شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوپنجاهونه 👈این داستان⇦《 جوانترین چهره》 ـــــــــــــ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوشصت
👈این داستان⇦《 حرفهایی برای گفتن 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎برنامه شروع شد ... افراد، یکی یکی، میکروفونهای مقابلشون رو روشن میکردن ... و بعد از معرفی خودشون ... شروع به رزومه دادن میکردن ... و من، مات و مبهوت بهشون نگاه میکردم ...😳
🔹هر چی توی ذهنم میگشتم که من تا حالا چه کار کردم ... انگار مغزم خواب رفته بود ... نوبت به من نزدیکتر میشد ... و لیست کارها و رزومه هر کدوم ... بزرگتر و وسیعتر از نفر قبل ... نوبت من رسید ... قلب💓م، وسط دهنم میزد ... چی برای گفتن داشتم❓... هیچی ...
🔸نگاه مسئول جلسه روی من خشک شد ... چشم که چرخوندم همه به من نگاه میکردن ...👀
با شرمندگی خودم رو جلو کشیدم ... و میکروفون مقابلم رو روشن کردم ...🎤
🔻- مهران فضلی هستم ... از مشهد ... و متأسفانه برخلاف دوستان، تا حالا هیچ کار ارزشمندی برای خدا نکردم ...🍃✨
🔹میکروفون رو خاموش کردم و به پشتی صندلی تکیه دادم ... حس عجیب و شرم بزرگی تمام وجودم رو پر کرده بود ...😔
💢- این همه سال از خدا عمر گرفتی ... تا حالا واسه خدا چی کار کردی❓ ... هیچی ...
🔸حالم به حدی خراب بود که اصلا واسم مهم نبود ... این فشار و سنگینیای که حس میکنم ... از نگاه بقیه است یا فقط روحمه که داره از بی لیاقتیم زجر میکشه ...😔😔
🔻سالن بعد از سکوت چند لحظهای به حرکت در اومد ... نوبت نفرات بعدی بود اما انگار فشاری رو که من درونم حس میکردم ... روی اونها هم سایه انداخته بود ... یا کوله بار اونها هم مثل خالی بود ...😳
💢برنامه اصلی شروع شد ... صحبتها، حرفها، نقدها و بیان مشکلاتی که گروههای مختلف باهاش مواجه بودن ... و من سعی میکردم تند تند ... تجربیات و نکات مثبت کلام اونها رو بنویسم ...
💠هر کدوم رو که مینوشتم ... مغزم ناخودآگاه دنبال یه راه حل میگشت ... این خصلت رو از بچگی داشتم ... مؤمن، ناله نمیکنه ... این حدیث رو که دیدم، ناله نکردن شد سرلوحه زندگیم ... و شروع کردم به گشتن ... هر مشکلی، راه حلی داشت ... فقط باید پیداش میکردیم ...👌
🔻محو صحبتها و وسط افکار خودم بودم ... که یهو آقای مرتضوی، مسئول جلسه ... حرفها رو برید و من رو خطاب قرار داد ...
- شما چیزی برای گفتن ندارید❓ ... چهرهتون حرفهای زیادی برای گفتن داره ...😁
🔸شخصی که حرف میزد ساکت شد ... و نگاه کل جمع، چرخید سمت من ...😳😳
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
🔷🔸
#بــــرگــــےازخــاطــــراتــ🍃
🔹《چند وقت قبل از شهادت محمد حسین پسر خواهرم که او نیز شهید شده است به خواب محمدحسین میآید و او را خواب میبیند که در یک باغ خیلی وسیع زندگی میکند پر از میوه است و سر سبز، محمدحسین به او میگوید پسرخاله جای به این قشنگی داری و ما را دعوت نمیکنی و یک سیب و یک انار به او میدهد و او در جواب به محمدحسین میگوید نگران نباشید چند وقت دیگر شما هم میآئید اینجا و درست چند وقت بعد از خوابش به شهادت رسید.》🔹
#شهیــدمحمــدحسیــننامــــدار🌹🍃
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#فرازےازوصیتـــــنامہ
🔷 ای برادر !
