🌷🕊
🕊
#خاطره_از_شهدا
✍روز های اول دی بود سال پنجاه و نه . می گفتند یکی از فرماندهای ارتش می خواد بیاد سخنرانی برای بچه های کادر.
🔷همراه بابا رستمی امد که آن موقع فرمانده سپاه مشهد بود. قیافه اش به ارتشی های زمان شاه نمی خورد . نورانی بود و با صفا. از یکی پرسیدم:اسم این اقا چیه؟
گفت صیاد شیرازی.
🔶شروع کرد به صحبت . نیروی زبده و کار امد می خواست برای کردستان می گفت : من اومدم دست نیاز دراز کنم به طرف شما برادرای عزیز.
می گفت اوضاع کردستان خیلی حساسه حتی یک لحظه هم جای درنگ نیست.
حرف هاش که تموم شد محمود بلند شد من و هفده نفر دیگر هم بلندشدیم .بعضی می خواستند بروند خانه هاشان خدا حافظی. محمود گفت : مگه نمیبینی میگه نباید معطل کرد؟ همان روز با نوزده نفر دیگر یکراست رفتیم کردستان.
#شهید_محمود_کاوه
📚منبع : منبع : سایت سبک بالان
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کلام_از_شهدا
✍اگر امروز به انقلاب ما خدشه وارد شود، بدانيد كه به مسلمانان جهان خدشه وارد شده است، به آنها آسيب رسيده است و اگر به انقلاب ما رونق داده شد، آنها پيروز شدهاند.
#شهيد_محمود_كاوه
📚منبع :اسك دين
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🕊🌷
🌷
#خاطره_از_شهدا
✍روز اول جنگ همراه محمود رفتیم خدمت امام . محمود گفت : اومدیم از محضرتون کسب تکلیف کنیم وظیفه ما الان چیه؟ باید بریم جبهه یا همین جا بمونیم ؟
امام گفتند : من اگر جای شما بودم می رفتم جبهه.
محمود دست امام را بوسید . ما هم . آمدیم بیرون . همان روز محمد رضا حمامی را گذاشتند جای خودش . من و چند تا از بچه ها رفتیم مشهد . می خواستیم سری از خانوادهامان بزنیم بعد بریم جبهه محمود و بعضی های دیگر ولی یک راست رفتند منطقه.
#شهید_محمود_کاوه
📚منبع : سایت سبک بالان
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کلام_از_شهدا
✍اگر امروز به انقلاب ما خدشه وارد شود، بدانيد كه به
مسلمانان جهان خدشه وارد شده است، به آنها آسيب رسيده است
واگر به #انقلاب ما رونق داده شد، آنها پيروز شدهاند.
#شهيد_محمود_كاوه
📚منبع:سايت وصيت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
@shahidabad313
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @majnon313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