شهدای کرمان
✍تو به صد نغمه زبان بودی و دلها همه گوش چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی...
🌹تولدت در بهشت مبارک🌹
#شهیده_زهرا_حسنی_سعدی
@shahidan_kerman
هدایت شده از شهدای کرمان
✍سیره زندگی شهیده زهرا حسنی سعدی...
🔹نماز اول وقت زهرا ترک نمیشد اصلاً فرقی نمیکرد کجا بودیم حتی یک بار در هواپیما قبل از پرواز پارچه روی زمین پهن کرد و نمازش را بلافاصله بعد از اذان خواند.
🔸عادت داشت قبل از اذان آرام و با طمأنینه وضو بگیرد لباسهایش را مرتب کند به پوششش رسیدگی کند تا وقت اذان با نهایت زیبایی و آراستگی در برابر و برای معشوقش نماز بخواند.
🔹همیشه نماز جماعت را ترجیح میداد و دوستانش را هم دعوت میکرد.
🔸ساعت یکی از کلاسهای دانشگاه زهرا به گونهای بود که زمان اذان دقیقاً وسط کلاس بود از طرفی فاصله دانشکده فیزیک تا مسجد دانشگاه شریف حدود ۱۰ الی ۱۵ دقیقه بود.
🔹با وجود آنکه زهرا حدود نیم ساعت کلاسش را از دست میداد از استادش اجازه میخواست که میانه کلاس به مسجد برود و نماز اول را وقت بخواند.
🔸استادش هم در نهایت بزرگواری برای اینکه زحمت زهرا کمتر شود و از درس هم عقب نماند اتاقش را به زهرا داد تا نماز اول وقتش را در همان دانشکده بخواند و بتواند سریعاً به کلاس برگردد.
💢راوی خانم مجیده ملایی مادر شهیده زهرا حسنی سعدی...
#شهیده_زهرا_حسنی_سعدی
@shahidan_kerman
21.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍مراسم قرار عاشقی با شهیدان به همراه غبارروبی قبور مطهر شهدا به نیت تعجیل در فرج حضرت مهدی عجل الله سلامتی مقام معظم رهبری و به نیت آزادی قدس شریف با قرائت قرآن توسط آقای یحیی زاده به همراه قرائت زیارت عاشورا توسط آقای رضایی چهارشنبه هفتم آذر ماه ۱۴۰۳ گلزار شهدای کرمان...
#قرار_عاشقی_با_شهیدان
#گلزار_شهدای_کرمان
@shahidan_kerman
شهدای کرمان
✍روایت جذاب رفیق آهنربا قسمت اول... 🔹پدرم میگفت یک ساله بودم که مادرم بیماری روحی پیدا کرد کسی که
✍روایت جذاب رفیق آهنربا قسمت دوم...
🔹گوسفند ها در حال چرا بودند من در حال آماده کردن چاله برای نشاندن درخت بودم پدرم تقریباً تمام کارهای صحرا را انجام میداد آب هم می گرفتم آب داری آبیاری درخت پسته با پدرم همکاری جدی داشتم مثل دوتا همکار بودیم.
🔸متأسفانه باز مادرم مریض شد مجبور شدیم برگردیم سهقریه شاه آباد ساکن شدیم انقلاب که شد به قول پدرم یک بچه حسابی شده بودم به من اطمینان داشت.
🔹برای خودم توی بچگی مردی شده بودم شهریور تولدمه تولد جنگ ایران و عراق هم هست جنگ عراق بر علیه ایران تقریباً با من هم سنُ ساله من از جنگ های قبل از انقلاب چیزی یادم نیست بزرگتر که شدم کم کم هوا کردم برم جبهه دو سه بار هم عزم و جزم کردم که برم به من می گفتند بچه ای منو بر می گردوندند پدر و مادر هم ایرادی نمیگرفتند.
🔸چون سرِکار بزرگ شده بودم کارهای مختلفی رو امتحان کردم توی چند کار استاد شدم کاری که بیشتر از بقیه کارها توش موفق بودم جوشکاری بود من مدرسه رو ول کرده بودم پیش داییم جوشکاری میرفتم اون زمان طرحی بود به نام طرح کاد دانش و کار بچه های دبیرستانی برای اینکه کاری یاد بگیرند هفته ای یک روز می رفتن جایی کاری یاد بگیرن چند تا از بچه ها هم سن و سال من بودند اومدند پیش من جوشکاری با هم کار میکردیم.
