eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. #دعــاےفرج به نیابت از 👈سردار‌ مــدافـــع حـــرم🔻 #شهیــد_حاج‌کریم_غوابـــــش🌷 🔶 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🔶 #عاقبتتان_شهدایی💔🍃 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🔅✨ ﷽ ✨🔅 #کلام_نور 🌺 و مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَ إِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ 🍃 کسی که روی خود را تسلیم خدا کند در حالی که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمی چنگ زده (و به تکیه‌گاه مطمئنی تکیه کرده است)؛ و عاقبت همه کارها به سوی خداست. #سوره_لقمان_آیه_۲۲ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #اول_هر_سپیده #سلام_امام_زمانم💗 پرنده احساساتم در این آدیـــــنہ حنجره‌اش پر از صوٺ دلتنگی توسٺ من بہ همراه نسیم؛ اشتیاق دیدار تو را خواهم خواند… ✨الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج✨ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🔆﷽🔆 #سݪام_بر_شھـــــدا ریتم زندگی در نگاه همه چه کوک و چه ناکوک جریان داره... و ما آدم‌ها غافل از این هستیم که چهره‌های دیگه‌ای هم بودند که آرامش را به ما هدیه دادند... که تصویرشان در قاب‌های خاطره‌مان گره خورده پس بیاییم گاهی به قاب‌ها نگاه کنیم... #ســــــلامــ ... #صبحتــــــون_شهــــدایــــے🌼 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #بر_بال_اندیشـــــہ‌ها 💢 زمانه عجیبی است!!! برخی مردمان، امام گذشته را عاشقند، نه امام حاضر را... میدانی چرا؟!👇 ♦ امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر میکنند! اما امام حاضر را باید فرمان برند!!! 🔻 و کوفیان عاشورا را اینگونه رقم زدند...🔺 ▫️سیــــد اهل قلم▫️ #شهید_سیدمرتضی_آوینی🌷 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #برگے_از_خاطراٺ 🔶 شهيد بزرگوار به جهاد در راه خدا با مال و جان "طبق آيه قرآن كريم" معتقد بود. 🔸بسياری از انفاق‌ها را چنان خالصانه و پنهانی و فقط برای رضای خداوند متعال انجام داده بود كه بعضی از آنها پس از شهادت ايشان معلوم و مشخص گرديد. 🔸روزی ايشان، فرش منزل خودشان را در مرند برای شستشو به قاليشويی برده بود، ولی اين فرش به خانه برگشت داده نشد. مدتی بعد، وقتی كه همسر محترم شهيد بررسی كرده بود معلوم شده بود كه شخص مؤمنی برای تهيه جهيزيه دخترش كه تازه ازدواج كرده بود، دچار مشكل بوده و شهيد كسایی فرش منزل خود را پس از تميز شدن در قاليشويی، به ايشان بخشيده است. ●فرمانده گردان انصار ستاد پشتيبانی و مهندسی جنگ جهادسازندگی استان آذربايجان‌شرقی ▫️سردار والامقام▫️ #شهیــد_محمدحســــن_کسایــــی🌷 《ســــالروز شهــادتــــ》🕊 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #آشنـــــایے_با_ابراهیـــــم 🔴《 برخورد با دزد 》 🍃نشسته بودیم داخل اتاق، مهمان داشتیم. صدایی از
