضرت_آقا #بدون_القاب است. دلش لک می‌زند برای #اربعین #حب_الحسین_یجمعنا #ماترکنا_یابن_الحسین #رهبرم_تنها_نیست #شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌺بسیار خوش اخلاق و خوش رو بود. اهل نماز شب بود. عقیده داشت تمام اعضای خانواده باید نمازهایشان را به جماعت در مسجد بخوانند‌. اهل مطالعه بود و در پروژه هایی که به عهده می گرفت ، با تمام همت و توان وقت می گذاشت. 📚به خاطر سطح علمی بالایی که داشت، بدون کنکور وارد دانشگاه شد و همیشه شاگرد برتر بود. 🗞ایده پرداز و طراح موزه جنگ کابل و نخبه موفق مهندسی معماری نیز بود‌. 🎖ورزشکار و قهرمان بین المللی نیز بود و مدال های بسیاری را کسب کرده بود. 📓موضوع پایان نامه اش ، ( موزه جنگ با رویکرد صلح در افغانستان بود.) یک سال و نیم روی طرح پایان نامه اش کار می کرد ؛ تمام پژوهش ها را انجام داده بود و محتوای پایان نامه را تدوین کرده بود ؛ اما قبل از این که فرصتی برای دفاع از پایان نامه بیابد، داوطلبانه راهی سوریه شد و پایان نامه اش با شهادت امضا شد.🥀 🌷همیشه می گفت می خواهم مانند شهید چمران باشم . مصطفی امتیاز و بورسیه تحصیل در خارج از کشور را به عشق حضور در صحنه جهاد، رها کرد تا به عاقبت به خیری برسد‌. مثل شهید چمران عاقلانه اندیشید و عاشقانه رفتار کرد.❤️ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 #شهید مصطفی کریمی✨ #رزمنده شجاع لشکر دلاور فاطمیون #مدافع حریم اهل بیت عصمت و طهارت(س)💫 ☀️طلوع : ۱۳۶۶/۸/۸ قم 🕊عروج : ۱۳۹۵/۷/۲۵ سوریه 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌸به یادش صلوات🌸 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⏺«» 🌼۲۷_صحیفه_سجادیه 💎 💧۲۷ 🍎 🔰...💥،هر💥 از اهل تو که با آنان(دشمنان)نبرد کند و هر💥 از پیروان سنّت تو که با آنان(دشمنان)💥 نماید تا تو برترى یابد و تو نیرومندتر شود و دوستانت افزون گردد...و اگر💥 او را به💥 پایان دادى و🌷 را او ساختى،🌷 را زان پس قرار ده که دشمنت را‏کن ساخته و آنان را به💥 و تعب افکنده و پس از آنکه اطراف مرزهاى مسلمانان💥 یافته و دشمنت هزیمت کرده باشد...🍁 🌱وَ كان مِن دعائِه عليه‏السَّلام لِأهلِ الثُّغُور 🍏...اَللَّهُمَّ وَ اَيُّما غازٍ غَزاهُمْ مِنْ اَهْلِ مِلَّتِكَ اَوْ مُجاهِدٍ جاهَدَهُمْ مِنْ اَتْباعِ سُنَّتِكَ لِيَكُونَ دينُكَ الْاَعْلى‏ وَحِزْبُكَ‏الْاَقْوى‏ وَحَظُّكَ‏الْاَوْفى‏...فَاِنْ خَتَمْتَ لَهُ بِالسَّعادَةِ وَ قَضَيْتَ لَهُ بِالشَّهادَةِ فَبَعْدَ اَنْ يَجْتاحَ عَدُوَّكَ بِالْقَتْلِ وَ بَعْدَ اَنْ يَجْهَدَ بِهِمُ الْاَسْرُ وَ بَعْدَ اَنْ تَاْمَنَ اَطْرافُ الْمُسْلِمينَ وَ بَعْدَ اَنْ يُوَلِّىَ عَدُوُّكَ مُدْبِرينَ...🍁 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 🌱 🌺@shahidabad313 🌱 🌺@pmsh313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☀️صحیفه_سجادیه http://eitaa.com/joinchat/634454032Cf84d46df90