💢ادامه دارد...
#شهید_محمد_استاد_حسینی
@shahidan_kerman
شهدای کرمان
✍سردار شهید حاج حسین اسدی می ترسم خاطرات شهدا به فراموشی سپرده شود... 🔹شهید حسین اسدی شیفته شهدا بو
71.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍دو تا از برادراش شهید شده بودند هنوز شهید نشده بود امام برایش می نویسد خداوند این شهید مسعود را رحمت کند جمله ای که بیست و شش سال بعد محقق شد...
🌹سردار شهید حاج حسین اسدی به روایت سردار حسنی سعدی...
#شهید_حسین_اسدی
@shahidan_kerman
شهدای کرمان
✍به شهادتگه عرفانیتان من چه کنم تا شوم با نفست آینه دار تو شهید... 🔹نه نمی گویم از این جامعه و حالت
✍دل بریده از دنیا...
🔹میتوان شلمچه را کربلای شهدای ایران نامید هزاران شهید در منطقهای صاف با انواع موانع که هر کدام به تنهایی برای زمینگیر کردن انسان کافی است آب و سیمهای خاردار ساده و حلقوی موانع خورشیدی و گاهی برق هر چه مانع باشد باز اراده انسان از همه اینها قویتر است عملیات شروع میشه اسلحههای عراقی محور عملیاتی را به گلوله میبندند دوشیکاچی عراقی مرتب شلیک میکند اکبر حسینزاده آر پی جی زن است نمیدانم گلوله آر پی جی که اکبر زد صدای دوشیکای عراقی را خاموش کرد یا بچههای ۴۱۰ دوشیکا را خاموش کردند.
🔸اکبر حسینزاده قبلاً سربازی رفته و سربازی اون تمام شده بود پسر سوم خانواده بود پدر فکرهایی براش داره تراکتوری براش خریده که کار کنه میخواهند اکبر مستقل باشه خونه و زندگی تشکیل بده ولی دل اکبر جای دیگری است تراکتور بماند برای کسانی که دوستدار دنیا هستند.
🔹تراکتور را گذاشت و گفت ما چند برادر هستیم حتماً باید یکیمون جبهه باشیم مهدی و رضا که ازدواج کردند بمانند از طرفی رضا هم قبلاً توی جبهه شیمیایی شده پس بهتر است من بروم.
🔸پدر و پسر همدیگر را خیلی دوست دارند امام حسین علیه السلام برای اسلام فدا شد هرکی جبهه رفته برای خودش رفته هر کسی وظیفه خود را دارد اکبر خودشو از دژ بالا میکشه حدود ۲۰۰ متری توی خشکی پیش میره به آنتنی شکل ها میرسه و به شهادت میرسه.
#شهید_اکبر_حسین_زاده
@shahidan_kerman
شهدای کرمان
✍دل بریده از دنیا... 🔹میتوان شلمچه را کربلای شهدای ایران نامید هزاران شهید در منطقهای صاف با انو
✍فرازی از وصیت شهید اکبر حسینزاده...
🔸خداوند بزرگ شهادت را نصیبم سازد در مرگ سرخ من هیچگونه ناراحت نباشید و فقط برایم جشن بگیرید.
#شهید_اکبر_حسین_زاده
@shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍فُکَّنی مِنْ حَلَقِ الْمَضیقِ...
🔸آزادم کن از حلقه هایِ تنگِ روزگار...
#شهید_گمنام
@shahidan_kerman
✍عکس ماندگار علمداران لشکر ۴۱ ثارالله از سمت چپ...
🌹شهید سید کاظم هاشمی...
جانباز و آزاده سرافراز حاج عباس علیزاده...
جانباز حاج حسین میرزایی...
💢سیره زندگی شهید سید کاظم هاشمی...
🔸برای اینکه کوچه خانه ما خاکی بود لباس فرم سپاه را نمیپوشید چون معتقد بود لباس برای بیت المال است و باید در حفظ و نگهداری اموال بیت المال خیلی دقت شود.
💢راوی همسر شهید سید کاظم هاشمی...
#شهید_سید_کاظم_هاشمی
@shahidan_kerman