eitaa logo
روایتگری شهدا
25.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️صحنه‌های زیبایی از و صفا و صمیمیت سرداران شهید و شهید حاج 🌹 آن ها بر مرگ لبخند می زدند و دنیا را هیچ می دانستند. 🍀 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🍃🌷🍃━━━┛
✅خطبه‌ی عقد خوانده می‌شد اما داماد نبود! 💐🍃لحظه‌ی جاری‌شدن خطبه‌ی عقدمان مقارن با اذان ظهر شده بود. 🌹🍃عاقد، خواندن خطبه‌ی عقد را آغاز کرده بود ولی داماد نبود! بعد از مدتی آمد. 🌺🍃هر که پرسید کجا بودی، توضیح خاصی نداد. از غیبتش کمی ناراحت بودم. 🌸🍃به‌آرامی گفت: «می‌دانی که برایم مهم است. 🦋🍃نمی‌خواستم شروع مهم‌ترین فراز زندگی‌ام با نافرمانی خداوند باشد.» به مسجد رفته و نماز اول وقتش را خوانده بود. 👤 راوی: همسر شهید سعید حسینی 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹️ 🔸️شهید حسن باقری می‌گوید... ♦️کار برای خدا خستگی ندارد 🍀 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🍃🌷🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 🌹 ‌شهـــید رجایی: اگر آمریکا و همفکرانش به ما بگویند، سازش کنید تا گندم به شما بدهیم، ما یک نان را 36 میلیون نفری خواهیم خورد ولی زیر بار این ذلت نخواهیم رفت. 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
سخنی کوتاه با امت حزب ا... حال که تمام استکبارهای جهانی از شرق و غرب جنایتکار دست به دست هم دادند تا ضربه های خود را به بدنه قوی جمهوری اسلامی بزنند لازم است که وحدت کلمه را در تمام سطوح حفظ کنند ، و افرادی که باعث برهم زدن این وحدت در امت حزب ا... می شود از خود طرد نمایند ، زیرا که اکنون ، اسلام و انقلاب اسلامی بنا به فرمایش رهبر انقلاب نیاز به وحدت دارد ... سردار 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
دکتر رهنمون در ۷ مرداد ۱۳۳۴ در شهر یزد به دنیا آمد. بسیار باهوش و درس خوان بود و سال ۵۲ در کنکور سراسری رشته پزشکی در دانشگاه اهواز پذیرفته شد و مشغول تحصیل شد. پیش از انقلاب در شکیل گیری نهضت مردمی نقش بسزایی داشت و اعلامیه تحریم جشن عید نوروز سال ۵۷ به مناسبت کشتار مردم تبریز به خط زیبای او ، مقدمه ای برای قیام مردم یزد در ۱۰ فروردین شد. اواخر شهریور ۵۷ که زلزله ، طبس را ویران کرد در قالب گروه پزشکی راهی طبس شد و ۴ ماه در آنجا ، در کنار بزرگانی همچون آیت الله خامنه‌ای ، شهید هاشمی نژاد و... ماند. پس از انقلاب مجددا به اهواز و دانشگاه بازگشت. در جریان سیل خوزستان در سال ۵۸ کمیته بهداشت و درمان جهاد خوزستان را برپا کرد. با آغاز جنگ به سازماندهی پایگاه پزشکی در جنوب پرداخت. سپس به تهران آمد و به همراه دوستان همفکر خود به عضویت بهداری سپاه در آمد و اولین بیمارستان متعلق به سپاه که هم اکنون یکی از مراکز آموزش و درمان دانشکده پزشکی بقیه الله است ، بنا نهاد. در سال ۶۱ به جنوب برگشت و مسئولیت بیمارستان های صحرایی در اندیمشک ، اهواز ، و ... را برعهده گرفت. سرانجام در ۸ اسفند ۶۲ در عملیات خیبر در منطقه طلائیه در حال نماز به شهادت رسید..... دکتر 📕 سایت مشرق 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 🍂 💚شهید محسن حججی در سوریه💚 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ⚡﷽⚡ 👈شانزده مرداد ٩٦ بود. حول و حوش ساعت ٤ صبح. محسن از خیلی قبل رفته بود جلو که به پایگاه ها سر بزند.😌 🔹️یک ساعتی بود خوابیده بودم. یک دفعه با صدای چند انفجار شدید که از سمت پایگاه ها آمد ،از خواب پریدم.💥 🔹️قلبم تند تند درون سینه ام کوبید. گفتم: "خدایا خودت کمک کن. حتما داعش پایگاه ها رو زده!"😥 سریع بی سیم زدم به محسن، اما هیچ جوابی نداد. هر چه میگفتم: "جابر جابر، احمد" چیزی نمی گفت.😱 🔹️آمریکایی ها زهر خودشان را ریخته بودند. دستگاهی به نام "جَمِر" را داده بودند به داعشی ها که به راحتی ارتباط بی سیمی ما را با هم قطع می کردند.😖 🔹️بدون معطلی با تعدادی از بچه ها حرکت کردیم سمت پایگاه ها. داعشی ها اول صبح حرکت کرده بودند به پایگاه چهارم و آنجا را زده بودند.😩 همانجا که محسن بود! 😔😢 🔹️ضربان قلبم بالا رفت. یکی از بچه های افغانستانی را دیدم. با هول و ولا از او پرسیدم: "جابر، جابر کو!?"😨 گفت: "زخمی شد و بیهوش افتاد روی زمین. بردنش عقب." سریع خودم را به عقب رساندم.😰 🔹️همینجور فریاد می زدم: "جابر کو!? جابر کو!?" جنازه ای را نشانم دادند. گفتند: "اونجاست."😢 قلبم میخواست بایستد. با خودم گفتم: "یعنی محسن شهید شده!?" 🔹️رفتم جلو و پتو رو از روی جنازه کنار زدم… 😔دیدم محسن نیست.😌فریاد کشیدم: "اینکه جابر نیست."🤨 دیگر داشتم دیوانه می شدم. یعنی محسن کجا بود!?😫 🍂بی سیم زدم به بچه هایی که جلو بودند. بهشان گفتم: "من الان اونجا بودم. بهم گفتن جابر زخمی شده و فرستادنش عقب. اومدم عقب اما جابر اینجا نیست اشتباه شده. ببینید کجاست?"⁉️😞 🍂گفتند: "ما همه شهدا و زخمی‌ها را منتقل کرده ایم عقب. هیچکس اینجا نیست." عقلم به جایی قد نمی داد. نمی دانستم چه بکنم. با تعدادی از بچه ها، تا شب همه آن منطقه را گشتیم و زیر و رو کردیم. اما خبری از محسن نبود. دیگر راستی راستی داشتم دیوانه می‌شدم.😭 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا