eitaa logo
روایتگری شهدا
23.1هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 💥عيد سعيد قربان و آخرين نبرد خونين در شهر سومار 💛سحرگاه بود كه گويندة راديو، خبر عيد سعيد قربان را اعلام كرد. روز بزرگي بود و سرنوشت ما هم در همين روز رقم مي خورد. عيد را به همديگر تبريك گفتيم و پس از خواندن نماز صبح، مقداري نان خشك و كنسرو خورديم و حركت كرديم. 🔹️ما در روي ارتفاعات كنار جاده حركت مي كرديم كه گاهي عراقي ها ما را مي ديدند و فرياد مي زدند و گاهي هم به سوي ما تيراندازي مي كردند كه به ما نمي خورد. آنان قصد تعقيب ما را نداشتند و بيشتر به فكر نفوذ به داخل خاك ايران بودند و نمي خواستند فرصت را از دست بدهند. 🔸️از دور، درختان شهر سومار ديده شدند. گرد و خاك در داخل شهر از دور نمايان بود كه به دليل رفت و آمد زره پوشها و خودروهاي عراقي بود. كنار رودخانة شهر سومار، مملو از درختها و نخلها و سبزه زارها بود و جاي بسيار مناسبي براي پناه گرفتن از ديد و تير عراقي ها بود. از كنار آن رودخانة پر آب، جادة آسفالته تا نزديكي ايوان ادامه داشت. حدود ظهر بود كه به دروازة شهر رسيديم. 🔹️عراقي ها در حال پيشروي بودند و در شهر رفت و آمد زيادي در جريان بود. از كنار درختهاي اطراف رودخانة سومار، با اختفا به سمت مركز شهر حركت كرديم. خيلي احتياط مي كرديم تا ديده نشويم. با استفاده از شلوغي منطقه، خود را به جنگل رسانديم تا وضعيت را با چشم خود ببينيم. هركدام به سويي پراكنده شديم تا غافلگير نشويم. 🔸️خوشبختانه تا آن لحظه كسي ما را نديده بود. همگي خسته بوديم. در روي علفزارها دراز كشيديم و از لابه لاي بوته ها، مراقب اطراف بوديم. گروه مهندسي عراق، سرگرم نصب يك پل شناور بر روي رودخانه بودند كه سر و صداي زيادي ايجاد مي كردند. سرباز مجروح بسيار درد مي كشيد و ديگر تحمل راه رفتن نداشت. مرتب مي گفت مرا رها كنيد و برويد كه ما هم بي توجه به سخنانش، نوبتي او را جابه جا مي كرديم. 🔹️ما در گوشة ورودي شهر در حدود60متري عراقي ها و ميان بوته زارها و درختها پنهان شده بوديم. حدود يك ساعت بعد، چند خودرو منافقين از داخل عراق وارد سومار شده، براي استراحت و شستن دست و صورت كنار رودخانه پياده شدند. آنان لباسهاي جديد و ضدگلوله و سلاحهاي پيشرفت هاي داشتند. زن و مرد و دختر و پسر با هم مخلوط بودند و با هم شوخي مي كردند و مي خنديدند. منافقين بيشتر از عراقي ها نظر ما را جلب كردند. مي خواستيم چهرة واقعي آنان را از نزديك ببينيم. 🔸️همه از منافقين تنفر داشتند و مي گفتند عراقي ها به منافقين شرف دارند؛ چون وطن فروش نبودند و براي منافع كشورشان مي جنگيدند.كنجكاوي و سرك كشيدن هاي متوالي ما، توجه منافقين را جلب كرد. 🔹️محل ما را به همديگر نشان دادند و براي اطمينان، با زبان عربي ما را صدا كردند. جواب نداديم. يقين كردند ما ايراني هستيم. پنهان شديم و آنان با داد و فرياد، هر كدام اسلحة خود را برداشت و همگي به سمت ما حمله ور شدند. عراقي ها هم متوجه موضوع شدند و در يك لحظة كوتاه، مانند مور و ملخ به سوي ما آمدند.امكان بازگشت نداشتيم؛ زيرا از هر طرف كه مي رفتيم، ديده مي شديم. 🔸️خوشبختانه به اندازة كافي مهمات از منطقه جمع آوري كرده بوديم. در كنار نخلها سنگر گرفتيم و يك آرايش دايره اي تشكيل داديم تا از خود دفاع كنيم. منافقين و عراقي ها استعداد ما را نمي دانستند و فكر مي كردند دو يا سه نفر هستيم و از ترس پنهان شده ايم كه وقتي به نزديكي ما رسيدند، رگبار يكي از سربازان ما به سمت منافقين، دو نفر از آنان را به درك واصل كرد و ما هم به نوبت از هر سو تيراندازي كرديم. 🔸️تعداد تلفات منافقين بيشتر شد كه آنان هم اقدام متقابل كرده، به سوي ما آتش گشودند. ما سنگر گرفته بوديم و موضع بهتري داشتيم. در همين حين عراقي ها هم به كمك منافقين آمدند و درگيري خونيني آغاز شد... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 گــمنامـی را انتخاب‌ کرده‌ای کـه قید زمان‌ و مکانـی در کار نباشد.. تا دلھا را هر کجا که باشند گــــرد خود جمع‌ کنـی :)) 💔 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌱روایتگرے حاج حسین کاجی" 🌷رفتم سر مزار رفقای شهیدم و فاتحه ای خوندم و برگشتم شب تو خواب رفقای شهیدم رو دیدم گفتن: فلانی خیلی دلمون برات سوخت گفتم: چرا جواب دادن: وقتی اومدی مزار ما فاتحه خوندی ما شهدا آماده بودیم هرچی از خدا میخوای برات واسطه بشیم ولی تو هیچی طلب نکردی و برگشتی خیلی دلمون برات سوخت... 🌹رفتین مزار شهدا حاجت هاتون رو بخواید برآورده میشه... شهدا زنده هستند و ناظر ما ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم سلیمانی: اینکه یک نظام ۴۰ سال تغییر نکند، خیلی ادعای بزرگی است... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️ حکم حکومتی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله برای حجاب چه بود؟ 🍁 💥 🔹️ 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️گفت‌وگوی متفاوت ناشر اهل یمن با رهبر انقلاب: 🎥من دوستدار ملت شجاع و با جرأت یمن هستم 🔹سلام بسیار بنده را به سیدعبدالملک الحوثی برسانید؛ من دوستدار ملت شجاع و با جرأت یمن هستم. 🔹سلام «سید عبدالملک» را از یمن به شما میرسانیم. 🇵🇸 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💢همه وصیتنامه اش همین دو خط بود: 💥طلبکاری هایم را بخشیدم 💥از مالِ دنیا یک تیشه و ماله دارم آن را هم به جهادسازندگی بدهید. 🔹️شهید ‎ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 🔹️نخلستان سومار تبديل به جهنمي واقعي شده بود و بسياري از نيروهاي دشمن با ما درگير شده بودند. به همرزمان اشاره كردم در مصرف مهمات صرفه جويي كنيد. دود و بوي باروت در همه جا پيچيده بود. ما مقاومت سرسختانه اي داشتيم. 🔸️صداي آژير آمبولانس هاي عراقي ها بلند شده بود كه خبر از تلفات زياد آنان مي داد. به وسيلة بلندگو اعلام مي كردند: «ما هموطنان شما هستيم. تسليم شويد. ما نمي گذاريم عراقي ها به شما صدمه بزنند. شما برادران ما هستيد. جنگ تمام شده و ارتش پيروز مجاهدين خلق شهرهاي ايران را يكي پس از ديگري فتح مي كند. به جواني خود رحم كنيد. تسليم شويد و اسلحه هاي خود را زمين بگذاريد». 🔹️آنان با سخنان فريبنده مي خواستند ما را تحويل عراقي ها بدهند. ما جواب نمي داديم و هركدام را كه نزديك مي شد، با تير از پاي در مي آورديم. آن محل پوشش خوبي داشت و ما را از ديد و تير حفظ مي كرد. سر و صداي عراقي ها همه جاي نخلستان پيچيده بود. عراقي ها و منافقين تصميم گرفتند با خمپاره اندازهاي كوتاه، ما را از مواضعمان بيرون بياورند. 🔹️شليك خمپاره ها و آرپي جي ها از هر سو باريدن گرفت. اسير عراقي مات و مبهوت در گوشه اي زمين گير شده بود و از ترس كشته شدن به خود مي لرزيد و سعي مي كرد در كُنج درختان جان پناه بگيرد. عراقي ها عرصه را بر ما تنگ كردند. 🔸️دو نفر از دوستانمان از ناحية پا سخت مجروح شدند. ما بي امان تيراندازي مي كرديم و از منافقين و عراقي ها تلفات مي گرفتيم. سرمان را نمي توانستيم بالا بگيريم و امكان تغيير محل نيز نبود. مي دانستيم مرگمان حتمي است و اگر دستگير شويم، در ازاي انتقام كشته شدگان، ما را خواهند كشت؛ 🔸️به همين دليل بي اختيار مي خواستيم از دشمنان كم كنيم. روز آخر فرا رسيده بود و مهماتمان در حال تمام شدن بود. ما در محاصرة كامل دشمن افتاده بوديم و هر لحظه، حلقة محاصره تنگتر مي شد. 🔸️آنان براي نابودي ما، محل را آماج تفنگ ضد بتن و ضد تانك107 قرار دادند كه موج انفجار همه چيز را به سويي پرتاب مي كرد. سرباز جواد ليالي اهل بلافاصله شهيد شد. موج انفجار، يكي از درجه داران بهنام يوسف جمالي را موجي كرد كه بي اختيار شروع به دويدن كرد و آنگاه مورد اصابت گلوله هاي آتشين قرار گرفت. 