📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من »
✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است.
📌از شما همراهان عزیز و گرامی خواهشمندیم با ما همراه باشید.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
روایتگری شهدا
📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من » ✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج
« بِسمِ اللهِ الرحمنِ الرحیم »
صلوات و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت « عزیز زیبای من »
📚 کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است.
🔹فصل اول
🔸صفحه:
✍ راوی: خانواده محترم شهید سلیمانی
بیست و دو روزی می شد که مأموریت بود. مثل همیشه زینب* بی قرارتر ازهمه، روزی دو سه بار تلفن می زد و با او صحبت می کرد.
بار آخر که تماس گرفت، دیگر به گریه افتاد:
«بابا... تو رو خدا برگرد...! می دونم کار داری، می دونم باید اونجا باشی، اما دیگه تحمل ندارم...! برگرد چند روز شما رو ببینم، بعد اگه خواستی دوباره برو... .»
هربار که دلتنگی زینب به این نقطه می رسید، حاج قاسم هم بی قرار می شد. بی تابی زینب بی تابش می کردو دیگر هرطورشده، خودش را به خانه می رساند. چهارشنبه بود که برگشت. قبل از آمدن تماس گرفت وگفت:«همگی برین کرج، من هم خودم رو می رسونم.»
به برادرش هم زنگ زد وگفت آن ها هم بیایند. می خواست همه ی خانواده را یک جا ببیند. دلش برای همه تنگ شده بود. کلا اخلاقش بود، باید همه را در کنار هم می دید. معمولا وقتی دورهمی ای داشتند یا می خواستند مسافرتی بروند، اگر یکی از بچه ها نمی توانست بیاید، تاریخش را عوض می کردند تا همه باشند. این بار هم با همه تماس گرفت وقرار مسافرت کرج را گذاشت.
بچه ها هم که مدتی طولانی بود او را ندیده بودند، همه با اشتیاق فراوان دور هم جمع شدند؛ همه ی بچه ها ونوه ها. برادرش سهراب*هم با خانواده آمد. سر قرار جمع شدند تا حاجی خودش را برساند.
همان طور که وعده کرده بود، به موقع رسید. حاجی هربار که کل خانواده را در کنار هم می دید، کلی انرژی می گرفت؛ مخصوصا نوه ها را. خیلی به دوتا نوه ی دختری اش وابسته بود
______________________
*پنجمین وآخرین فرزند خانواده، متولد۱۳۷۵.
*برادر کوچک تر حاج قاسم سلیمانی.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#سعید_علیزاده
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
~🕊
جہاد کلا پسر سر به زیری بود!
هیچ وقت خودش رو در معرض نامحرم قرار نمیداد.
یعنی از اون اماکنے کہ امڪان داشت نامحرم باشہ همیشہ فرارے بود و دوری میڪرد.
تو برخوردش هم یه حالت خاصی بود .
یعنی هم خودش رو عادی جلوه میداد و هم تو اون عادی بودنش بشدت حیا رو رعایت میکرد.
اصلا اهل تظاهر نبود..(:
#شهید_جهاد_مغنیه
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
32.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
✨ چهار توصیه مهمِ حاج حسین یکتا
به تویی که نوجوون و یا جَوونی 🌱
#شهادت
#شهدا
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
#شهیدمحمدعلیرجایی
# رئیس_جمهور_انقلابی_ایران:
🔷حزب الله...
آنهایی هستند که به فرمان امام
اگر لازم باشد سکوت میکنند واگر
لازم باشدفریادمیکشند.حزب الله
نه تنها توقعی از انقلاب ندارند
بلکه هنوز هم خود را بدهکار به
آن می دانند.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
نماهنگ مادر چشم به راه.mp3
3.53M
من مادرم هم صحبتم با عکس هایت
دست خودم که نیست دلتنگم برایت
اصلا حواست نیست خیلی دیر کردی
ای پهلوانم مادرت را پیر کردی
🎙 #مجتبی_رمضانی
#️⃣ #شهدا
#️⃣ #احساسی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
شرطِ ورود در جمعِ شهدا
اخلاص است!
و اگر این شرط را داری
چه تفاوتی میکند؛
نامت چیست و شغلت؟!✨
-شهیدسیدمرتضیآوینی-
#هفته_دفاع_مقدس
#دفاع_مقدس
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌹باز هم در دل جنون آغاز شد
🌹زخم میدانهای مین ابراز شد
🌹باز هم مجنون لیلایی شدیم
🌹بعد عمری باز شیدایی شدیم . . .
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