#تلنگر
از آن جوانهای دگراندیش بود. در مسائل سیاسی طرفدار فلانی بود !
هرچه با او بحث کردم بی فایده بود.
گفتم امروز برویم گلزار شهدای شاهرود و با هم بحث کنیم.
در میان قبور مطهر شهدا راه می رفتیم ، رسیدیم به مزار رضا نادری.
فکری به ذهنم رسید ، گفتم همین جا بمان تا من برگردم.
در دل به شهید رضا نادری گفتم خودت دستش را بگیر.
وقتی برگشتم دیدم دو زانو کنار قبر نشسته!
به جمله روی قبر اشاره کرد و گفت ، این شهید داره با من حرف میزنه ! ، ببین رو قبرش چی نوشته؟!
رضا دستش را گرفت و حسابی تغییرش داد.
👈 رضا برای روی قبرش متن خاصی را آماده کرده بود که در تصویر آمده...
#شهیدرضا_نادری
📕 پنجاه سال عبادت و شناسایی
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطره_از_شهدا
✍برادرش دو سال بود نامزد كرده بود. پدرزنش گفته بود «ما توى فاميل آبرو داريم. تا يه ماه ديگه اگر عقد كردى كه كردى، اگر نه ديگه اين طرف ها پيدات نشه.»
♻️خرج خانه با على بود. پول عقد و عروسى نداشت. محمد رفت با پدرزن على حرف زد. قرار عروسى را هم گذاشت. تا شب عروسى، خود على نمى دانست. با مادر و خواهرش هم آهنگ كرده بود.
♨️گفته بود «داداش بويى نبره.»
با پول پس انداز خودش كار را راه انداخته بود.
#شهید_بروجردی
📚منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | عباس رمضانی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کلام_از_شهدا
✍اگر می خواهید در #روز_قیامت روسفید باشید نگذارید دلاوریها و رشادتهای #شهیدان به #فراموشی سپرده شود.
#شهید_بیوک_آقا_صوابی
📚منبع:سايت ايثار
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
ebook7738[www.takbook.com].pdf
417K
معرفی_کتاب_شهدایی
🦋کتاب #مهاجر_کوچک۱ (براساس زندگی #شهید_اسماعیل_دقایقی )
#معرفی_کتاب
#دانلود_کتاب
#پیشنهاد_دانلود
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⚘﷽⚘
#طعمپرواز
ڪلام شهید: #شهیدابراهیمهادے
رفیق!
حتے اگر احساس بےنیازے
داشتے، دستت رابه سوی اهلبیت بگیر...
اگر مشکل نداشتے همیشه وصل باش...
مخصوصا به مادرت زهرا{س}
فرزند نباید بےخیال مادر باشد...
#شهدایی
#چقدربودنتراندارمآقـا... #آمدنتدارددیـرمےشودآقـا...
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطرات_شهدا
#نماز_اول_وقت
🔰 #خاطرهای زیبا از سردار شهید حاج محمد شالیکار
🕊در حال حرکت به سمت سوریه موقع اذان مغرب وعشاء به هم رزماش گفته بود که به راننده بگن نگهداره 🌷
🕊بعد راننده ى اتوبوس گفت الان جایى برای نماز خوندن پیدا نمیشه و نیم ساعت بعد به مقصد میرسیم🌷
🕊و شهید شالیکار در جواب به آنها گفت من یک سال مراقبت کردم نماز اول وقتم را از دست ندهم شما باعث شدین که من نماز اول وقتمو از دست دادم.🌷
🕊و خیلی ناراحت و نگران بود و سرش را به شیشه ى اتوبوس خم کرد و اشک از چشم هایش جارى شد🌷
🕊از اینکه نماز اول وقت رو بعد از یک سال از دست داده بود .🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#شهید_در_کلام_شهید
♦️همیشه آماده...♦️
🌷شهيد خلبان #شيرودی درباره
#شهید_احمد_کشوری این گونه
سخن گفته است:
احمد ، استاد من بود. زمانی که
صدام آمريکايی به ايران يورش
آورد، احمد در انتظار آخرين عمل
جراحی برای بيرون آوردن ترکش
از سينه اش بود. اما روز بعد، از
شنيدن خبر تجاوز صدام ، عازم
سفر شد.
به او گفته بودند بماند و پس از
اتمام جراحی برود. اما او جواب
داده بود:
وقتی که اسلام درخطر است،
من اين سينه رانمی خواهم...
او باجسمی مجروح جبهه رفت.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