eitaa logo
روایتگری شهدا
23.1هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🕊🍃 ای رونق ندبه های آدینه بیا ای مرهم دردهای دیرینه بیا تا اینکه به ما شب زدگان نور رسد یک جمعه تو با چراغ و آیینه بیا ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 ما در قبال تمام کسانی که راه را کج می روند،مسئولیم! حق نداریم با آنها تند برخورد کنیم از کجا معلوم که ما در انحرافِ آنها نقش نداشته باشیم؟ شهید محمدابراهیم همت❣️🌱 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کارشناس تلویزیون: در زمان سردار سلیمانی، اسرائیل پیش از هر عملیاتی از طریق روس ها به ایران خبر می داد و شهید نمی دادیم ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️اگر اکثریت جامعه خواهان لغو الزام قانونی حجاب باشند، آیا حاکمیت می تواند بپذیرد؟ 🔹️ 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 | یمن، خط سرخ دریای سرخ ✌🏻 ‏‌🔅قوم یمن در قرآن؛ 🔸️«قوم سبا» که در زمان حضرت سلیمان وجود داشتند، ابتدا خداپرست نبودند ولی بعد از نامه سلیمان نبی به آنها، خداپرست شدند. ⚡«سبا» / نام سوره ای در قرآن/ بخشی از یمن امروزی می‌باشد. 🍃سوره نمل؛ آیه۲۴ 🇵🇸 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎐(۳۵) 🔳ب) ما همه مات و مبهوت حركات او مي‌شديم ◻️ميرحسيني يك بود. وقتي شروع به صحبت مي‌كرد به قول بچه‌ها جادو مي‌كرد. تمام حرف‌هاي خودش را با استناد به آيات و روايات نقل مي‌كرد. من واقعاً احساس مي‌كردم هيچ روحاني توي سن و سال خودش به پاي ايشان نمي‌رسيد. در بُعد فرماندهي، بايد بگويم ايشان در جلسات، هميشه صائب‌ترين نظرات را مي‌داد. بهترين نظر‌، نظر شهيد ميرحسيني بود و در ميدان عمل هم همان‌ها به‌وقوع مي‌پيوست. 🔸️خدا را شاهد مي‌گيرم كه در سخت‌ترين شرايط من هيچ‌وقت در چهره شهيد ميرحسيني هراسي نديدم. انگار در وجود اين مرد چيزي به‌عنوان ترس، هراس، دلهره و ترديد وجود نداشت. اگر در محاصره بود، همان‌گونه صحبت مي‌كرد كه در اردوگاه صحبت مي‌كرد. درحالي‌كه رگبار گلوله از همه طرف مي‌باريد و همه خودشان را در پناهگاه‌ها پنهان مي‌كردند، مانند پشت سنگري يا تپه خاكي... كه تير نخورند، اما اين شهيد عالي‌قدر مي‌ايستاد و ما همه، مات و مبهوت حركات او مي‌شديم. ايشان را نگاه مي‌كرديم مثل كسي كه در جنگ‌هاي قديمي جلو دشمن رجز مي‌خواندند، بچه‌ها را بسيج مي‌كرد، حركت مي‌داد و در آن صحنه شوخي مي‌كرد. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت هفتاد و نه 📝ّحــــق الناس♡ ☘محمّد پس از چند سال تحصیل در حوزۀ علمیّۀ محمودیّه از فاروج به شهرستان کاشان منتقل شد و در تعطیلات به جبهه می رفت فصل تابستانی ما را برای زیارت حضرت کریمۀ اهل بیت(ع)به شهرستان مسافرت برد 🌷 بچه ها در پوست خود نمی گنجیدند چون تا آن زمان ما به مسافرت طولانی مدّت نرفته بودیم. به محض رسیدن به مقصد، زیارت کردیم و در راه بازگشت در پیاده رو قدم می زدیم که بچه ها احساس تشنگی کردند. محمّد گفت: می دانم هوا بسیار گرم است ولی کمی تحمّل کنید تا به بستنی خوری برسیم. ☘بچه ها از ذوق تندتند قدم بر می داشتند . دختر دو سال ام طبق معمول در آغوش عمویش جا گرفته بود و سر به شانۀ او گذاشته، همه جا را از همان بالا رصد میکرد. خلاصه به بستنی فروشی رسیدیم محمّد دخترم را از بغلش جدا کرد و زمین گذاشت تا برای بچه ها بستنی بخرد 🌷یک مغازۀ میوه فروشی هم کنار بستنی خوری قرار داشت. گرم گفت وگو بودیم هیچکدام حواسمان به معصومه نبود و با خیال راحت روی نیمکتها نشستیم و مشغولِ خوردن بستنی شدیم ناگهان محمد از جا پرید و با دستپاچگی گفت: وای وروجک! این چکار زشتی است که تو کردی؟ ☘سرم را چرخاندم نفهمیدم چگونه بچه دو سالۀ خودش را از لا به لای نیمکتها به میوه فروشی رسانده و در عرض چند لحظه ما از فرصت سوء استفاده کرده بود و از جعبۀ چوبی جلو مغازه یک جفت آلبا لوی قرمز را برداشته و فوراً به دهانش گذاشته و تا محمّد خود را به او رساند، از ترس گرفتنِ طعمه ،اش آلبالوها را با هسته قورت داد، 🌷محمّد دست پشتِ دست می زد و دخترم با کمال پر رویی دوباره آلبالویی دیگر را نشانه گرفته بود و ما از دیدن این صحنه می خندیم ولی محمد این بار مچش را گرفت داخل همان مغازه برد ☘فروشنده بعد از اینکه مشتری اش را به راه انداخت محمّد او را کنار کشید و با شرمندگی حقیقت ماجرا را برای میوه فروش تعریف کرد و از ایشان گرفت، فروشنده نگاهی به دخترم کرد و با خوشرویی پاسخ داد: عیبی ندارد بچه است، گوارای وجودش باشد وقتی برگشت همه گفتیم :سخت نگیر او یک بچه است معنی گناه را نمی فهمد. 🌷محمّد با ناراحتی گفت: ما که می فهمیم، بدانید برای سرقت کودکانه هم باید جلب کرد. ما تا آن زمان فکر نمی کردیم، انسان برای چنین چیزهای کوچکی روز قیامت باز خواست شود... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 قَلبـِ❥تو تپبنده‌ی عِشقی از شهادت🌷 است |فدای خندیدنت 💔 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 جوری روی خودتون کار کنید که اگه یه گناه کردید گریتون بگیره ... شهید جهاد مغنیه❣🍃 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🏷 نباید تردید کنیم که شهدا مثل اولیای الهی دارای اعجازند ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
‌کنارش ایستاده بودم، شنیدم که می‌گفت: 《صلی‌الله‌علیک‌یا‌صاحب‌الزمان》 بهش گفتم: چرا الان به امام‌ زمان سلام دادی..؟! گفت: شاید‌ این وزش‌ِ باد‌ و‌ نسیم‌ سلام منو به امام ‌زمانم برساند! عج ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ تو ای خانم ... بنشین با خودت بیاندیش... ‌ 🔹در درونت چه انگیزه ای است، که میخواهی بدون این پوشش با کرامت، به کوچه و خیابان بیایی⁉️ ‌‌ 🎙شهید سید محمد بهشتی ‌ 📡|منتشر کنید برای آگاهی| 🔹️ 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰🖼 پوستر/ فتح موعود. 🌿بانوی فرمانروا،،، تنها پادشاه خانومی که در قرآن از آن نام برده شده ملکه سبا (بلقیس) می‌باشد. او حکومت بسیار قوی و با عظمتی در یمن ایجاد کرده بود ولی خورشید پرست بود. بعدها با دعوت حضرت سلیمان به خداپرستی، یکتاپرست شد. برخی می‌گویند تنها حکومتی که ذوالقرنین نتوانست آن را فتح کند، حکومت بلقیس بوده. 🍃تفسیر مجمع البیان؛ ج۷؛ ص۳۷۲ 🍃تاریخ مدینة دمشق؛ ج۶۹؛ ص ۶۸ 🇵🇸 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت هشتاد 📝محمّـــــد که بود♡ 🌴محمّد پسر پر جنب و جوشی بود و ارتباط خوبی با یکدیگر داشتیم علاوه بر این که مدّت ها دوست همسایه و هم مدرسه بودیم، خویشاوند هم بودیم؛ برادر من و برادر شهید باجناق همند  🌷همه لبخند روی لبانش را که پیش از سلام دادن به مخاطبش هدیّه می داد را به یاد دارند محمّد جدا از خوش اخلاقی، در کار کردن و درس خواندن هم جدّی بود، او با اینکه بزرگ زاده ای بود ولی بسیار مقیّد به پوشیدن کلاه و پالتوی طلبگی بود و نه تنها از این پوشش ساده و قدیمی خجالت نمی کشید بلکه همیشه به این لباس افتخار میکرد و احترام می گذاشت، 🌴همیشه خوش پوش و مرتّب و معطّر دیده میشد، انسان پرتلاش و زحمت کشی بود، و با همین اوصاف نیک دوستان را جذب خویش کرده بود به طوری که دوستی ما همچنان امتداد یافت و بنده نیز به شوق طلبگی پس از شهید وارد حوزۀ علمیّۀ محمودیّۀ فاروج شدم. 