درسهایی از زندگی حضرت مسلم علیه السلام
🔷پیشاهنگ قیام حسینی
از ویژگی های بارز حضرت مسلم(علیه السلام)، گام نهادن در راهی دشوار و سخت بود. آن گرامی به عنوان پیشاهنگ قیام حسینی، به سوی مردمی حرکت می کرد که سابقه خوبی در وفاداری به اهل بیت (علیهم السلام) نداشتند، اما بر این باور بود که در راه حق، به کمی یاور و اندک بودن نیرو نباید توجه کرد؛ چراکه خداوند متعال در پیامی کوتاه وحیاتی به پیامبرش فرمود: (قُلْ إِنَّما أَعِظُکمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مثْنی وَ فرادی)«بگو: شما را فقط به یک پند موعظه می کنم این که برای خدا قیام کنید، دونفر، یا تنها».
به طورکلی کار برای خدا، به اراده ای قوی و ایمانی عمیق نیاز دارد. امیرمؤمنان(علیه السلام)، در این باره فرمودند: «اَیها الناس لاتستَوحِشُوا فی طَریقِ الهُدی لِقلَّة اَهلِهِ فَاِنَّ الناسَ قَد اجتَمَعوُا عَلی مائِدَةٍ شِبعُها قَصیرٌ وَ جُوعُها طویلٌ ای مردم، در پیمودن راه حق، از اندکی اهل حق نهراسید. همانا اکثریت مردم بر سر سفره ای گرد آمده اند که سیری آن کوتاه مدت و گرسنگی اش دراز و طولانی است».
خدای متعال در قرآن از انسان های حق جویی سخن می گوید که به تنهایی به مصاف اهل باطل رفته و با ایمانی راسخ، اعتقادات نادرست مشرکین را مورد هجوم قرار داده اند.
#ادامه_پست_بعد
@shahidaghaabdoullahi
🔮داستان چمدان
و اندکی بعد، صدای آنها از داخل دفتر شنیده شد. آنها فهمیده بودند که این ماه، حقوق در کار نیست. آنها برای گرفتن حقوق، نزد خود آقا آمده بودند.
کمکم گفتوگوها داشت به سر و صدا تبدیل میشد:
– اصلاً ما میخواهیم خود آقا را ببینیم. تشریف دارند؟
میرزا طاهر میخواست آنها را ساکت کند؛ امّا حریف نمیشد. مسئول دفتر آقا هر کاری کرد آنها را روانه کند نتوانست.
در باز شد. طلاب با احترام وارد شدند. چهار نفر بودند. آنها به آقا سلام کردند. آقا جلوی پایشان بلند شد و با مهربانی به آنها خوشامد گفت.
آنها خواستند همانجا، کنار در بنشینند؛ امّا آقا اجازه نداد و آنها را به طرف بالای اتاق، هدایت کرد. میرزا طاهر هم پشتیها را برایشان جابهجا نمود.
وقتی نشستند یکی از آنها که صورت لاغر و زردی داشت گفت: «آقا! من سه تا بچّهی مدرسهای دارم. با این چند تومان شهریهای که شما به ما مرحمت میکنید به سختی زندگی میکنیم. خرجی آنها را چگونه باید بدهم؟»
#قسمت_اول
#ادامه_پست_بعد
کانال شهید علی آقا عبداللهی 👇
@shahidaghaabdoullahi
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
دیگری با لهجهی شهرستانی گفت: «آقا! شما را به خدا ما را ببخشید. ما نه از دست آژانهای رضاشاه در قم امنیت داریم و نه میتوانیم به شهر خودمان برگردیم و کار کشاورزی بکنیم. شما بفرمایید ما چکار کنیم؟»
آقا، منتظر چنین روزهایی بود که نتواند جواب طلاب را بدهد.
میرزا طاهر هم با سینی چای سر رسید و جلوی آنها چای گذاشت. آقا با لبخند فرمود:
– بفرمایید چای!
آقا ادامه داد: «ما برای تأمین شهریهی شما طلاب، دو ماه است که پول قرض کردهایم و همین الان هم زیر قرض بسیار سنگینی رفتهایم.» طلبهی دیگری که چهرهی سبزهای داشت با لهجهی جنوبی گفت: «آقا! پس ما چکار کنیم؟ مشکلمان را به کی بگوییم؟»
آقا سرش را پایین انداخت و سکوت کرد. بعد گفت: «انشاءالله درست میشود.
میدانیم خیلی سخت است؛ امّا توکل بر خدا. ما انشاءالله تا فردا فکری خواهیم کرد. نگران نباشید.»
