eitaa logo
روایتگری شهدا
25.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ امام علی علیه‌السلام إذا هِبتَ أمراً فَقَع فیهِ فإنَّ شِدَّةَ تَوَقّیهِ، أعظَمُ مِمّا تَخافُ مِنهُ هر گاه از کاری ترسیدی خود را در آن بینداز زیرا ترس از آن کار بزرگتر از خود کار است.... 📕 نهج البلاغه : حكمت 175 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#زندگینامه_شهدا ✍او فقط با هشت نفر کلاه سبز در دشت عباس کاری کرد که رادیو عراق اعلام کرد که ، یک لشکر از نیروهای ایرانی در دشت عباس مستقر شده است !! در اردیبهشت سال 1315 در تهران به دنیا آمد ، در سال 1335 وارد ارتش شد و سریعا به نیروهای ویژه پیوست. فارغ التحصیل اولین دوره رنجری در ایران بود! دوره سخت چتربازی و تکاوری را در اسکاتلند گذراند. اولین کسی بود که در دفاع مقدس نیروهای عراقی را به اسارت گرفت ، او طی نامه ای به صدام او را به نبرد در دشت عباس فرا خواند. صدام یک لشکر به فرماندهی ژنرال عبدالحمید معروف ، به دشت عباس فرستاد. 💠عبدالحمید کسی بود که در اسکاتلند از این ایرانی شکست خورده بود ، پس از نبردی نابرابر و طولانی عراقی ‌ها شکست خوردند و او شخصا ژنرال عبدالحمید را به اسارت میگیرد. مردم دشت عباس به او لقب ، شیر صحرا داده بودند ، این لقب برای او چنان با مسما بود که رادیوهای دشمن هم با این لقب از او نام می بردند. 💠او در عملیات قادر ، در منطقه سرسول در مهر ماه سال 64 ، به شهادت رسید ، سرلشکر حسن آبشناسان فرمانده نیروی ویژه ایران بود که بیشتر مردم او را نمی‌شناسند..... #سردارشهیدحسن_آبشناسان 📚یادگاران 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#وصیت_شهید ✍عشق #حسین (ع) از همه عشق ها برتر ، و عاشقان او عاشق تر از دیگران ! اگر نمی بُود عشق #حسین (ع) دل ها زنگ زده و سیاه و کدر می شد ! پس ای ثاراللّه !! ما را از عاشقان حقیقی قرار بده و عشقمان را افزون کن ، و از شراب عشقت سیرابمان بنما ، و از شهدای کربلا ما را جدا نفرما ... #غواص_شهیدحاج_رضا_داروییان 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆 کتاب این هفته مسابقه بزرگ کتاب خوانیِ یارِ مهربانِ رادیو معارف شبکه سروش 📻 🆔 @rm_yaremehraban 🔺🔺🔺🔺 🆔 @radiomaaref 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔅محشری به پا شده است، مردم به گونه ای دارند به #کربلا می روند، که گویی «بازگشت همه به سوی اوست». "یدخلون فی دین الله افواجا" که قرآن میگوید همین روزها است. #حب_الحسین_یجمعنا
#داستان همسایه داری ما در طبقه پایین #زندگی می کردیم و آقای #کلاهدوز در طبقه بالا،هیچ وقت متوجه ورود و خروج او نشدم،یک شب اتفاقی در را باز کردم دیدم پوتین هایش را در آورده و به دست گرفته و از پله ها بالا می رود،فهمیدم طوری رفت و آمد می کرده تا #مزاحم #همسایه ها نشود،صبح ها چون زود می رفت،ماشین را تا سرِ کوچه هل می داد و سپس آن را روشن می کرد تا مبادا #مزاحم کسی شود. 📚به نقل ازفصل نامه مکاتبه و اندیشه صفحه180 گوینده خاطره همسایه #شهید_کلاهدوز 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
❇️ بهروز توی درگیری‌های مقاومت خرمشهر حواسش به حیوان‌هایی که توی شهر وجود داشتند، بود. 🔹اونا رو جمع می‌کرد و براشون نان خشک می‌برد. چون آب هم توی شهر نبود می‌رفت از لب شط براشون می‌آورد. 🔹بعضی وقت‌ها هم جوجه گنجشک می‌آورد. می‌گفتیم: این چیه بهروز؟!!! می‌گفت: یتیمه... 🔹 بهش می‌گفتیم: این مسخره بازی‌ها چیه؟ می‌گفت: فلان جا خمپاره خورده و گنجشکه مونده بود بیرون... 🔹بعضی اوقات اونا رو بزرگ می‌کرد تا پرواز کنند... ✅ خاطره‌ای از زندگی هنرمند #شهید بهروز مرادی قهدریجانی خالق تابلوی جمعیت خرمشهر ۳۰ میلیون 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺پاک کردن عبارت از کوچه ها توسط مامورین شهرداری تهران👆آقای حناچی اینو چی میگی؟ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
‍ ‍ ✍یه شب خواب بودم که تو خواب دیدم دارن در میزنن. در رو که باز کردم دیدم شهید همت با یه موتور تریل جلو در خونه واساده و میگه سوار شو بریم. ازش پرسیم کجا گفت یه نفر به کمک ما احتیاج داره. سوار شدم و رفتیم. 🌺 سرعتش زیاد نبود طوری که بتونم آدرس خیابون ها رو خوب ببینم. وقتی رسیدیم از خواب پریدم. ✅از چند نفر پرسیم که تعبیر این خواب چیه گفتن خوب معلومه باید بری به اون آدرس ببینی کی به کمکت احتیاج داره. هر جوری بود خودمو به اون آدرس رسوندم و در زدم. دررو که باز کردن دیدم یه پسر جوون اومد جلوی در . نه من اونو میشناختم نه اون منو . گفت بفرمایید چیکار دارید؟ 💐 ازش پرسیم که با کاری داشته؟ یهو زد زیر گریه. گفت چند وقته میخوام خودکشی کنم. دیروز داشتم تو خیابون راه می رفتم و به این فکر میکردم که چه جوری خودم رو خلاص کنم که یه دفعه چشمم اوفتاد به یه تابلو که روش نوشته شده بود اتوبان همت. گفتم میگن شماها زنده اید😭 اگه درسته یه نفر رو بفرستید سراغم که من از خودکشی منصرف بشم. الان شما اومدید اینجا و میگید که از طرف شهید همت اومدید... 📚برگرفته از کتاب شهیدان زنده اند. اثر گروه هادی. در محضر شهدا باشید. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