💚مثل بسيجي هاي زمان جنگ❤️ ✨ 🍃 ✔️راوی:محمد حسین طاهری 👈با اينكه🌷 از مؤسسه ي بيرون آمده بود، اما براي💥 در شب هاي به سراغ ما مي آمد و با هم بوديم.در آنجا درباره ي مسائل روز و ... داشتيم و او هم نظراتش را مي گفت.با#داعش مؤسسه به پايگاه براي جذب نيرو تبديل شد. 🌷@shahidabad313 🌷 را چند بار در مؤسسه ديدم. مي خواست براي به مناطق درگير شود. اما با او مخالفت شد.يك بار به او گفتم: بايد را ببيني، او همه كاره است. اگر تأييد كند، براي تو كارت صادر مي كنند و مي شوي. ⚘@pmsh313 🌲البته🌷 سال قبل هم سراغ رفته بود.آن موقع مي خواست به#اعزام شود اما نشد. به او گفته بود: تو مردم هستي و امكان به را نداري.اما اين بار خيلي به #اصرار كرد.او به جهت فعاليت هاي هنري در زمينه ي و، از خواست تا به عنوان تصويربردار با گروه#اعزام شود. 🌷@shahidabad313 💎 با اين شرط كه🌷، فقط حماسه ي را ثبت كند موافقت كرد.قرار شد يك بار با به منطقه برود. البته منطقه اي كه درگيري مستقيم در آنجا وجود نداشت.🌷 سر از پا نمي شناخت. كارت ويژه ي#حشد_الشعبي را دريافت كرد و با به منطقه شد. ⚘@pmsh313 💎همانطور كه حدس مي زدم🌷 با يك بار حضور در ميان، حسابي در دل همه كرد.از همه بيشتر او را شناخت. ايشان احساس كرده بود كه🌷 مثل بسيجي هاي زمان بسيار و بسيار است، و اين همان چيزي بود كه باعث تأثيرگذاري بر مي شد. 🌷@shahidabad313 ⏺بعد از آن براي به#انتخاب شد. 🌷 به همراه چند تن از دوستان ما راهي شد.من هم مي خواستم با آنها بروم اما كردم و خوب نيامد!يادم هست يك بار به او زدم وگفتم: فلان شخص كه همراه شما آمده يك نيروي است، تا حالا با كسي نكرده چه رسد به جنگيدن، مواظب او باش. ⚘@pmsh313 🌷 هم گفت: اتفاقاً اين شخصي كه از او مي كني دارد. او است و كمتر درگير كار نظامي مي شود، اما در كار عملياتي خيلي دارد.بعد از يك ماه🌷 و دوستان به💥 برگشتند 🌷@shahidabad313 🔰از دوستانم درباره ي🌷 سؤال كردم. پرسيدم:🌷 چطور بود؟همه ي دوستان من از او مي كردند؛ از، از، از ، از و و... ⚘@pmsh313 🌴همه از او مي كردند. هر كس به نوعي او را الگوي خودش قرار داده بود. شب ها و هاي حال و هواي جبهه هاي نبرد با صداميان را براي بقيه ي $تداعي مي كرد. 🌷@shahidabad313 🌷 دوباره راهي شد. ديگر او را كمتر مي ديدم. چند بار هم گرفتم كه نداد.مدتي گذشت و من با چند تن از دوستان براي💥 راهي و شهر💥 شديم. ♨️يادم هست توي💥 بودم كه يكي از دوستانم گفت: خبر داري رفيقت، همون🌷 كه با ما مي آمد💥🌷 شده؟گفتم: چي ميگي؟سريع رفتم سراغ اينترنت. بعد از كمي جستجو متوجه شدم كه🌷 به آنچه لايقش بود رسيد. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚عاشق گمنانی❤️ 🍃 ✨ ✔️راوی:سید کاظم و دوستان عراقی شهید 👈اين را بارها مشاهده کردم که شخصيت هاي و افرادي که کار فرهنگي به خصوص در🕌 را کرده باشند، در هر کار و مسئوليتي وارد شوند، ديدگاهها و تفکرات خودشان را بروز مي دهند. 🌷@shahidabad313 🌷 نيز همين گونه بود. او در زمينه ي کارهاي و تجربيات خوبي داشت. در همان ايامي که در کنار با⚡ مبارزه مي کرد، برخي طرح هاي را ارائه کرد که نشان از روحيه ي بالاي او بود. ⭐يک بار پيشنهاد داد براي يکي از مراسمات، براي#حشد_الشعبي تهيه کنيم.