طلبهها کمی امیدوار شدند. به هم چای تعارف کردند. چایشان را که خوردند برخاستند و با آقا خداحافظی کردند و بیرون رفتند. آقا صدای آنها را میشنید که از مسئول دفتر و میرزا طاهر عذرخواهی میکنند.
آن شب، خواب به چشمان آقا نرفت. مدام فکر میکرد. بالاخره از جایش برخاست و تصمیم گرفت به حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) برود و از ایشان کمک بخواهد.
حرم، خلوت بود. شاید هیچ کس در حرم حضور نداشت. آقا خیلی گرفته و عصبانی بود. با همان حال پای ضریح رفت؛ تنهای تنها. شبکههای ضریح را میان انگشتانش فشرد و اشک ریخت، سپس زبان گشود:
– عمه جان! صدرالدین آمده و از تو کمک میخواهد. جواب این همه طلبهی نیازمند و مظلوم را چه بدهم؟ رسمشه که عدّهای طلبه غریب کنار گوش شما از گرسنگی اشکشان جاری باشه؟
گریهی آقا بالا گرفت.
– عمه جان! این طلاب کسی را ندارند. چطور میخواهید این حوزهی علمیّهی خودتان را اداره کنید؟ اگر واقعاٌ نمیتوانید این حوزه را اداره کنید به برادرتان امام رضا(علیه السلام) حواله کنید طلبهها بروند مشهد. نمیشه به جدّتان امیرمومنان(علیه السلام) حواله کنید همه بروند نجف.
آقا چنان مضطربانه و عصبانی و گریان با خانم حرف میزد که گویا اشک همه طلبهها را یکجا میدید و چارهای جز پناه آوردن به حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) ندیده بود.
#قسمت_دوم
#ادامه_پست_بعد
کانال شهید علی آقا عبداللهی 👇
@shahidaghaabdoullahi
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
پای درس قرآن🌿
از آنجایی که لازم نیست همه سورهها و آیات قرآن کریم دارای شأن نزول باشند، یکی از سورههایی که برای آن شأن نزولی نقل نشده، سوره حمد و آیات آن است. سوره حمد دارای هفت آیه است که هر یک از این آیات اشاره به مطلب مهمى دارد.
آیات این سوره در باره خداوند و صفاتش، ربوبیّت خداوند، موضوع معاد، شناخت راه حقّ و درخواست رهروى آن است.
همچنین به ادامه راه اولیاى خدا، ابراز علاقه و از گمراهان و غضب شدگان اعلام بیزارى و انزجار شده است. و در یک نگاه کلی این سوره به دو بخش تقسیم مىشود، بخشى از حمد و ثناى خدا سخن مىگوید و بخشى از نیازهاى بنده.
در مجموع تعالیم و آموزه های این سوره به صورت خلاصه چنین است:
1. انسان در تلاوت سوره حمد، با «بِسْمِ اللَّهِ» از غیر خدا قطع امید مى کند. این آیه سر آغازى است براى هر کار، و استمداد از ذات پاک خدا را به هنگام شروع در هر کار، به ما مى آموزد.
2. «رَبِّ الْعالَمِینَ» درسى است از باز گشت همۀ نعمت ها و تربیت همۀ موجودات به خدا، و توجه به این حقیقت که همه این مواهب از ذات پاک الهی سرچشمه مى گیرد.
3. «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» توجه به رحمت گسترده پروردگار است. این آیه در واقع این نکته را بازگو مى کند که اساس خلقت، تربیت و حاکمیت او بر پایۀ رحمت و رحمانیت است، و محور اصلى نظام تربیتى جهان را همین اصل تشکیل مى دهد.
4. «مالِک یَوْمِ الدِّینِ» غفلت از آینده را از انسان می زداید. این آیه در واقع توجهى است به معاد، و سراى پاداش اعمال، و حاکمیت خداوند بر آن دادگاه عظیم.
6. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعین» توحید در عبادت و توحید در نقطۀ اتکای انسان ها را بیان مى کند؛ «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» نفی ریا و شهرت طلبى است، و «إِیَّاکَ نَسْتَعین» اعلام انحصار استعانت و یاری از ذات احدیت، و ترس و واهمه نداشتن از هر قدرتی غیر از قدرت الهی است.
8 «أَنْعَمْتَ» توجه دادن انسان به این نکته است که نعمت ها به دست او است.
9 انسان با گفتن «اهْدِنَا» رهسپارى در راه حقّ و درست را درخواست مى کند.
#ادامه_پست_بعد
کانال شهید علی آقا عبداللهی 👇
@shahidaghaabdoullahi
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