🔸️من هم از ناحية كتف راست با تركش خمپاره مجروح شدم و بازو و دستم مي سوخت. ديگر قادر به تيراندازي نبودم. خمپاره ها وجب به وجب زمين را شخم مي زدند و ما تا آنجا كه امكان داشت، خود را در كوچكترين شيارها و بريدگي هاي زمين مخفي كرده بوديم و بسيار نگران بوديم كه چه خواهد شد. تلفات عراقي ها و منافقين هم زياد بود. در يك لحظة كوتاه دشمن سر رسيد و از هر سو به طرف ما حمله ور شدند. آنان بلند اعلام كردند: «تسليم شويد» ما هم به ناچار سلاحهايمان را به سويي پرتاب كرديم و اشهد خود را خوانديم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐 ای خواهران ، بدانید که سنگر شما و جنگ شما با کفار و فاسدان ، حفظ حجاب اسلامی است و اینکه اولاد صالح ، انقلابی و در خط ولایت و عاشق شهادت تربیت کنید . 🌹 🕊 🌹 🌹 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔹مادر شهید میگوید: روی نماز حساس بود، اگر کسی به خانه‌مان میامد و نماز نمیخواد به او میگفت چرا نماز نمیخوانی و با او صحبت میکرد بسیار شوخ طبع و خنده‌رو بود و در سلام کردن پیش قدم بود شهید ❣🍃 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 گزیده ای تصویری از مستند «روایت فتح» و صحبت های انسان ساز شهید آوینی 💥انتظار موعود 🔸بسیار زیبا ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی ما خواب بودیم ابرقهرمان ایرانی در فلسطین قهرمان میساخت. یحیی سنوار عزیز از میگه: ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢آیا حجاب در قرآن آمده؟ 💥سوره نور آیه ۳۱ 🔹️واژه خمر و روسری ‌🍁 💥 🔹️ 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢سید حسن نصرالله: 🔹️مهمترین صحنه رسانه ای و سیاسی که از چهره پیروز مقاومت، زمانی است که سفیر اسرائیلی تصویر فرمانده بزرگ و شجاع یحیی السنوار را بالا می برد، این صحنه پیروزی مقاومت است. 🇵🇸 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 🔹️آنان از هر سو به ما حمله ور شدند و ما را به باد كتك گرفتند. همگي از درد به خود مي پيچيديم. من و چند نفر ديگر زخمي بوديم و خون از زخمهايمان جاري بود؛ ولي عراقي ها و منافقين بي امان ما را مي زدند و دشنام مي دادند؛ 🔹️سپس دست و پاي ما را بستند. يكي از عراقي ها با فرياد مي گفت: «بايد ايرانيها را بكشم» كه تيري هم به سمت ما شليك كرد كه خوشبختانه به ما اصابت نكرد. همديگر را نگاه مي كرديم. تعدادي از دوستان نبودند و شايد در كناري به شهادت رسيده بودند. با حسرت و چشماني اشك آلود همديگر را نگاه مي كرديم و آن لحظه را خود مي دانستيم. 🔸️يك لحظه به فكر پدر و مادرم افتادم كه جسد ما هم به دست آنان نمي رسيد. نمي توانستيم روي پاي خود بايستيم. دقايق سختي بود. يكي از عراقي ها بالاي سر مي رفت و به سر و سينة آنان خالي مي كرد. 🔹️ما ديگر اطمينان حاصل كرديم كه بقية همرزمانمان شهيد شده اند. در همين زمان تعدادي عراقي با همديگر بحث مي كردند و حتي بر سر هم فرياد مي كشيدند. بعدها فهميديم يكي از عراقي ها مي خواست همة ما را در آنجا به رگبار ببندد؛ اما چند نفر ديگر مانع شده بودند. 🔸️در اين ميان كه او را از ياد برده بوديم را ديديم كه به سمت ما مي آيد. دست او باز بود و با زبان عربي داد مي زد و قسم مي داد ما را نكشند. مات و مبهوت مانده بوديم. اسير عراقي به فرماندهان مي گفت: «ايرانيها با من داشتند و هيچ صدمه اي به من نرساندند. به من آب و غذا دادند و با رفتار كردند.» و با قسم هاي گوناگون سرانجام آنان را قانع كرد تا ما را نكشند. 🔹️همگي با چشماني اشكبار از اسير عراقي كرديم. بغض گلويمان را مي فشرد و توان كلام نداشتيم. نگران به هر سو نگاه مي كرديم تا پيكر دوستانمان را كه هر كدام در سويي به شهادت رسيده بودند، ببينيم.منافقين بيشتر از عراقي ها ما را مي زدند. 💥چشمانمان را بستند و با مشت و لگد ما را مي زدند و بي رحمانه از هر سو حمله ور مي شدند. دخترها هم جمع شده، هر كدام چيزي مي گفتند و ما را سرزنش مي كردند كه چرا به جبهه آمده ايم. آنان ما را به چشم يك هموطن نگاه نمي كردند و ما را مي كردند... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 ❤️ مثل خورشید که‌ از روی‌ تو رخصت‌‌گیرد با سـلامـی به شـما روز خـود آغاز کنـم الســلام ای پســـر فاطمـه عادت کـردم صبحـها چشـم دلـم رو به شمـا باز کنم 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