✍بخشی از وصیت شهید حاج قاسم میرحسینی برای شهید حاج قاسم سلیمانی...
🔹سخنی با برادران عزیزم همرزمها و همسنگرهای قدیمی مخصوصا حاج قاسم سلیمانی شاید مصلحت و مشیت حق بر این باشد که توفیق شهادت پیدا کنم و در این دارفانی همدیگر را وداع کنیم.
🔸لازم دیدم چند جمله به عنوان درددل و رهآورد چندین ساله جنگ و درسهایی که حقیر گرفتم و بعضیها را توفیق پیدا کردم به کار بندم و بعضیها را دیر متوجه شدم یادآور شوم.
1⃣در جنگ هستید هیچ برنامهای از پیامدهای زندگی شما را در امر جنگ و برنامهریزیهای آن سست و کم مقاومت نکند.
2⃣علت عمده بریدن از جنگ و فشار ناشی از آن را باید در مسائل عقیدتی و روحی پیدا کرد نه در کمبودهای آموزشی کادری و تجهیزاتی برای مثال اگر به قیامت معاد محشر و روز رستاخیز معتقد باشیم و باور کنیم همه هست و برحق هم هست هرگز از مرگ فرار نمیکنیم و هرگز دل به دنیا نخواهیم بست ولی چون روح ملکوتی نسبت به باورهای حضرت حق رشد کافی نکرده است و فنای درگاه عبودیت حق نگردیده است و قدرت کافی در برابر فشارهای مادی را ندارد همیشه دل زدگی کدورت، نیش زبان زخم زبان زدن و بعضا بریدن از جنگ را فراهم میآورد.
3⃣هیچ چیزی را به دل راه ندهید به حدی که الله شود و جای الله اصلی را بگیرد که حضرت حق سریعا از آن دل رخت برمیبندد.
@shahidan_kerman
✍مناجات عارفانه سردار شهید علی اکبر ژاله فرمانده گردان ضد زره لشکر۴۱ ثارالله...
🔹خدایا ! تو شاهد باش که در این راه کورکورانه قدم نگذاشته ام و از این که در انجام این ماموریت الهی مرا لایق دانستی تو را شکر می گویم و از تو یاری می طلبم...
🔸و سوگند می خورم که تا آخرین نفس در راه دین مقدس تو محکم و جان برکف فداکاری کنم.
🔹خدایا ! تو شاهدی که برای ریا به این راه قدم نگذاشته ام...
🔸و به تو سوگند یاد می کنم که از روزی که تو را به یگانگی شناختم در قلبم جرقه ای از ایمان محمدی فوران زد و از همه چیز گذشتم و به تو پیوستم از تو می خواهم جهاد مرا بپذیری.
@shahidan_kerman
✍سردار حاج قاسم سلیمانی در وصف شهید علی ژاله می گوید...
🔹علی ژاله نیز جزئی از آن گنجینه گرانبهاست که خاطراتش همیشه در یاد و خاطر من باقی مانده است...
🔸علی همیشه من را به وجد میآورد و در ته دلم هزاران آفرین نثارش میکردم.
🔹خصوصیات فردی علی ژاله بینظیر بود.
🔸او بیشتر از آن که به فکر خودش باشد به فکر نیروهای زیر دستش بود مثل یک فرمانده با تجربه عمل میکرد و برنامه میریخت.
🔹علی از کار زیاد خسته نمیشد بعضی وقتها فکر میکردم او را از فولاد ساختهاند.
🔸در مواقعی که اگر سکو و یا خاکریزی برای استقرار صد و ششهایش نداشت به هر قیمتی که بود یا جایی را برای استقرار ۱۰۶ پیدا میکرد و یا در همان لحظه خاکریزی و یا سکویی را به تنهایی یا با کمک بچههای دیگر درست میکرد.
@shahidan_kerman
✍سالروز شهادت شهید مهدی کازرونی مسئول فرماندهی طرح و عملیات لشکر ۴۱ ثارالله...
🔹شهید حاج قاسم سلیمانی: او کلید لشکر بود در جبهه همه کاری می کرد رانندگی کارهای اطلاعاتی من به جرائت قسم میخورم ذرهای ترس در وجود حاج مهدی کازرونی راه ندارد.
🔸دموکرات ها برای سر فرمانده سپاه دویست هزار تومان و برای سر مهدی کازرونی چهار صد هزار تومان جایزه گذاشته بودند اما شهید کازرونی فرمانده جوانی که در سن بیست و یک سالگی صلح را در کردستان حاکم کرد.
💢کتابهایی نظیر ذرهای ترس یک مرد یک شهر و روزهای سخت نبرد در مورد شهید مهدی کازرونی منتشر شده و همچنین کتاب داستان مصدر...
#شهید_مهدی_کازرونی
@shahidan_kerman
✍شهیدی که بدنش دو نیم شد...