ما هم اين کار را به خود🌷 واگذار کرديم. او هم با مراجعه به چندين مرکز هديه ي خوبي تهيه کرد.🌷 در کل سه بار به مأموريت هاي نظامي#اعزام شد. در عمليات آزادسازي منطقه ي بلد در کنار نيروهاي بود. 🌷@shahidabad313 💢فرمانده او با آنکه علاقه ي خاصي به🌷 داشت، اما خيلي از دست او مي شد! مي گفت اين پسر خيلي و است اما را نمي فهمد در مقابل نيروهاي⚡ بدون جلو مي رود، هر چه مي گوييم باش اما انگار متوجه نمي شود، اين شجاعانه جلو مي رود و راه را براي بقيه ي نيروها باز مي کند. 🌷 نه را مي فهميد و نه را ... يک بار محور جلوي خود🌷 اين حرفها را زد،🌷 وقتي اين مطالب را شنيد، گفت: جلوي دشمن نبايد داشت، ما با🌷#ازدواج کرده ايم. 🌷@shahidabad313 🌷 به عنوان تصويربردار به جمع آن ها پيوسته بود، او تصاوير و فيلم هاي خاصي را از نزديک ترين نقطه به تکفيري ها تهيه مي کرد. از ديگر کارهاي او رساندن و به نيروهاي درگير در بود.اما مهم ترين کار🌷 برگزاري نمايشگاه دستاوردهاي در ايام☀️ بود. 🌷 اصرار داشت کارهاي#رزمندگان_عراقي به اطلاع مردم و رسانده شود. لذا راهپيمايي☀️ را بهترين زمان و مکان براي اين کار تشخيص داد.واقعاً هم تفکر او جالب بود.🌷 يک چادر در نيمه راه☀️ به🌷 راه اندازي کرد و نمايشگاه تصاوير با⚡ را با چينش مناسب در مقابل ديد زائران🌷 قرار داد. 🌷@shahidabad313 💢برادر ناجي مي گفت:🌷 براي اين خيلي زحمت کشيد. کار عقب بود و کاروان ها از راه مي رسيدند.🌷 گفت که شب ها کمتر بخوابيم و کار را به نتيجه برسانيم.طي چند شبانه روز🌷 بيش از سه ساعت نخوابيد. کار به خوبي انجام شد و مخاطب بسياري داشت.اما همين که آغاز شد،🌷 به☀️ برگشت!او بود و نمي خواست کسي بفهمد اين مهم کار او بوده. ⭐بعد از تجربه ي موفق اين به سراغ آمد.🌷 طرح جديدي براي برگزاري دستاوردهاي با⚡ در☀️ آماده کرده بود. مي خواست در يک فضاي مناسب کار را گسترش دهد.اعتقاد داشت که تصاوير و فيلم هاي اين مبارزه ي براي آيندگان شود و همزمان بايد به ديد مردم رسانده شود. 🌷@shahidabad313 🌷 روي اين خيلي کار کرد. اما مسئولان با اين دليل که و شرايط برگزاري اين را ندارند، را به انداختند تا اينکه🌷 براي بار آخر راهي شد.اما مهم ترين کار که از🌷 ديدم مربوط مي شد به کاري که به خاطر آن به برگشت. 🌷 تعداد زيادي و با نام☀️ (علیها السلام) آماده کرد و با خودش به آورد.او مي دانست بهترين کار براي، پيوند دادن آنان با حضرات(ع)، به خصوص،☀️(علیها السلام)، است. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚پرواز❤️ 👈شكست هاي پي در پي باعث شده بود كه توان نظامي⚡ كم شود. آن ها در چنين مواقعي به سراغ نيروهاي⚡ رفته و يا اينكه خود را در ميان زنان و كودكان مخفي مي كنند.آن روز هم نيروهاي مردمي بلافاصله با خودروهاي مختلف به سوي مناطق درگيري⚡ شده و با پشتيباني سلاح هاي سنگين مشغول پيش روي و پاكسازي مختلف بودند. 