eitaa logo
روایتگری شهدا
23هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢آیا حفظ حجاب برای بانوان یک مسئله شخصی است یا اجتماعی 🎙خانم محمد رضایی 🔹️ 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت پنجاه و ششم 📝کمک رســـــانی♡ 🌷 آن زمان وسیلۀ نقلیّه در روستا به راحتی پیدا نمی شد ولی بنده تراکتور و یک موتور سیکلتِ ترک دار داشتم که شکر خدا علاوه بر کارهای خودم به امور و سفارش مردم نیز رسیدگی می کردم 🌲  روزی کار مهمّی برای کسی پیش آمده بود. برای انجام کارش مجبور بودم مسیر روستا تا  شهر را موتورسواری کنم. ظهر بود و هوا گرم، محمّد هم با اصرار خودش مرا همراهی کرد و در  نتیجه برای رسیدن به مقصد دو نفره با موتور حرکت کردیم. 🌷من راننده بودم و محمّد پشت سرم نشسته بود. فاصلۀ روستا تا شهرمان حدود ده کیلومتر در جاده.ای خاکی و ناهموار بود در وسط راه یک دفعه موتور سیکلت خاموش شد، پیاده شدیم، صبح باکش را بنزین ریخته  بودم و مشکل سوخت نداشتیم، 🌲با کمی بررسی متوجّه شدم مشکل از شمع موتور است، هنوز تا شهر خیلی فاصله داشتیم. محمّد گفت: پیشنهادی دارم، گفتم: بگو می شنوم، گفت: داداش! شما موتور را سوار شو و من از ترکِ موتور را هُل میدهم. پیشنهاد خوبی بود بیچاره محمّد هل میداد و عرق می ریخت و باید تا شهر موتور را هل می داد. 🌷 سرانجام با  مشقّت بسیاری که برادرم کشید به شهر رسیدیم و به محض ورودمان خود را به تعمیرگاه رساندیم و پس از تعویض شمع موتور، کار را برای هم محلّی مان انجام دادیم 🌲 وقتی به منزل رسیدیم، اصلاً حرفی از سختی مسیر نزد و با تعریف و گزارش بنده جلو خانواده تنها جمله اش این بود: داداش! امروز هم خدا به شما توفیق داد تا گره از مشکل مسلمانی حلّ کنی و شرمندۀ خدا و خلقش نشوی، 🌷 اگر من نمی بودم، شخص دیگری مأمورِ بردن این ثواب می شد... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️مجموعه "عصرقیام" برگزیده ای از روایتگری سید مرتضی آوینی از مجموعه "روایت فتح" با موضوع می‌باشد. 🍁: اگر امام تنها نماند اسلام پیروز خواهد شد ... 🍂 | قسمت ۱ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔰(۷) 🔸️بنا دارم تصویر دوستان و همرزمانی را که چهل سال پیش با هم در جبهه بودیم، بگذارم شاید که دوستان و همشهریانش او را بشناسند و به من اطلاع دهند. 💢بهمن ۱۳۶۵ عملیات کربلای ۵ گردان حمزه - سه راه مرگ شلمچه متاسفانه او را‌ که اهل تهران بود، کلا نامش را فراموش کردم. این عکس را با این ژست و عینک دودی، در اوج نبرد و جنگ از او گرفتم. اصلا خودش هم همینجور باکلاس بود! از همان ‌زمان دیگر او را ندیدم و ازش خبری ندارم هرکس او را شناخت و خبری از او دارد در اینستاگرام در دایرکت و در تلگرام و ایتا به این نشانی پیام بدهد 🍂صفحه شخصی برادر رزمنده حمید داودآبادی hdavodabadi ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂ما قرار بود انقلابیِ بی‌قرار باشیم اما شدیم کارمند مستقر!! ⚡ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 این پل صراط نیست اما خیلی ها را به مقصد بینهایت رساند تا در صف محشر معطل نشوند🫀 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و سلام بر او که می گفت: «رهبرم! اگر در بین مردمان زمان، خودت و کلامت غریبید ما اینجا برای اجرای فرمان شما آمده ایم و آماده ایم تا سرمان برود و سرِ شما سلامت باشد» • شهید محسن حججی🕊• ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢روایت اشک‌آلود رهبرمعظم انقلاب از فرمانده و همکار شهید خوش‌لفظ درباره «راهكار رسيدن به شهادت» ⚡شعرخوانی آقای اسفندقه تقدیم به شهید علی خوش‌لفظ در حضور رهبرمعظم انقلاب ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📸۱۱۹ شهید حزب‌الله در راه حمایت از قدس و غزه از ابتدای جنگ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ «مادر شهید» 🍃همچون شمیم یاس تو ای مادر شهید از فاطمیه، صبر و صلابت به ما رسید ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰(۸) 🔸️بنا دارم تصویر دوستان و همرزمانی را که چهل سال پیش با هم در جبهه بودیم، بگذارم شاید که دوستان و همشهریانش او را بشناسند و به من اطلاع دهند. 