وای بر تو اگر اسلحه دوستت را کسی جز تو بردارد. پس بیایید بشتابید تا زیر دین شهدا نمانیم و پیش ائمه اطهار روسفید گردیم.
🔹بیائید بسوی قافله سالار روان شویم که فردا دیر است.
🔹خدایا چگونه زیستن را به من بیاموز، چگونه مردن را خود خواهم آموخت.
▫️بسیجی ۱۷ ساله▫️
#شهیــد_هـــــادی_آریایـــــی🌷
《ســــالروز شهــادتــــ》🕊
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#مناجاٺ_نامـــــہ
🍃وقتی آدم به این سنگرها پا میگذارد، بوی عطر شهیدان را احساس مینماید، سنگرهایی که بسیاری از جوانان ما را از ما گرفته است..
🍃چگونه انسان میتواند در مقابل این همه مصائب آرام داشته باشد و پشت به جبهه کند، و ما چه جوابی باید به بازماندگان شهدا بدهیم؟؟
🍃جبهه واقعاً دانشگاه انسان سازی است و در اینجا انسان فقط خدا را میبیند.
🍃حرف و کردارش رنگ و بوی خدایی دارد و خوشا به حال کسانیکه از این دانشگاه با مدرک #شهادت فارغ التحصیل شدند و پاک و مخلص به دیدار معبودشان شتافتند و برای خود زندگی جاوید در بهشت را به قیمت بالا خریدند.
#شهیــد_خســـــرو_اکبـــــرلو🌷
《ســــالروز شهــادتــــ》🕊
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
🌸 ﷽ 🌸
#طنـــــز_جبھـــــہ
🔰 نماز تنهایی
✨نه اینکه اهل نماز جماعت و مسجد نباشد، بلکه گاهی همینطوری به قول خودش برای خنده،😂 بعضی از بچههای ناآشنا را دست به سر میکرد، ظاهراً یک بار همین کار را با یکی از دوستان طلبه کرد.
✨وقتی صدای اذان بلند شد آن طلبه به او گفت: «نمیآیی برویم نماز؟»🍃✨
✨پاسخ میدهد: «نه، همینجا میخوانم»
✨آن بنده خدا هم کمی از فضایل نماز جماعت و مسجد برایش گفت. اما او هم جواب داد: «خود خدا هم در قرآن گفته:«انالصلوه تنهاء...» تنها، حتی نگفته دوتایی، سهتایی.😳😳
✨و او که فکر نمیکرد قضیه شوخی باشد یک مکثی کرد به جای اینکه ترجمه صحیح را به او بگوید، گفت:«گفته، تنها» یعنی چند نفری، نه تنها و یک نفری ... 😳😳😊
✨و بعد هردو با خنده برای اقامه نماز به حسینیه رفتند😁😁
#لبخندهای_خاکی
#شوخ_طبعیها
#طنز
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
🔴 #دو_ســـــردار
🔹گفتم : #دوکوهه را میشناسی؟
پاسخ داد: آری.
🔹گفتم : سبب این نامگذاری چیست؟ چرا دوکوهه؟
گفت : علتش را نمیدانم، ولی دو کوهش را میشناسم.
🔻[از جیبش عکسی بیرون آورد و ادامه داد:] همین دو عکسی که بر روی ساختمانش جلوه نمایی میکند
#حاجهمت و #حاجاحمد_متوسلیان ...
🔹گفتم : پس اگر این چنین است، باید به احترام همه بسیجیانی که قدم در اینجا نهادند؛ هزار کوهه بنامیمش...