🌷@shahidabad313 💢نزديك روز يكشنبه 26 1393 بود كه🌷 به همراه ديگر دوستان و فرماندهان عملياتي، پس از ساعتي و، به روستاي مکيشفيه در بيست كيلومتري وارد شدند. ساختمان كوچكي وجود داشته كه بيست نفر از نيروهاي به همراه🌷 به داخل آن رفته تا هم كنند و هم براي ادامه كار تصميم بگيرند. ⚘@pmsh313 💢بقيه ي نيروها نيز در اطراف روستا حالت داشته و شرايط دشمن را تحت نظر داشتند.درگيري ها نيز به طور ادامه داشت.هنوز چند دقيقه اي نگذشت كه يك از سمت بيرون روستا به سمت سنگرهاي نيروهاي حركت كرد. بدنه ي اين با ورقه اي پوشيده شده و حالت پيدا كرده بود.به محض اينكه از اولين عبور كرد نيروها فرياد زدند:،، مواظب باشيد... 🌷@shahidabad313 💢درست زده بودند. اين براي آماده شده بود. چند نفر از نيروهاي با آرپي جي قصد#بولدوزر را داشتند.برخي مي خواستند را بزنند اما هيچ كدام ممكن نشد حتي گلوله ي آرپي جي روي بدنه ي آن اثر نداشت. ⚘@pmsh313 ⚡يكي از که شده و در مسير قرار داشت مي گويد: اين به سمت ما آمد و ما از مسيرش فاصله گرفتيم، بلافاصله فهميديم كه اين#انتحاري است! هر چه تيراندازي كرديم بي فايده بود.فاصله ي ما با🌷 و ديگر دوستان زياد بود. 🌷@shahidabad313 💢يك باره حدس زديم كه به سمت آن ها مي رود.هر چه که و کرديم، صدايمان به آنها نرسيد. صداي و گلوله ها از رسيدن صداي ما مي شد.🌷 و دوستان رزمنده اي كه در آنجا جمع شده بودند،متوجه صداي ما نشدند.لحظاتي بعد صداي انفجاري آمد كه و را لرزاند! صدها كيلو، براي لحظاتي را كرد. ⚘@pmsh313 💥وقتي به سراغ آن رفتيم، با يك ي كوچك مواجه شديم! به قدري عظيم بود كه پيكرهاي🌷 نيز قادر به نبود.خبر🌷 بهترين دوستانمان را شنيديم. است ديگر، روزي🌷 دارد و روزي، البته براي انسان،🌷 هم است. 🌷@shahidabad313 💢روز بعد خبر رسيد كه🌷#مفقود شده و پيكري از او به جا نمانده! همه ناراحت بودند. نمي دانستيم چه كنيم. لذا به دوستان ايراني🌷 هم خبر رسيد كه#مفقود_الجسد شده.خبر به رسيد. برخي از دوستان گفتند: از نمونه ي#مادر🌷 براي DNA استفاده شود تا بلكه قسمتي از پيكر🌷 مشخص گردد. ⚘@pmsh313 💢نيروهاي بسيار ناراحت بودند. و چهره ي داشتني اين طلبه ي هيچ گاه از ما پاك نمي شد.پس از مدتي شد كه با شناسايي برخي پيكرها فقط نفر از جمله🌷#مفقود شده اند.از🌷 هم فقط لاشه ي عكاسي اش باقي مانده بود. 🌷@shahidabad313 💢تا اينكه خبر دادند شهيدي با چنين مشخصات از اطراف روستا و به منتقل شده. که مشخصات را شنيد بلافاصله گفت احتمالاً🌷 است خودش به رفت و او را كرد.در اصل پيکر🌷 بر اثر پرت شده بود. ⚘@pmsh313 🌟يک نفر در حال عبور از#پيکر او را مي بيند و را براي اطلاع خبر🌷 برمي دارد.بدن🌷 بي پلاک آنجا مي ماند. تا اينکه او را به انتقال مي دهند. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📙 🌟 📚 ⬅️۵۶تا۶۰ 👈در این قسمت ها خواهید خواند: 💚مفقود شدن پیکر هادی❤️ 💚 و چهره ي داشتني اين طلبه ي هرگز فراموش نمی شود❤️ 💚از🌷 فقط لاشه ي عكاسي اش باقي مانده بود❤️ 💚 مي گفت براي🌷 بايد از خيلي چيزها گذشت. از برخي فاصله گرفت❤️ 💚هادی می گفت بايد را از حفظ کرد تا🌷 را از دست ندهيم❤️ 💚 در آخري که داشت،خيلي تلاش کرد تا مادرشان را به☀️ ببرد❤️ 💚همه مي گفتند که اين🌷 همه چيزش است.از🌷 تا و و...