💢تابستان ۱۳۶۲ شهر سقز، مقر روستای حسن سالاران نفر اول: سید ... نفر دوم: ... محمدی نفر سوم: ... شفیعی نام‌ کاملشان را فراموش کرده ام از همان ‌زمان دیگر آنها را ندیدم و ازشون خبر ندارم هرکس آنها را شناخت و خبری دارد در اینستاگرام در دایرکت و در تلگرام و ایتا به این نشانی پیام بدهد 🍂صفحه شخصی برادر رزمنده حمید داودآبادی hdavodabadi ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ غواصان خط‌شکن 🔹به مناسبت سوم دی‌ماه سالگرد عملیات کربلای ۴ که در آن شهدای غواص با دستان بسته شهید شدند... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت پنجاه و هفتم 📝پنکـــــــه سقفی♡ 🌷فصل تابستان و تعطیلاتش از راه رسید و محمّد ما را به مسافرت برد. به محض رسیدن به مقصد به مسافرخانه رفتیم و اتاقی را اجاره کردیم 🔸️ پس از اینکه گلویی تازه کردیم، محمّد گفت: زن داداش! تا شما خستگی بگیرید، من و داداش برویم مقداری موادّ غذایی تهیّه کنیم، منتظر بمانید بر میگردیم 🌷 سپس با همسرم رفتند. من و بچه ها  به همراه مادرِ شوهرم در مسافرخانه ماندیم. هوا خیلی گرم بود خوشبختانه در اتاق مان یک پنکه سقفی وجود داشت که حسابی خنک مان می کرد. 🔸️همین که محمّد و شوهرم از مسافرخانه بیرون رفتند پنکه سقفی از حرکت ایستاد و پس از نیم ساعت اتاق مثل کوره ای داغ شد، بچه هایم به خصوص دختر دو ساله ام از شدّت گرما بسیار بی‌تابی می کرد، 🌷با خود میگفتم شاید مشکل از قطعی برق باشد ولی هر چه منتظر شدیم متأسّفانه پنکه روشن نشد، مجبور شدیم خود را بپوشانیم و برای رفع بیقراری فرزندم درِ اتاق را باز کنم 🔸️ یک ساعت گذشت و محمّد و همسرم با دست پر برگشتند. محمّد با تعجّب سلامی داد و گفت: زن داداش! چرا درِ اتاق را باز گذاشته اید؟ گفتم: هوا گرم بود، مجبور شدیم. محمّد نگاهی به پنکۀ سقف انداخت و گفت: این چرا و کی خاموش شد؟ 🌷جواب دادم: دلیلش را نمی دانم ولی به محض رفتن شما خاموش شد  محمّد با ناراحتی سراغ مهماندار رفت و به او گفت: برادر! چرا پنکۀ اتاق مان خاموش است؟ مهماندار با خونسردی گفت: حالا مگر چه شده؟ 🔸️محمّد گفت: خانواده ام از گرما و پنکه ای که شما خاموش کرده ای در عذابند، ا ین رسم مهمان نوازیست؟ مهماندار با نیشخندی پاسخ داد: البته برق رفته. 🌷 محمّد با ناراحتی یقۀ مرد را گرفت و گفت: چرا دروغ می گویی؟ مرد! یعنی فقط برق اتاق ما رفته، نگاهی به اتاق ها بینداز. مهمان .دار با دستپاچگی گفت: هان! پس شاید عیب فنّی پیدا کرده ، 🔸️محمّد با غضب ًنگاه تند و معناداری به او انداخت و با صدایی رسا گفت: هر مشکلی دارد سریعا باید بر طرف شود، فکر کردی چون از شهرستان آمده ایم چیزی از قوانین نمیدانیم، مرد! مسلمانی ات کجا رفته؟ 🌷 مهماندار سکوت کرد و از محمّد عذرخواهی کرد و همین که به اتاق وارد شد پنکۀ سقفی هم با سرعت شروع به چرخیدن کرد 🔸️ در پایان سفر اتاق را که تحویل مهماندار می دادیم، محمّد رو به ایشان کرد و گفت: قصد  داشتم گزارش کار اشتباهت را بدهم ولی به احترام و خواستِ برادرم منصرف شدم 🌷ولی اخوی همیشه خدا را شاهد و ناظر به اعمالت بدان و او را از عمق جان خویش ببین، به عهد خود وفادار بمان و  رزق را از او بخواه و تنها به او توکّل کن. 🌷این سخنم را هرگز فراموش نکن که خدا به هر چیز آگاه است  مسافرت تمام شد و محمّد ما را به روستا آورد و خودش دوباره راهی شهرستان کاشان شد... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 می‌گویند: روزی را صبـــحِ زود🌤 تقسیم می‌کنند .. هر جا که هستید سهمِ امـروزتان رزق سُفره‌ی شهــدا ... 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