🌷🕊
🕊
#خاطره_از_شهدا
✍سخت گیری هایش از روی هوای نفس نبود بلکه به خاطر خود بچه ها بود. آخر دوره بچه ها را به صف می کرد و می گفت: « یک کدامتان تکان بخورید، من می دانم و شما!» بعد می افتاد روی پای بچه ها و گرد و خاک پوتینشان را به صورت می مالید و طلب حلالیت می کرد. می گفت: « من افتخار می کنم پای کسانی را می بوسم که امام بازویشان را می بوسد. »
#شهید_مرتضی (میثم) شکوری
📚منبع : کتاب شکوری
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
هدایت شده از زندگی به سبک شهدا
مادر است دیگر
رفته تمثال پسرش تو خیابون رو تمییز میکنه
یه چیزایی رو فقط مادرا میفهمن❤️
➕ زندگی به سبک شهدا👇
🆔 @sireshohada
❤️ آن روز به مسجد نرسیده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا میکردم.
حالت عجیبی داشت. انگارخدا در مقابلش ایستاده بود. طوری حمد و سوره را میخواند مثل اینکه خدا را میبیند...
ذکرها را دقیق و شمرده ادا میکرد.
بعد ها در مورد نحوه #نماز خواندنش ازش پرسیدم .گفت: اشکال کار ما اینه که برای همه وقت میذاریم جز برای خدا❗️
نمازمون رو سریع میخونیم و فکر میکنیم زرنگی کردیم، اما یادمون میره اونی که به وقتها برکت میده فقط خود خداست...
📚مسافرکربلا، ص۳۲
#شهید_علیرضا_کریمی
#درس_اخلاق
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