✨﷽✨ 🔴《 چفیه 》 🍃اواخر سال ۱۳۶۰ بود؛ ابراهیم در مرخصی به سر می‌برد. آخر شب بود که آمد خانه، کمی صحبت کردیم، بعد دیدم توی جیبش یک دسته بزرگ اسکناس قرار دارد! 🍃گفتم: راستی داداش! اینهمه پول از کجا می‌یاری!؟ من چندبار تا حالا دیدم که به مردم کمک می‌کنی، برای هیئت خرج می‌کنی، الان هم که این همه پول تو جیب شماست! بعد به شوخی گفتم: راستش را بگو، گنج پیدا کردی!؟ 🍃ابراهیم خندید و گفت: نه بابا، رفقا اینها را به من می‌دهند، خودشان هم می‌گویند در چه راهی خرج کنم. 🍃فردای آن روز با ابراهیم رفتیم بازار، از چند دالان و بازارچه رد شدیم، به مغازه موردنظر رسیدیم، مغازه تقریبا بزرگی بود، پیرمرد صاحب فروشگاه و شاگردانش یک به یک با ابراهیم دست و روبوسی کردند، معلوم بود کاملا ابراهیم را می‌شناسند. 🍃بعد از کمی صحبت‌های معمول، ابراهیم گفت: حاجی، من ان‌شاالله فردا عازم گیلان غرب هستم. 🍃پیرمرد هم گفت: ابرام جون، برای بچه‌ها چیزی احتیاج دارید؟ 🍃ابراهیم کاغذی را از جیبش بیرون آورد، به پیرمرد داد و گفت: به جز این چند مورد، احتیاج به یک دوربین فیلمبرداری داریم، چون این رشادت‌ها و حماسه‌ها باید حفظ بشه، آیندگان باید بدانند این دین و این مملکت چطور حفظ شده. برای خود بچه های رزمنده هم احتیاج به تعداد چفیه داریم. 🍃صحبت که به اینجا رسید پسر آن آقا که حرف‌های ابراهیم را گوش می‌کرد جلو آمد و گفت: حالا دوربین یک چیزی، اما آقا ابرام، چفیه دیگه چیه؟! مگه شما مثل آدمای لات و بیکار می‌خواهید دستمال گردن بندازید!؟ 🍃ابراهیم مکثی کرد و گفت: اخوی، چفیه دستمال گردن نیست؛ بچه‌های رزمنده هر وقت وضو می‌گیرند چفیه برایشان حوله است، هروقت نماز می‌خوانند سجاده است. هروقت زخمی می‌شوند، با چفیه زخم خودشان را می‌بندند و ... 🍃پیرمرد صاحب فروشگاه پرید تو حرفش و گفت: چشم آقا ابرام، اون رو هم تهیه می‌کنیم. 🍃فردا قبل از ظهر جلوی درب خانه بودم، همان پیرمرد با یک وانت پر از بار آمد، سریع رفتم داخل خانه و ابراهیم را صدا کردم. 🍃پیرمرد یک دستگاه دوربین و مقداری وسایل دیگر به ابراهیم تحویل داد و گفت: ابرام جان، این هم یک وانت پر از چفیه. 🍃بعدها ابراهیم تعریف کرد که از آن چفیه‌ها برای عملیات فتح‌المبین استفاده کردیم. 🍃کم کم استفاده از چفیه عامل مشخصه رزمندگان اسلام شد. راوی 👈 عباس هادی ══💖══════ ✾ ✾ ✾ ⭕️ هر روز یک روایت از خاطرات ناب ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1‌‌
✨﷽✨ #تلنگـــــر #خواهرم 🔺حواسـت باشد کودکانی در سن کم پدرانشان به خاطر امنیت من و تو فدا شده‌اند مبادا با بدحجابی خونشان را پایمال کنیم؛ مخصوصا شهدای مرزی ما که خیلی مظلومند 🔻پس حواست باشد؛ مبادا با #بدحجابی خون به دل فرزندان شهدا کنی... چون هیچ کداممان نمی‌توانیم دلتنگی خانواده شهدا را درک کنیم.... #حجاب #شهدا #بد_حجابی #امانت_مادر #چادر ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوسی‌وهشت 👈این داستان⇦《 جوان من 》 ـــــــــــــــــــــ
🔻 👈این داستان⇦《 یا رسول‌الله 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎زمان پیامبر ... برای حضرت خبر میارن که فلان محل ... یه نفر مجلس عیش راه انداخته و ... پیامبر از بین جمع ... حضرت علی رو می‌فرسته ... علی جان برو ببین چه خبره❓ ... 🔹حضرت میره و برمی‌گرده ... و خطاب به پیامبر عرض می‌کنه ... یا رسول‌الله ... من هیچی ندیدم ... 🔸شخصی که خبر آورده بوده عصبانی میشه و میگه ... من خودم دیدم ... و صدای ساز و دهل‌شون تا فاصله زیادی می‌اومد ... چطور علی میگه چیزی ندیدم❓... 💠پیامبر می‌فرمایند ... چون زمانی که به اون کوچه رسید ... چشمهاش رو بست و از اونجا عبور کرد ... من بهش گفته بودم، ببین ... و اون چیزی ندید ... 