🥀 بسم رب علی علیه السلام🥀
🌺امروز روز جمعه متعلق به امام زمان عج است
هدیه به شهید حاج قاسم سلیمانی و شهدای گمنام ختم قرآن برگزار میشود.
🎁هدیه به امام ره و شهدا تعجیل در ظهور امام زمان عج و سلامتی رهبر عزیزمون و هدیه به تمامی شهدا و حاجت روایی عزیزان و هدیه به تمامی اموات و پدران و مادران شهدا و اموات گروه
و هدیه به روح پدر بزرگوارم ...
و هدیه به روح عموی بزرگوار شهید علی آقا عبداللهی
و سالگرد شهادت شهیدانی که در این ماه به شهادت رسیدند
🕊شهید مدافع حرم احمد غلامی
🕊شهید مدافع حرم حامد بافنده اول
🕊شهید سپهبد سید محمد ولی قرنی
🕊شهید مدافع حرم صادق عدالت اکبری
🕊شهید مدافع حرم محرم علیپور
🕊سالروز شهادت شهید مدافع حرم مصطفی عارفی
🕊شهید مدافع حرم امیررضا علیزاده
🕊شهید مدافع حرم علی کنعانی
🕊سالروز شهادت شهید جستجوگر نور "علیرضا شمسی پور"
🌺🌺🌺🌺🌺
انشالله از همگی قبول باشد.
🌺🌺🌺🌺🌺
مهلت قرائت تا جمعه هفته آینده.
🌺🌺🌺🌺🌺
جزء ۱.✅
جزء ۲.✅
جزء ۳.✅
جزء ۴.✅
جزء ۵.✅
جزء ۶.✅
جزء ۷.✅
جزء ۸.✅
جزء ۹.✅
جزء ۱۰✅
جزء 11✅
جزء ۱۲.✅
جزء ۱3.✅
جزء ۱۴.✅
جزء ۱۵.✅
جزء ۱۶.✅
جزء ۱۷.✅
جزء ۱8✅
جزء ۱۹.✅
جزء ۲۰.✅
جزء ۲۱.✅
جزء ۲۲✅
جزء ۲۳✅
جزء ۲۴✅
جزء ۲۵.✅
جزء ۲6✅
جزء ۲۷✅
جزء ۲8✅
جزء ۲۹.✅
جز ۳۰.✅
لطفا جزء مورد نظر را اعلام بفرمایید.
@rogaye_khaton315
اجر همه شما بزرگواران با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
زندگی نامه شهید عبدالحسین برونسی #قسمت_نود
معترض گفتم: «یعنی همین جوري درسته؟
ناسلامتی مادر شماست!»
زود تو جوابم گفت: «یعنی همین درسته که مادر من با این سن و سال بالا، بیا بشین صحبت دنیا رو بکنه؟»لحنش آرام شده بود. مکثی کرد و ادامه داد: «رزق و روزي رو که خدا می رسونه، مادر ما حالا دیگه باید بیشتر از
هر وقتی فکر آخرتش باشه.»
غرض و مرض
همسر شهید
تا بعد . شهادتش، هیچ وقت نفهیمدم تو مسؤولیت مهمی دارد. خیلی از فامیل و در و همسایه هم نفهمیدند.
گاهی که صحبت منطقه رفتن او پیش می آمد، بعضی از آشناها می گفتند: «این شوهر تو از جبهه چی می خواد
که این قدر می ره؟»
یک بار تو همسایه ها صحبت همین حرفها بود. یکی از زنها گفت: «من که می گم آقاي برونسی از زن و بچه اش
سیر شده که می ره جبهه و پیش او نا نمی مونه.
کسی تحویلش نگرفت. تا دست و پاي بیشتري بزند، ادامه داد: «آدم اگر رویی و محبتی ببینه، بالاخره ملاحظه ي
زن و زندگی رو هم حتماً می کنه دیگه.»
حرفش به دلم سنگینی کرد. نمی توانم غرض داشت یا مرض؟! هرچه بود، چیزي نگفتم. سرم را انداختم پایین و با
ناراحتی آمدم خانه.
همان موقع عبدالحسین هم مرخصی بود. حرف آن زن را به اش گفتم. فهمید خیلی ناراحت شده ام. شاید براي
طبیعی جلوه دادن موضوع،
خندید و گفت: «می دونی من باید چکار کنم؟»
#قسمت_نود_و_یکم
گفتم: «نه»
گفت: «باید یک صندلی تو کوچه بگذارم و همسایه ها رو جمع کنم، بعد به شون بگم که بابا! من زن و بچه ام رو
دوست دارم، خیلی هم دوست دارم، اما جبهه واجبتره.»
خنده از لبش رفت. تو چشمهام نگاه کرد و پی حرفش را گرفت: «اون خانمی که این حرف رو به تو زده، لابد نمی
دونه زن و بچه ي من این جا در امن و امان هستن، ولی تو مرز خیلی ها هستن که خونه و همه چیزشون از بین
رفته و اصلاً امنیت ندارن.»
عشق به فرزند
حجت الاسلام محمد رضا رضایی
هر دو ساکن مشهد شده بودیم و هر دو درگیر مسائل انقلاب بودیم. رو همین حساب، خانه ي آنها زیاد رفت و آمد
داشتم. یکی از فامیلهاي آقاي برونسی، یک جوان دبیرستان بود به اسم عباس اکبري. یک روز آمد پیشم. از حال و
هواش معلوم بود موضوع مهمی را می خواهد بگوید. سلام کرده و نکرده، با تعجب گفت: «من نمی دونستم اوستا
عبدالحسین تا این حد شما رو دوست داشته باشه!»