#دوکوهه
#حاجابراهیم_همت
#حاجاحمد_متوسلیان
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
4_5945264258504721821.mp3
19.92M
#شــــورمدافعــــانحــــرم⇧⇧
《همتیارانشهیدآبرویماروخرید》
#سیــدرضــانــریمانــــے🎙
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
142972_623.mp3
8.09M
🍃✨🍃✨🍃
💿 #تحدیر_قرآن_کریم ⇧⇧
《تندخوانی》
◀️ #جزء_دوازدهم
🎙 استاد #معتز_آقایی
✨التماس دعا✨
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
May 11
🌷🌷🌷
#بخشــےاز_دستنــوشتــــہ شھیــــد↯↯
《♦️ ای جوانان، می دانم که می دانید غنچه های نشکفته ای را به زیر تانک های بعثیون فرستادیم تا شما در آرامش به سر برید
یک لحظه اندوه شما تمام وجودم را می شکند و اثری از من نمی گذارد
♦️من و تمام پرستوهای دلم به عشق شما به پرواز در می آییم و در آسمان با تمام وجود شما را صدا می زنیم
♦️ای جوانان وارسته وطنم، من فقط به عشق شما و حفظ اسلام شما، دردها و زخم هایم را تحمل می کنم و طاقت می آورم
♦️وقت رها شدن روحم از زندان تنم به زودی فرا می رسد و شما را به خدا می سپارم و به سوی تمام هستی ام پرواز می کنم 》
ـ°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
⇦سرداررشیــداسلام
▓فرماندهجنگــھاے نامنــظم
#شــھیــــدسیــدمجتبــےهاشمــــے🌹🍃
《ســالــــروزشــھادتــــ♡》
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔷🔹🔹
#دݪنوشتـــــہ
◽️این #جمعه هم عبور کرد و
ندای #اناالمهدیات در عالم طنین انداز نشد
▫️آقا خیالت راحت
اینجا خیال همه از نبودنات راحت است!
تو باشی باید کار کنیم
تو نباشی کسی تکلیف مدار نیست.
▫️گاه گاهی با چند خط دلنوشته و چند بیت شعر مثل اکنون من
از قصهی ظهور لذت می بریم!!.....
#تصویرمنتشرنشده #شهیـد_داریـــــوش_نصیـــــری🌷
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔷🔹🔹
#فرازےازوصیتنامـــــہ
✍ نگذارید سرنوشت این انقلاب که حاصل خواست و مدد الهی و ائمه اطهار و معصومین و مجاهدت امام و شهدا و در صحنه بودن شما مردم است؛ به دست دنیازدگان، تکنوکراتها و شیفتگان غرب بیفتد.
🔸ما از حماسه حسینی در عاشورا؛ آزادی، ایثار و عدم سازش و عدم تن دادن به ذلت در برابر طاغوتیان زمان را درس میگیریم.
🔸هر کس و هر تفکر و جریانی که قرائت دیگری از قیام امام حسین را داشته باشد صلاحیت نشستن بر مسند اداره این انقلاب را ندارد و نخواهد داشت.
▫️ســـــردار مدافع حرم▫️
#شهیـد_مهــــدی_قرهمحمــــدی🌹
#یاد_شهدا_با_صلوات
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوشصت 👈این داستان⇦《 حرفهایی برای گفتن 》 ــــــــــــــ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوشصتویک
👈این داستان⇦《 ایدههای خام 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎بدجور جا خورده بودم ... توی اون شرایط ... وسط حرف یه نفر دیگه ...
ناخودآگاه چشمم توی جمع چرخید برگشت روی آقای مرتضوی ... نیم خیز شدم و دکمه میکروفون رو زدم ...
- نه حاج آقا ... از محضر بزرگان استفاده می کنیم ...😊
🔹با لبخند خاصی بهم خیره شد🙂 ... انگار نه انگار، اونجا پر از آدم بود ... نشست بود ... عادی و خودمونی ...
- پس یه ساعته اون پشت داری چی مینویسی❓...
🔸مکث کوتاهی کرد ...
- چشمهات داد میزنه توی سرت غوغاست ... میخوام بشنوم به چی فکر میکنی❓ ...
🔻دوباره نگاهم توی جمع چرخید ... هر چند، هنوز برای حرف زدن نوبت من نشده بود ... با یه حرکت به چرخها، صندلی رو کشیدم جلو ...
🍀- بسم الله الرحمن الرحیم ...
با عرض پوزش از جمع ... مطالبی رو که دوستان مطرح میکنن عموما تکرارایه ... مشکلاتی که وجود داره و نقد موارد مختلف ... بعد از 3، 4 نفر اول ... مطلب جدید دیگهای اضافه نشد ... قطعا همه در جریان این مشکلات و موارد هستند و اگر هم نبودن الان دیگه در جریانن ...
🔹برای این نشستها، وقت و هزینه صرف شده ... و ما در قبال ثانیههاش مسئولیم و باید اون دنیا جواب بدیم ... پیشنهاد می کنم به جای تکرار مکررات ... به راهکار فکر کنیم ... و روی شیوههای حل مشکلات بحث کنیم ... تا به نتیجه برسیم ...👌
🔸سالن، سکوت مطلق بود ... که آقای مرتضوی، سکوت رو شکست ...
- خوب خودت شروع کن ... هر کی پیشنهاد میده ... خودش باید اولین نفر باشه ... اون پشت، چی مینوشتی❓ ...
🔻کمی خودم رو روی صندلی جا به جا کردم ... هنوز خیلی خامه ... باید روشون کار کنم ...
🔹- اشکال نداره ... بگو همین جا روش کار میکنیم ... خودمون واست میپزیمش ...😁ناخودآگاه از حالت جملهاش خندهام گرفت ...
🍃✨بسم الله گفتم و شروع کردم ... مشکلات و نقدها رو دسته بندی کرده بودم ... بر همون اساس جلو میرفتم ... و پشت سر هر کدوم ... پیشنهادات و راهکارها رو ارائه میدادم ...
🔻چند دقیقه بعد، حالت جمع عوض شده بود ... بعضیها تهاجمی به نظراتم حمله میکردن ... یه عده با نگاه نقد برخورد میکردند و خلاءهاش رو میگفتن ... یه عده هم برای رفع نواقص اونها، پیشنهاد میدادن ...😳
و آقای مرتضوی ... در حال نوشتن✍ حرفهای جمع بود ...
🔸اعلام زمان استراحت و اذان ظهر که شد ... حس میکردم از یه جنگ فرسایشی برگشتم ... کاملا له شده بودم ... اما تمام اون ثانیههای سخت، ارزشش رو داشت ...😊
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷🔹🔹
#ڪلیپ
📌راھـــــ
شهیـــــدان
ادامـــــہ دارد ...
#هدایت_تا_شهادت
#مهر_شهادت_پای_دلاتون
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔷🔹🔹
#طنـــــز_جبھـــــہ
♻️ دعای کمیـــــل
💠 ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻋﺎﯼ ﮐﻤﯿﻞ، ﭼﺮﺍﻏﺎﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻧﺪ💡ﻣﺠﻠﺲ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ😭😭
🔸ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻔﺖ : ﺍﺧﻮﯼ ﺑﻔﺮﻣﺎ ﻋﻄﺮ ﺑﺰﻥ، ﺛﻮﺍﺏ ﺩﺍﺭﻩ😳✨
🔹– ﺍﺧﻪ ﺍﻻﻥ ﻭﻗﺘﺸﻪ⁉️ ﺑﺰﻥ ﺍﺧﻮﯼ، ﺑﻮ ﺑﺪ ﻣﯿﺪﯼ، ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﻣﺠﻠﺴﻤﻮﻧﺎ😳😂😂 ﺑﺰﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﺖ ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﺛﻮﺍﺏ ﺩﺍﺭﻩ🍃✨
▫️ﺑﻌﺪ ﺩﻋﺎ ﮐﻪ ﭼﺮﺍﻏﺎ ﺭﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺻﻮﺭﺕ ﻫﻤﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﺑﻮﺩ🌚🌚 ﺗﻮ ﻋﻄﺮ ﺟﻮﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩ‼️😃
⭕️ﺑﭽﻪﻫﺎ هم ﯾﻪ ﺟﺸﻦ ﭘﺘﻮﯼ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺑﺮﺍﺵ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ…
▫️شاید این شب یکی از آخرین شبهای آن دلاوران بوده است که در کنار معنویت بودن کسانی که با مزاح و شوخی دیگران رو نیز به خنده وا میداشتند. 🍃✨
#لبخندهای_خاکی
#شوخ_طبعیها
#طنز
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