💢مات و مبهوت بهم نگاه می‌کرد ... به زحمت، بغض و اشکم رو کنترل کردم ... قلب و روحم از درون درد می‌کرد ... به اونهایی که شما رو فرستادن بگید ... مهران گفت ... منم چیزی ندیدم ...😊😑 🔻و بغض راه گلوم رو سد کرد ... حس وحشتناکی داشتم ... نمی‌دونستم باید چه کار کنم ... توی اون لحظات، تنها چیزی که توی ذهنم بود ... همین حکایت بود و بس ...🍀 🔹بهش نگاه نمی‌کردم ... ولی می‌تونستم حالاتش رو حس کنم ... گیج و سر درگم بود ... با فکر و انتظار دیگه‌ای اومده بود ... اما حالا ...😳 درد بدی وجودم رو پر کرده بود ... حتی روحم درد می‌کرد... درد و حسی که برای هیچ کدوم قابل درک نبود ... 🍃✨به خدا التماس می‌کردم هر چه زودتر بره ... اما همین طور نشسته بود ... نمی‌دونم به چی فکر می‌کرد ... چی توی ذهنش می‌گذشت ... ولی دیگه قدرت کنترل این درد رو نداشتم ...😔 💢ناخودآگاه اشک از چشمم فرو ریخت ...😢 سریع خودم رو کنترل کردم ... اما دیر شده بود ... حالم دست خودم نبود ... نگاه متحیرش روی چهره من خشک شده بود...😳 🔹ما واسه وجب به وجب این خاک جون دادیم ... جوان‌هایی که جوانیشون رو واسه اسلام گذاشتن وسط ... اونها هم جوان بودن ... اونها هم شاد بودن ... شوخ بودن ... می‌خندیدن ... وصیت همه‌شون همین بود ... خون من و ... ⭕️با حالتی بهم نگاه می‌کرد ... که نمی‌فهمیدمش ... شاید هیچ کدوممون همدیگه رو ...😳😔 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #فرازے‌ازوصيتـــــنامہ ✍ ای مردم هشیار با مشکلات بسازید و اسقامت ورزید و بدانید خون دل خوردن هم خود شرط است و هر کس نمی‌تواند جزو خون دل خورندگان باشد... بدانید خداوند هر که را دوست بدارد او را در دریای سختی‌ها غرق می‌کند. 🔹 از خدا می‌خواهم اگر قرار است مرا از دنیا ببرد با سخت‌ترین وضع از دنیا ببرد که بیشتر در نزد او محبوب شوم، چون این درس را از سرورمان حسین (ع) آموخته‌ام. ●معاون گردان مالک اشتر لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله(ص) #شهیـد_محمــــود_پیربداغـــــی🌷 《ســــالروز شهــادتــــ》🕊 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #ڪلام_شهیـــــد 💠 اگر شهادت می‌تواند نظام توحیدی‌مان را حفظ کند؛ اگر شهادت می‌تواند دشمن را ذلیل کند؛ اگر شهادت می‌تواند تفکر و بینش اسلامی‌مان را به دنیا اعلام کند، ما آماده این شهادتیم. 🔴➼‌┅═🍃═┅┅───┄ 🔷 شهید شاه آبادی یکی از روحانیونی بودند که از همان سالهای قم که در درس حضرت امام ، حاضر می‌شدند ، و تا آخرین روز عمر شریفشان، گام به گام پشت سر امام حرکت می‌کردند و در هر مبارزه، همراه ایشان و تابع ایشان بودند» راوی 👈 از همرزمان شهید 🔹آیـــــت الله🔹 #شهیــد_مهـــــدی_شاه‌آبـــــادی🌷 《ســــالروز شهــادتــــ》🕊 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَ
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 هوای دلپذیر 》 🖇برعکس قبل، و برعکس بقیه دانشجوها … شیفت‌های من، از همه طولانی‌تر شد … نه تنها طولانی … پشت سر هم و فشرده … فشار درس و کار به شدت شدید شده بود … 🔹گاهی اونقدر روی پاهام می‌ایستادم که دیگه حسشون نمی‌کردم … از ترس واریس، اونها رو محکم می‌بستم … به حدی خسته می‌شدم که نشسته خوابم می‌برد … 🔸سخت‌تر از همه، رمضان از راه رسید … حتی یه بار، کل فاصله افطار تا سحر رو توی اتاق عمل بودم … عمل پشت عمل … 🔻انگار زمین و آسمان، دست به دست هم داده بود تا من رو به زانو در بیاره … اما مبارزه و سرسختی توی ژن و خون من بود… 💢از روز قبل، فقط دو ساعت خوابیده بودم … کل شب بیدار… از شدت خستگی خوابم نمی‌برد … بعد از ظهر بود و هوا، ملایم و خنک … رفتم توی حیاط … هوای خنک، کمی حالم رو بهتر کرد … توی حال خودم بودم که یهو دکتر دایسون از پشت سر، صدام کرد … و با لبخند بهم سلام کرد … 🌺امشب هم شیفت هستید؟ 🔸بله … – واقعا هوای دلپذیری شده … 🔹با لبخند، بله دیگه‌ای گفتم … و ته دلم التماس می‌کردم به جای گفتن این حرف‌ها، زودتر بره … بیش از اندازه خسته بودم و اصلا حس صحبت کردن نداشتم … اون هم سر چنین موضوعاتی … 💠به نشانه ادب، سرم رو خم کردم … اومدم برم که دوباره صدام کرد … 🌸خانم حسینی … من به شما علاقه‌مند شدم … و اگر از نظر شما اشکالی نداشته باشه … می‌خواستم بیشتر باهاتون آشنا بشم … ✍ ادامه دارد ... •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🔰 👉 @MODAFEH14 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #شهیـــــدانہ هرکس که با خیال تو یکدم به سر بَرد بوی بهشت از نفَسش می‌توان شنید . . . #شهیـد_محمدرضا_دهقـــــان🌷 #مهر_شهادت_پای_دلاتون ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ 💢 نه پورشه سوار بودند... نه شیشلیک خور نه ادعای ژن خوب داشتند ️ و نه حسابهای میلیاردی حتی سفره خوب و رنگی هم نداشتند 🔻ااما.. نگذاشتند نگاه خناسان به ایران بیفتد!! 🌷 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
Gomnam-Haftegi941017[04].mp3
2.83M
🎧🎧🎧 #نجوا_با_امام_زمان"عج" 💢 با هر گناه فاصله میگیرم از شما 🎤با نوای: حاج میثم #مطیعی ✨الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج✨ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. #دعــاےفرج به نیابت از 👈ســرداررشیــــــداســلام🔻 #شهیــد_رحیـــــم_واحـــــدی🌷 🔶 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🔶 #عاقبتتان_شهدایی💔🍃 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🔅✨ ﷽ ✨🔅 #کلام_نور 🌺 إذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ 🍃 (و نیز به یاد آور) زمانی را که دو طایفه از شما تصمیم گرفتند سستی نشان دهند (و از وسط راه بازگردند)؛ و خداوند پشتیبان آنها بود (و به آنها کمک کرد که از این فکر بازگردند)؛ و افراد باایمان، باید تنها بر خدا توکّل کنند! #سوره_آل‌عمران_آیه‌۱۲۲ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #اول_هر_سپیده #سلام_امام_زمانم💗 به اندزه تمام فصل‌ها قاب یادت؛ طاقچه نشین دلم شده چتر خیال تو را در کوچه‌های شب زده بی باران باز می‌کنم یاد تو تاریخ انقضا ندارد هر وقت که بیاید؛ می‌تواند آستین‌های مرا از اشک خیس کند به همین راحتی... ✨الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج✨ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🔆﷽🔆 #سݪام_بر_شھـــــدا ســــلام ما بہ لبخند شهیدان بہ ذڪر روی سربند شهیدان  ســلام ما بہ گمنامانِ لشڪر  بہ تسبیحات یا زهـراے معبر همان‌هایے ڪہ عمرے نذر ڪردند اگـــــر رفتنـــــد دیگـــــر برنگردند #ســــــلامــ ... #صبحتــــــون_شهــــدایــــے🌼 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🍃❤️ #بــرگــــےازخــاطــــراتــــ↯↯↯ 《 #بــــوےمــــــزار》 🔷مشهور است که از مزار شهید «سیداحمد پلارک» که در بهشت زهرا علیه السلام تهران، قطعه 26، ردیف 32، شماره 22 واقع اشت، #بوےعطر به مشام می رسد. 