❤️ 💚#وصيت کرده بود پيکرش را در⬅️،⬅️،⬅️ و⬅️،🔃 دهند❤️ 💚ماجرای قبر شهید❤️ 💚وصیت های عجیب شهید برای تدفین❤️ 💚به خواست خودش بالاي🌷 نوشتند:☀️(س)❤️ 💚ماجرای سجاده پهن شده قبل از شهادت❤️ 💚وصیت هادی به عدم‌دفن در ایران❤️ 💚توصیه شهید به عدم مجلس عزا برایشان❤️ 💚توصیه شهید:روي سنگ قبرم من را نزنيد و بنويسيد که اينجا يک آدم گناهکار است❤️ 💚توصیه شهید:پشت سر ولی فقیه باشید❤️ 💚توصیه به رعایت حجابی که بوی حضرت زهرا(س) بدهد❤️ 💚کلام آخر شهید: _گناه دارد، ديگر نمي توانم زنده بمانم❤️ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚چرا ابراهيم هادي؟❤️ 💚چرا سلام بر ابراهیم را نوشتم!❤️ 💚شهیدابراهيم الگــوي❤️ 👈 سال۱۳۸۶بود.در🕌 تهران مشغول مغرب و عشاء بودم. حالت عجيبي بود! تمام نمازگزاران از علماء و بزرگان بودند. من در گوشه سمت راست صف دوم جماعت ايستاده بودم.بعد از نماز مغرب، وقتي به اطراف خود نگاه كردم، با ديدم ⬅️اطراف محل نماز جماعت را آب فرا گرفته!درست مثل اينكه، جزيره اي در ميان درياست!امــام جماعت پيرمردي نوراني با عمامه اي ســفيد بود. از جا برخاســت و رو به ســمت جمعيت شــروع به صحبت كرد. ⬅️از پيرمردي كه در كنارم بود پرسيدم: را ميشناسي؟ جواب داد: حاج شــيخ محمد حســين زاهد(ره)هستند. اســتاد حاج آقا حق شناس(ره)و حاج آقا مجتهدي(ره) ⬅️من كه از عظمت روحي و بزرگواري شيخ حسين زاهد(ره)بسيار شنيده بودم،با دقت تمام به سخنانش گوش ميكردم. عجيبي بود. همه به ايشان نگاه ميكردند. ⬅️ايشان ضمن بيان مطالبي در مورد عرفان و اخلاق فرمودند: دوســتان، رفقا، مردم ما را بزرگان عرفان و اخلاق ميدانند و... اما رفقاي عزيز، بزرگان اخلاق و عرفان عملي اين‌‌ها هستند،بعد تصوير بزرگي را در دست گرفت. از جاي خود نيم خيز شدم تا بتوانم خوب نگاه کنم. ⬅️تصوير، چهره مردي با محاسن بلند را نشان ميداد كه بلوز قهوه اي بر تنش بود.خوب به عكس خيره شدم. كامل او را شناختم. من چهره او را بارها ديده بودم. شك نداشتم كه خودش است. ابراهيم بود، 🌷!! ⬅️سخنان او براي من بسيار عجيب بود. شيخ حسين زاهد(ره)استاد عرفان و اخلاق كه علماي بسياري در محضرش شاگردي كرده اند چنين سخني ميگويد!؟او ابراهيم را استاد معرفي كرد!؟ ⬅️در همين حال با خودم گفتم: شــيخ حسين زاهد(ره)كه... او كه سالها قبل از دنيا رفته!!هيجان زده ازخواب پريدم. ســاعت ســه بامداد روز بيســتم مرداد 1386مطابق با بيست و هفتم ماه رجب و ☀️ حضرت رسول اكرم(ص)بود. ⬅️اين خــواب روياي صادقه اي بود کــه لرزه بر اندامــم انداخت. كاغذي برداشتم و به سرعت آنچه را ديده وشنيده بودم نوشتم. ديگر خواب به چشمانم نمي آمد. در ذهن، خاطراتي كه از🌷 شنيده بودم مرور كردم. ⬅️فراموش نميكنم. آخرين شــب ماه رمضان سال 1373 در🕌 بودم. به همراه بچه هاي قديمي جنگ به منزل🌷 رفتيم. مراســم بخاطر فوت مادر اين شــهيد بود. منزلشان پشــت🕌، داخل كوچه🌷 قرار داشت. ⬅️ در مورد شهيد هادي شروع به صحبت كرد. خاطرات ايشان عجيب بود. من تا آن زمان از هيچكس شبيه آن را نشنيده بودم!