📚کتاب#از_قفس_تا_پرواز 💢خاطرات#شهید_محمدعلی_برزگر 🍂قسمت چهاردهم 📝تواضع ♡ 🌷محمد برای تحصیل در حوزه به شهر میرفت ولی پایان هر هفته به روستا می آمد تا به ما سری بزند. یک روز من با خوشحالی به لب جاده و کنار چشمه رفتم و منتظر آمدنش ماندم. آب لوله کشی در آبادی نداشتیم و مردم آب آشامیدنی و احشام خود را از چشمه تهیه میکردند. در آن هنگام پسر نوجوانی را دیدم که با سطلی بزرگی نزدیک چشمه رسید، 🔸️ یادم آمد اوهم کلاس برادرم؛ محمد بود که به دلایلی ترک تحصیل کرده بود به محض رسیدن به لب چشمه سطل را پر از آب کرد و به زحمت خود را از گودی چشمه به بالا یعنی لب جاده رساند و بعد سطل را به زمین گذاشت کمی مکث کرد همین موقع مینی بوس روستا به چشمه رسید و محمد پیاده شد. 🌷با شادمانی به طرفش رفتم و او هم مرا به گرمی در آغوش گرفت و بوسید. آن پسر نوجوان با سطل بزرگ پر از آبش دست به کمر ایستاد و به نشان احوال پرسی با محمد سری تکان داد و چند قدمی از ما دور شد. 🔸️محمّد کیفش را به من داد و گفت: شما بروید منزل، خبر آمدنم را بده الآن بر میگردم گفتم کجا میخواهی بروی؟ گفت: خیلی طول نمیکشد، می آیم. چند قدمی به طرف منزل برداشتم بعد با کنجکاوی پشت درخت توت پنهان شدم و با دقت او را رصد می کردم 🌷محمد با همان وضعیت شیک خود را به پسر نوجوان رساند و با او به گرمی صحبت کرد ومتواضعانه سطل را از او گرفت و گفت خیلی وقت است شما را ندیده ام میخواهم به بهانه کمک کردن تا منزلتان گفت و گویی دوستانه با هم کلاسی قدیمی خود داشته باشم آیا اشکالی دارد؟ 🔸️دوست برادرم خواهش او را پذیرفت و با هم به راه افتادند. مسیرمنزل نوجوان تا چشمه فاصله بسیار زیادی داشت ولی با این وجود محمد رفیقش رابا سطل پر از آب تا منزلش همراهی کرد 🌷 هر چه نوجوان به اتفاق مادرش تلاش کردند محمد را برای ناهار به منزل ببرند قبول نکرد و هنگام بازگشت دوان دوان راه میانبر منزل را پیش گرفتم تا خودم را قبل رسیدن او به منزل برسانم. نفس زنان کنار بخاری نشستم و خوشبختانه محمد پس از دو دقیقه وارد منزل شد. 🔸️ منتظر بودم تا قضیه را برای خانواده شرح دهد ولی او جریان را به کسی نگفت حتی به مادرمان او تا حدی حواسش به ثواب کارش بود که برای توجیه تأخیر خود مقداری خوراکی از جیبش در آورد تا همه فکر کنند سر راه مغازه رفته تا بچه ها را دلشاد کند 🌷از این رفتارش متوجه شدم که او نمی خواهد اجر کار نیکش را با بیان شرح ماجرا زایل و ضایع کند چون هدفش رضای خداوند بودنه ريا... ☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯

🌷🕊🍃 [من ؛ با شمـا ، خودم ࢪا شناخٺم و خـدا را و جاده‌اے را کھ به سمٺِ نگاه حسـین علیه‌السلام مۍرود....] پنج شنبه یاد شهدا با ذکر #صلوات #صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊 ☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯

❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون خیلی دلش می خواست بره حوزه و درس طلبگی بخونه، آنقدر به طلبگی علاقه داشت که توی خونه صداش می کردیم آشیخ احمد. ولی وقتی ثبت نام حوزه شروع شد، هیچ اقدامی نکرد. فکر کردیم نظرش برگشته و دیگر به طلبه شدن علاقه ای ندارد. وقتی پاپیچش شدیم گفت: کار بابا تو مغازه زیاده، برای اینکه پدرش دست تنها اذیت نشود قید طلبه شدن را زد. #حاج_احمد_متوسلیان ☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯

🌄 تمنّای مرگ ❞ بهشت، بدون جهاد و صبر به دست نمى‌آيد و با همين جهاد و#شهادت است كه تمنّاى كسانى كه آرزوى مرگ را داشتند، ولى با ديدار آن، به آن خيره شدند و ايستادند، محک مى‌خورد! 📚 #وارثان_عاشورا | ص ۶۴ ★ــــــ★ــــــ★ــــــ★ #استاد_صفائی_حائری(ره) #عین_صاد ☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯

🔰حیله‌هایش دود شد ✍سردار سلیمانی: آمريكا با يک اتحاد و حجم سرمايه سنگين در همه جا يا شكست خورد يا در شرف شكست هست. ☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯

💢 بیانات صریح و شفاف امام خامنه‌ای: ۹۶/۱۲/۱۷ 🔻امام خمینی(ره) مثل کوه در برابر منکر واضح بی‌حجابی ایستاد! 🔻یعنی یک عده‌ای همان خطی را دنبال می‌کنند که دشمن نتوانسته بود آن را به نتیجه برساند 🔻آنچه که#حرام_شرعی است، نباید به‌صورت آشکار صورت بگیرد.#شارع_مقدس بر#حکومت_اسلامی#تکلیف کرده که مانع از رواج حرام الهی در جامعه بشود. 🔹️#جهاد_تبیین 🔸️#به_وقت_حجاب ☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯

🇵🇸مظلومیت کودکان فلسطینی بر روی دیوارنگاره میدان انقلاب تهران 🔹جدیدترین طرح دیوارنگاره میدان انقلاب تهران با موضوع شهادت مظلومانه کودکان غزه با شعار «عدو که خنجر از پشت میزند، نشد حریف پدر، کودکش را کُشت...» اکران شد. #طوفان_الاقصی #جهاد_مقدس #اسرائیل_کودک_کش #فلسطین #غزه #مقاومت #سپاه_جهانی_آزادیبخش_اسلامی ☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