🌷مدیر حوزۀ محمودیّه شیخ فضل الله شوشتری بودند، شهید چهار سال و اندی در حوزۀ علمیّۀ فاروج تحصیل کرد و از محضر استادانی چون حضرات فضل الله شوشتری ره ، سیّداسماعیل ملائکه ره ، محمّدحسن غلامی مشهور به کاشفی ره  و غالم حسن دلاور بهره مند شد 🌴 شهید انسانی مهربان و اجتماعی بود و بنابراین دوستان بسیاری مانند شهید محمّد جوادی شامیر، مرحوم نعمت الله اکرمی، علی اکبر چوپانی، عنایت الله مودّت، وافری و ... نیز با او همنشین بودند. در هر اتاق یا حجرۀ حوزۀ علمیّه دو یا سه طلبه ساکن می.شدند 🌷شهید برزگر و آقایان رمضانعلی کوهستانی، عنایت الله مودّت و علی اکبر چوپانی هم اتاق بودند. شهید برزگر به نماز شب مداومت داشت و هر شب پیش از خواب به دوستان هم حجره ای خود تاکید می کرد... 🌴 تأکید می کرد: اگر نصف شب خواب ماندم هر طور شده برای نماز شب بیدار کنید . گر چه محمّد  بسیار اهل معنویّت بود ولی از جنب و جوش او ذرّه ای کاسته نشد و ورزشکار قابلی نیز بود و واقعا فوتبال را خیلی تکنیکی بازی می.کرد 🌷او پشتیبان خوبی برای انقلاب بود و مدام در راهپیمایی های پیش و پس از انقلاب شرکت داشت، قرائت قرآن از دیگر برنامه های طلّاب بود، شبهای جمعه جمعی از طلبه ها به چند گروه تقسیم می شدند تا برای تبلیغ و سخنرانی یا خواندن دعای کمیل به روستاهای اطراف فاروج بروند از میان طلبه ها همیشه محمّد داوطلبانه عهده دار میشد و به تبلیغ می پرداخت و مردم را در این راه با خود همراه می کرد 🌴تا اینکه محمّد پس از چند سال تحصیل در حوزۀ علمیّۀ محمودیّۀ فاروج تصمیم به مهاجرت  گرفت و پس از تحقیقاتش همراه با دو نفر از دوستانش؛ آقایان کوهستانی و مودّت برای ادامۀ  تحصیل به حوزۀ علمیّۀ امام خمینی ره  شهرستان کاشان هجرت کرد و همان جا معمّم شد. 🌷شهید در کاشان هم با دوستانی چون آقایان رضیّ قوچانی، اسفراینی، بهادری، مظفّری، احمد هیأتی و  ارتباط خوبی داشت. چون بنده چندین بار با شهید به کاشان رفته بودم، تصمیم گرفتم برای ادامۀ تحصیل هجرت کنم بدین جهت بنده سال۱۳۶۲ عازم حوزۀ علمیّۀ صاحب الزمانِ شهرستان آشتیان شدم. 🌴 حالا من و محمّد از لحاظ فاصلۀ فیزیکی به هم نزدیک ًشده بودیم و برای جبران فراق از خانواده معمول روزهای پنجشنبه و جمعه از دیدار هم غافل نمی شدیم، سیاحت می رفتیم، به گفت وگو می نشست ،تیم ورزش میکردیم و لحظات با هم بودنمان را به بهترین حالت ممکن سپری میکردیم. 🌷پس از شهادت محمّد تحصیلم را در حوزۀ علمیّۀ فیضیّه و دارالشفاء قم ادامه دادم و پاگیر این دنیا شدم ولی دلم برای با محمّد بودن، برای لبخندهایش، صحبت کردنش، شوخ طبعی ها یش، گریه هایش و ... تنگ می شود... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃کافی‌ست صبــح که چشمانت را باز میکنی ، به شهــدا سلام کنی... ⛅صبــح که جای خودش را دارد ، ظهر و عصر و شب هم بخیـر می شود . . .✨ 🕊️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