آن شب لطف خدا شــامل حال من شد. من كه را نديده بودم. من كه در زمان شــهادت ايشان فقط هفت سال داشتم، اما خدا خواست در آن جلسه حضور داشته باشم تا يكي از بندگان خالصش را بشناسم. ⬅️اين صحبتها ســالها ذهن مرا به خود مشغول كرد. باورم نميشد، يك اينقدر حماسه آفريده و تا اين اندازه باشد! عجيبتر آنكه خودش از خدا خواســته بود که بماند! و با گذشت سال‌‌ها هنوز هم پيكرش پيدا نشده و مطلبي هم از او نقل نگرديده! و من در همه كلاس‌‌هاي درس و براي همه بچه ها از او ميگفتم. ⬅️هنوز تا☀️ فرصت باقي است. خواب از چشمانم پريده. خيلي دوست دارم بدانم چرا شــيخ زاهد، ابراهيم را الگــوي معرفي كرده فرداي آن روز بر سر مزار شــيخ حسين زاهد(ره)در🌟 رفتم. ⬅️با ديدن چهره او كاملا بر صدق رويائي كه ديده بودم اطمينان پيدا كردم. ديگر شک نداشتم که را نه درکوهها و نه در پستوخانه هاي بايد جست ، بلکه آنان در کنار ما و از ما هستند. همان روز به سراغ يكي از رفقاي شهيد هادي رفتم. آدرس و تلفن دوستان نزديك شهيد را از او گرفتم. ⬅️تصميم خودم را گرفتم. بايد بهتر و كاملتر از قبل ابراهيم را بشناســم. از خدا هم خواستم.شــايد اين رســالتي اســت که حضرت حق براي شناخته شــدن مخلصش بر عهده ما نهاده است. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
👈: 🌷 📍(آخر) 💎نمی‌توانم از نام نبرم که خیرخواهانه و مرا مثل فرزندی کمک می‌کرد و مثل برادرانم دوستش داشتم. از خانواده ایشان و همه برادران و مجاهدم که به زحمت انداختمشان عذرخواهی می‌کنم. البته همه برادران نیروی قدس به من برادرانه داشته و کمک کردند و دوست عزیزم که با و مرا کردند. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌱 🌺@shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
📗بریده ای از کتاب «بچه‌های» نوشته افسر فاضلی ‌شهربابکی 💎روایتی مستند از زندگی از جانبازان و آزادگان هشت سال دفاع مقدس است.  ♦️قسمت دوم دوست داشتنی کلیدی و عاشقانه حاجی دنیا و آخرت خوب،مبلغ خوب ⬅️در صفحه ۹۸ این کتاب می خوانیم... 🔵یک شب حاج قاسم آمد و بین نماز مغرب و عشاء با بچه ها صحبت کرد. بچه ها حاجی را خیلی دوست داشتند. همه دورش حلقه زده بودند و او را می بوسیدند. حاجی هم آن ها را مورد تفقّد قرار می داد.بچه ها سراپا گوش بودند که ببینند فرمانده ی عزیزشان چه می گوید تا به آن عمل کنند. 🔺️صحبت کلیدی و عاشقانه ی حاجی در مورد دین بود؛برادران! ما امروز علاوه بر این که باید رزمنده ی خوبی باشیم سزاوارست که مبلغ خوبی نیز برای اسلام و قرآن و اهل بیت و امام باشیم. 🔻این جمله هنوز از حافظه ی من پاک نشده و آن را سرلوحه ی کارهایم قرار داده ام،چون این کلام را کلام الهی مایه سعادت دنیا و آخرت می دانم. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌹✨🌹✨🌹✨🌹 🔺بـا "شهــادت" زیبا شود.. ✨عاشقی💘 با معنــا شود.. 🔺حال، آنها و ما مانده ایم.. ✨از "شهادت" ، ما همه جا ایم.. 🔺تـا داریم تا که زنده ایم.. ✨"ای از شما ایـم" 🔺تا ابد ایم پای ولی .. ✨اللهم الرزقنا توفیق الشهادت فى سبیلک.. 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