حرفش برام غیر منتظره بود. کنجکاو شدم بدانم جریان چیست. پرسیدم: «چطور؟»
گفت: «همین که شما خونه ي اونها زیاد رفت و آمد داري، خیلی از قوم و خویشها راضی نیستند.»
تا آن موقع همچین چیزي را نمی دانستم. با چشمهاي گرد شده ام پرسیدم:«چرا؟»
«رو حساب همین مسائل سیاسی و مثلاً زندان رفتن اوستا عبدالحسین، و از این جور حرفها.گفتم: «حتماً اینها رو از چشم من می بینن؟»
«خوب بله دیگه.»
لخبندي زدم و گفتم: «بنده هاي خدا نمی دونن که من اگر تو خدمت به انقلاب توفیقی هم دارم، مدیون آقاي
برونسی هستم.»
مکث کردم و پی صحبت، با خونسردي پرسیدم: «حالا کدوم قوم و خویشها ناراضی هستن؟»
اسم بعضی ها را برد: نزدیکترین افراد بودند به آقاي برونسی. ادامه داد: «دیروز که اون جا بودم، همه شون اومده
بودن که اتمام حجت کنن.»
«چه اتمام حجتی؟»
«پا تو یک کفش کرده بودن که از این به بعد اگه رضایی بخواد بیاد خونه ي تو، دیگه ما پا تو خونه ات نمی
گذاریم.»
دستی به محاسنم کشیدم.سرم را بالا و پایین تکان دادم و ناباورانه گفتم:«عجب!»
پرسیدم:«خوب آقاي برونسی چیگفت؟»
«اولش خیلی حرف زد و اونا رو نصحیت کرد، ولی وقتی دید که از خر شیطون پایین نمی آن، همچنین جدي و
خاطر جمع، به همه شون گفت: من از یک یک شما می گذرم و از رضایی نه.»
اصلاً همه ماتشون برد، اوستا عبدالحسین هم شاید براي این که شوکه نشن، گفت: آقاي رضایی داره به انقلاب
خدمت می کنه و دوستی ما به خاطر خداست.»...
از علاقه ي او به خودم خبر داشتم، ولی دیگر نمی دانستم تا این حد زیاد باشد.
چند روزي از آن ماجرا گذشت. حسن " 1 ." آن وقتها هنوز دبستان نمی رفت.یک روز داشت با بچه اي که همسن
و سال خودش بود، بازي می کرد. نمی دانم چکار کرد که صداي جیغ و داد بچه بلند شد.رفتم جلو، دست حسن را
گرفتم و آوردم این طرف. براي خالی نبودن عریضه، یکی، دوتا هم، خیلی آهسته، زدم پشت کله اش. او هم کوتاهی
نکرد و یکدفعه زد زیر گریه. دستش را از دستم کشید بیرون و دوید تو خانه.
از گریه افتادنش، خودم هم ناراحت شده بودم، ولی دیگر کاري نمی شد کرد. چند لحظه ي بعد، آقاي برونسی با
حسن آمد بیرون.انتظار داشتم مثل همیشه با قیافه ي خندان ببینمش، ولی ناراحت بود!یعنی نه لبخندي به لبش
بود و نه هم به من نگاه می کرد؛ یک برخورد بی سابقه.
آمد یکی، دو قدمی ام ایستاد.انگار می خواست چیزي بگوید، ولی ملاحظه می کرد.نگاهش را دوخت به
زمین.بالاخره به حرف آمد و با لحنی بین حالت جدي و نیمه جدي، گفت:«کسی حق نداره دست رو بچه ي من
بلند کنه!»
یک آن جا خوردم.با آن همه عشق و علاقه که به
🎙حاج حسین_یکتا :
شهادت آمدنی نیست، رسیدنی است.
باید آنقدر بدوی تا به آن برسی.
اگر بنشینی تا بیاید،
همه السابقون میشوند،
میروند و تو جا میمانی.
(#تلنگر) اگرشهیدنشیمیمیری...
@shahidaghaabdoullahi
وقتی ڪار فرهنگی شروع می ڪنید
با اولین چیزی ڪہ باید بجنگیم
خودمان هـستیم
وقتی ڪہ ڪارتان می گیرد
تازہ اول مبارزہ است
شیطان بہ سراغتان می آید
#شهـید_مصطفی_صدرزادہ🌷
@shahidaghaabdoullahi
شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
🥀 بسم رب علی علیه السلام🥀 🌺امروز روز جمعه متعلق به امام زمان عج است هدیه به شهید حاج قاسم سلیمانی
عزیزان قرآن خوندن هر روز رو فراموش نکنید.
مقام معظم رهبری
Γ
بویِ عطرِ یاس دارد جمعهها ..🌸
وعـدھ دیـدار دارد جمعـهها ..✨
جمعهها دل یادِ دلبـر مےڪنـد ..🌹
نغمه یابنالحسن(عج) سر مےڪند !💚(:
@shahidaghaabdoullahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ
وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ
وَ ضاقَتِ الاَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ
وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکى
وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد
اُولِى الاَمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ
فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً
کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ
یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّد
اِکْفِیانى فَاِنَّکُما کافِیان
وَ انْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ
یا مَوْلانا یا صاحِب الزَّمانِ
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَة
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
یا اَرحم الراحمین
بحق محمد و آله الطاهرین
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
#زیارت_امروز
#به_یادتون❤️
وصیت شهید مرتضی عبداللهی
شاید وصیت و حرف دل علی آقا هم اینگونه بوده (دوست دارم پیکری نداشته باشم از ادب دور است که محضر اباعبدالله با تنی سالم و کفن پوش بروم)
مزار خاکی شهید عبداللهی (طبق وصیت نامه شان)
مزار خاکی تو کجاست ای شهید #شهید_علی_آقاعبداللهی 🥀