🔻درباره علت این موضوع تا به حال صحبت های فراوان و نقل قول های زیادی شده است. باید اذعان کرد که بوی مزار شهید، هیچ علتی جز لطف و فضل الهی و رابطه ماورایی که او با خدا و اولیا الله داشته است، ندارد و هیچ کس هم چیزی از این رابطه نمی داند. هر کس هم موردی نقل کرده، جز شایعه چیزی بیش نیست. علتش را فقط خدا می داندو بس.♡↻ ✍راوے⇦مادر شهید #شهیــــداحمــــدپلارڪــــ🌹🍃 《ســــالــــروز ولادتــــ♡》 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام✋ همسنگرای خوبم روزتون بخیر صبحتون☀️ بخیر ♻️چالش جدید داریم👌 اگر از👇 ⇦رفیق شهیدتون❣ ⇦شهدای منطقه تون🏔 ⇦شهیدی که از اقوام شماست👥 ⇦دلنوشته شهدایی✏️ ⇦کلیپ شهدایی🎥 ⇦صوتها و نوحه های شهدایی🎙 ⬅️مطالب دارین 📝که دوست دارین نشر پیدا کنه برا ما بفرستین😍 ما با نام خودتون توی کانال میذاریم این عااااااالیه❤️ تا دیر نشده عجله کنید😱 آیدی خادم ڪانال جهت ارسال مطالب↙️ 💟 @MODAFEH14 🍃🌺🍃🌺🍃
✨﷽✨ #فرازے‌ازوصيتـــــنامہ #وصیت_شهید_به_دختر_۶ساله‌اش 🌸 فاطمه جان سلام بابا جان! خیلی دوست دارم، درسهایت را مرتب بخوان و به حرف مادرت گوش کن. نماز و حجاب یادت نره، یادت نره که وقتی چادر به سر می‌کردی خوشگل و ناز می‌شدی. همیشه به یادت هستم، تو هم به یاد من باش باباجونی. #وصیت_شهید_به_دختر_۸ماهه‌اش 🌸 ریحانه خانم سلام همیشه بهت می‌گفتم قربونت بشم بابایی. حالا وقتی بزرگ شدی و تونستی بخونی و بنویسی، بدون که تو رو هم خیلی دوس دارم. سفارشهایی که به آبجی بزرگت کردم رو فراموش نکنید. ▫️مدافـــــع حـــــرم▫️ #شهیـد_علیـــــرضا_قلـــــی‌پور🌷 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #برگے_از_خاطراٺ 💢 یک روز یکی از هم رزم‌ها از شهید سوالی پرسید: اگر زمانی با دشمن درگیری شدیدی پیدا کنی آیا صحنه نبرد را ترک می‌کنی؟ 🔻شهید پاسخ داد: پشت به دشمن کردن گناه کبیره است و باید تا آخرین فشنگ و آخرین نفس با دشمن جنگید! و اگر فشنگ‌هایت تمام شد؛ تن به تن باید جنگید↯↯ (گویا شهید از آینده خود خبر داشت) به نقل از 👈 همرزمان شهید ▫️ســـــردار والامقام▫️ #شهیــد_حســـــن_مکـــــی‌آبادی🌷 《ســــالروز شهــادتــــ》🕊 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوسی‌ونه 👈این داستان⇦《 یا رسول‌الله 》 ـــــــــــــــــ
🔻 👈این داستان⇦《 سناریو 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎مثل فنر از جا پریدم و کوله رو از روی زمین برداشتم ... می‌خواستم برم و از اونجا دور بشم ... یاد پدرم و نارنجی گفتن‌هاش افتاده بودم ... یه حسی می‌گفت ... با این اشک ریختن ... بدجور خودت رو تحقیر کردی ...😭😔 🔹حالم به حدی خراب بود که حس و حالی نداشتم ... روی جنس این تفکر فکر کنم ... خدائیه یا خطوات شیطان🤔 ... که نزاره حرفم رو بزنم ... 🔸هنوز قدم از قدم برنداشته ... صدای سعید از بالای بلندی ... بلند شد ... مهرااااان ... کوله رو بیار بالا ... همه چیزم اون توئه ...