🔹به همرزمش گفته بود : حیفه که دشمن یک گلوله خرج آدم کند و با آن شهید شود لااقل باید یک خمپاره خرج شهادتمان شود.
🔸عملیات شناسایی که شروع شد همان خمپاره ای که مهدی از آن سخن گفته بود مأموریتش آغاز می شود و خود را به مهدی می رساند و بدن او را از کمر نصف می کند و با این حال باز مهدی به صحبت با دوستانش ادامه می دهد.
🔹یکی از آنها از مهدی می خواهد که اشهدش را بگوید که او لبخندی می زند و می گوید گفته ام او از مهدی خواهش می کند که باز هم بگوید و حاج مهدی با نوای دوستش اشهدش را تکرار می کند.
🔸بچه ها پتو می آورند و مهدی را روی آن می خوابانند و بی آنکه ناله ای از او بلند شود روی پتو می خوابانندش که در این حالت دل و روده مهدی بیرون می ریزد.
🔹او را داخل آمبولانس می گذارند در حالی که مدام ذکر می گفته تا اینکه می پرسد من تا کی باید بمانم؟
🔸سپس خنده ای می کند و شهید می شود...
#شهید_مهدی_کازرونی
@shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍شهید حاج قاسم سلیمانی : من ترجیم اونی سوسوله کنار من بشینه من دوست دارم با او حرف بزنم...
@shahidan_kerman
45.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍مرثیه ی شهید فریدون اویسی در رثای شهید حسن زارع پیشه ۴۹ روز پس از شهادت شهید زارع پیشه در عملیات والفجر هشت و ۹ ماه قبل از شهادت خودش در عملیات کربلای چهار...
🔹او یار امام بود سرباز مهدی بود شاگرد علی بود قلبش قرآن تکوینی بود حسن بود او نیکو بود نیکو بود او شهید بود.
🔸او چرا نتابد ؟ مگر خورشید جز تابیدن می شناسد ؟
🔹چرا امید نبخشد؟ مگر سپیده جز امید بخشیدن می آورد؟
🔸جایشان خالی جایشان خالی گویی که ز صخره ها ندا می آید آوای خوش خدا خدا می آید ای منتظران خسته دل برخیزید مهدی محمد از حرا می آید.
@shahidan_kerman
شهدای کرمان
✍بسم ربّ فاطمة الزهراء سلام الله... 🔸اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها و
✍زبان چگونه گشایم به مدح تو مادر که بی وضو نتوان خواند سورۀ کوثر...
💢شب سی و هفتم گرامیداشت یاد شهید محمد عسکری هدیه به روح مطهر و ملکوتی اش صلوات...
@shahidan_kerman
✍روایتی از مادر شهید اکبر حسن پور...
🔹یکی از همرزمانش می گفت: توی منطقه هر روز غسل شهادت می کرد.
🔸یکبار به او گفتیم: چه خبر است؟ چرا هر روز غسل انجام می دهی؟
🔹در جوابمان گفت: شهادت انسانِ پاک می طلبد باید برای شهادت آماده بود.
🔸روزهای آخر دائم این جمله را با خودش زمزمه می کرد: جبهه کرخه نور شهید اکبر حسن پور...
🔹ما می خندیدیم و می گفتیم: برو بابا! تو توی این سنگر مانده ای و شهید نمی شوی.
🔸او می گفت: من چشم انتظار شهادتم و کنار همین سنگر شهید خواهم شد.
🔸دیری نپایید که حرفش واقعیت پیدا کرد و او کنار سنگر در حال وضوگرفتن به دیدار خدا شتافت.
💢هدیه به روح مطهر و ملکوتی شهدا صلوات...
@shahidan_kerman
✍سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی
🔹پنج نفر بوديم بعد از نماز به حاجی گفتم: امشب شام دعوت شماييم و خيلی اصرار كردم.
🔸گفت: خدايا چی می شد امشب كسی ما را دعوت می كرد.
🔹چند دقيقه بعد جوانی به طرف حاجی رفت و گفت: برادرها! امشب افتخار بدهيد مهمان من باشيد.
🔸گفت: مادرم غذا برای پنج نفر زياد درست كرده و گفته دوستانت را دعوت كن من هم گفتم اولين كسی را كه توی مسجد ديدم دعوت می كنم.
💢کتاب علمدار ثارالله روایت زندگی سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی می باشد.
@shahidan_kerman
✍فرازی از وصیت سردار شهید محمود اخلاقی...
🔸مسلماً انسان در زندگی برای رسیدن به خوبیها و شرف و انسانیت باید از خوشیها و راحتیهای ظاهری که با چشم بهم زدنی می گذرد گریزان باشد و برای پایداری قرآن و مکتب اسلام و ناموس و وطن اسلامی در تمام هستی خود مایه بگذارد.
#شهید_محمود_اخلاقی
@shahidan_kerman