🎒 🔻راه افتادم ... دکتر با فاصله‌ی چند قدمی پشت سرم ... آتیش🔥 روشن کرده بودن و دورش نشسته بودن ... به خنده و شوخی ... سرم رو انداختم پایین ... با فاصله ایستادم و سعید رو صدا کردم ... 💠 اومد سمتم ... و کوله رو ازم گرفت ... تو چیزی از توش نمی‌خوای؟ ... ▫️اشتها نداشتم ... - مامان چند تا ساندویچ اضافه هم درست کرد ... رفتی تعارف کن ... علی‌الخصوص به فرهاد ... 💢نفهمیدم چند قدمی‌مون ایستاده ... خوب واسه خودت حال کردی‌ها ... رفتی پایین ... توی سکوت ... 🔰ادامه سناریوی سینا و دکتر با فرهاد بود ... ولی من دیگه حس حرف زدن نداشتم ... لبخند تلخی صورتم رو پر کرد ...😏 ااا ... زاویه، پشت درخت بودی ندیدمت ... 🎒سریع کوله رو از سعید گرفتم ... و یه ساندویچ از توش در آوردم ... و گرفتم سمتش ... - بسم الله ...🍃✨ ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #شهیـــــدانہ یادمان باشد که ما خون داده‌ایم یک بیابان مرد مجنـــون داده‌ایم یادمـــــان باشد پیـــــام آفتــــاب دســـت نااهلان نیافتد انقــــلاب ▫️مدافـــــعان وطـــــن▫️ #شهیــد_منوچهر_جوینی🌷 #شهیــد_ابوالفضــــل_خمـــــر🌷 #شهیــد_عباس_چراغی_صنوبری🌷 《ســــالروز شهــادتــــ》🕊 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🔹حلول ماه مبارک رمضان مبارک باد🔹
✨﷽✨ #شهیدی_که_از_سر_بریده‌اش #صدای_السلام‌علیک‌یاابا‌عبدالله‌_بلند_شد 🔴 #نحـــــوه_شهادت 💠 امام جماعت واحد تعاون لشگر۲۷ حضرت رسول(ص) بود، بهش می‌گفتند حاج آقا آقاخانی 🔹روحیه عجیبی داشت، زیر آتیش سنگین عراق در شلمچه #شهدا رو منتقل می‌کرد عقب، توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش رو جدا کرد. 🔹من چند قدمیش بودم «هنوز تنم می‌لرزه وقتی یادم میاد» از سر بریده شده‌اش صدا بلند شد ⇩⇩ 🍃《السلام علیک یا ابا عبدالله》🍃 راوی 👈 حاج‌جواد علی گلی ▫️حـــــر زمان▫️ #شهیـد_حســــن_آقــــاخانی🌷 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَ
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 خانواده 》 🖇برای چند لحظه واقعا بریدم … 🍃✨خدایا، بهم رحم کن … حالا جوابش رو چی بدم؟ … 🔹توی این دو سال، دکتر دایسون … جزء معدود افرادی بود که توی اون شرایط سخت ازم حمایت می‌کرد … از طرفی هم، ارشد من … و رئیس تیم جراحی عمومی بیمارستان بود … و پاسخم، می‌تونست من رو در بدترین شرایط قابل تصور قرار بده … 🔸دکتر حسینی … مطمئن باشید پیشنهاد من و پاسخ شما…کوچک‌ترین ارتباطی به مسائل کاری نخواهد داشت …پیشنهادم صرفا به عنوان یک مرده … نه رئیس تیم جراحی… 🔻چند لحظه مکث کردم تا ذهنم کمی آروم‌تر بشه … 🍀دکتر دایسون … من برای شما به عنوان یه جراح حاذق و رئیس تیم جراحی … احترام زیادی قائلم … علی‌الخصوص که بیان کردید … این پیشنهاد، خارج از مسائل و روابط کاریه…اما این رو در نظر داشته باشید که من یه مسلمانم … و روابطی که اینجا وجود داره … بین ما تعریفی نداره … 💢اینجا ممکنه دو نفر با هم دوست بشن و سالها زیر یه سقف زندگی کنن …حتی بچه دار بشن … و این رفتارها هم طبیعی باشه … ولی بین مردم من، نه … ما برای خانواده حرمت قائلیم … و نسبت بهم احساس مسئولیت می‌کنیم… با کمال احترامی که برای شما قائلم … پاسخ من منفیه…❌ ✍ ادامه دارد ... •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🔰 👉 @MODAFEH14 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1