#فرمانده_محبوب_دلها❤️
#سردارشهیدمهدی_زین_الدین
در کلام #شهیدامیرسپهبدصیادشیرازی
👈(شماره۲)👆🔺🔺🔺👆
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖️
#ســـوال_چــہــارم۴
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
( #اولین_برخوردشماباشهیدچمران #چگونه_بود؟)
ــــ...ـــــ...ـــــ...ـــــ....ـــــ
🌹اولین برخورد من با ایشان بسیار عجیب بود، که هیچوقت بزرگی این مرد را فراموش نمی کنم. ارتباط من با وی از سال 59 تا زمان #شهادت💔 ایشان حدود 8 ماه بود. اولین دیدار در استانداری بود. مرتضی شایسته که در حال حاضر تهیه کننده بسیار شناخته شده و معروف و از رزمنده ها ها و نیروهای نزدیک به #چمران بود پشت درب استانداری نگهبانی می داد. آن زمان اتاقی برای استراحت به ما دادند، نیمه شب این اتاق در اختیار ما قرار گرفت و مشخص نبود در اتاق چه کسی است. من و جواد به این اتاق رفته و در همان جا خوابیدم؛ اذان صبح با صدای اذان و اقامه فردی که نمی دانستم کیست از خواب بیدار شدیم، دیدم مردی اذان می گوید و به نماز ایستاده است در آن لحظه ما هم بیدار شده و آماده نماز خواندن شدیم و پشت سر این فرد نماز خواندیم و بعد از اتمام نماز متوجه شدم که این فرد #شهید_چمران است و در واقع دیشب ما را به اتاق #چمران برده بودند و آن موقع اولین دیدار من با وی بود. در آن اتاق #چمران هم پتویی روی خود کشیده بود و روی زمین خوابیده بود، ورود ما به اتاق وی به این معنا بود که چمران برای خود حریم خصوصی قائل نبوده و خود را جدا از دیگران نمی دانست و آن زمان متوجه بزرگی این مرد شدم.
ــــــ....ــــــ....ــــــ....ــــــ....ـــــــ
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖️
مخالفت خانواده ام وقتی علنی شد که از تصمیمم برای ازدواج با یک جانباز قطع نخاعی باخبر شدند! روی همین حساب هم بود که مهریه را نسبتا زیاد گرفتند تا شاید این ازدواج سرنگیرد.
ولی من که خیر دنیا و آخرت را هدف گرفته بودم، بدون هیچ مخالفتی مهریه تعیین شده را که ۱۲۴ سکه بود، با حسین در میان گذاشتم، او هم که از عقیده ام مطلع بود، گفت مانعی ندارد.
اما خدا می داند که مهریه من ، ارزش جانبازی او بود و بس؛ که این بالاترین ارزش ها و مهریه هاست...
به قلم همسر شهید
#جانباز_شهیدحسین_دخانچی
نگین شکسته صفحه ۳۷ و ۳۸
🍃🌸↬ @shahidane1
🌺شهیدی که سکوت حلبچه را شکست
سال 67 به حلبچه رفت تا از بمباران شيميايي عراق و كشته شدن مردم مظلوم اين شهر، عكس بگيرد. او با اينكه مي دانست حضورش در آنجا باعث شيميايي شدنش مي شود، به آنجا رفت و با شجاعت به كار عكاسي پرداخت. سعيد با عكس هايش، جنايت صدام را در تاريخ ثبت كرد.
سعيد(علیرضا) وقتي از حلبچه به پادگان دوكوهه برگشت، شرايط جسماني خوبي نداشت. مدام سرفه مي كرد و سينه اش مي سوخت. به همين دليل، براي درمان به بيمارستاني در تهران رفت. همانجا فهميد كه شيميايي شده است.
🍃🌸↬ @shahidane1
#رمـــــان_مـــدافع_عشقــــ❤️🍃
#قسمتــ_نــهم۹👇
ـــــــــــــــــــــــــــــ
🔶فضا حال وهوای سنگینی دارد. یعنی باید خداحافظی کنم😢 از خاکی که روزی قدم های پاک آسمانی ها آن را نوازش کرده؟ با پشت دست #اشکهایم😭 را پاک می کنم.
در این چند روز آنقدر روایت از آنها شنیده ام که حالا می توانم به راحتی #تصورشان کنم.🌹
دوربین📸 را مقابل صورتم می گیرم و شما را می بینم. اکیپی که از چهارده تا پنجاه ساله در آن در تلاطم بودند. یک جنب و جوش عاشقانه😍👌. من در خیالم صدایتان می زنم.
– #آهاےمعراجےها!📣 برای گرفتن یک عکس ازچهره های معصومتان چقدر باید هزینه کنم؟🤔
و نگاه های مهربان شما که همگی فریاد می زنید: هیچ هزینه ای نیست! 😊فقط حرمت #خون ما را حفظ کن😔. #حجاب را بخر، #حیا را به تن کن. #نگاهت را بدزد از #نامحرم.👌
آرام می گویم: یک. دو. سه.
صدای فلش و ثبت لبخند خیالی شما.📸 لبخندی که طعم سیب🍎 می دهد. شاید لب های شما با سیب #حرم_ارباب رابطه ی عاشق و معشوق داشته.🌷
🔶دلم به خداحافظی راه نمی دهد. بی اراده یک دستم را بالا می آوردم تا…
اما یکی از شما را تصور می کنم که نگاه غمگینش را به دستم می دوزد و می گوید: با ما هم خداحافظی می کنی؟😢
– خداحافظی چرا؟😳
– تو هم می خوای بعد از رفتنت ما رو فراموش کنی؟ #خواهرم تو بی وفا نباش.
دستم را پایین می آورم و به هق هق می افتم. احساس می کنم چیزی در من می شکند. ریحانه ی قبلی بود. غلط های روحم بود که شکست. نگاه که می کنم دیگر شما را نمی بینم. با خودم می گویم: “ #شهدا بال و پر بندگی هستند و #خاکی که زمانی روی آن #سجده می کردند عرش می شود برای توبه.”
در همان لحظه تولدم تکرار شد. “کاش کمکم کنید تا پاک بمانم!❤️😔 شما را قسم به #سربندهای_خونےتان🕊 کمکم کنید.”😭
در تمام مسیر بازگشت اشک می ریزم. بی اراده و از روی دلتنگی.💔 شاید چیزی که پیش رو داشتم کار #شهداست. بعنوان یک هدیه. هدیه ای برای این شکست و تغییر. هدیه ای که من صدایش می کنم: #علےاکبر!🌹🍃
#ادامـــــہ_دارد.....🍃
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖️
✨﷽✨
✍کجای کاریم؟؟؟
✅خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟ خسته شده ام، در هیاهوی شهر به دنبال گمشده ی خود میگردم، گم شده یا نه شایدم من گم شده ام، آری گم شده در مثلث برمودای غفلت، هوس و گناه...
🔸 در گیر و دار مشغله های پوچ زندگی، در بالا و پائین شدن قیمت دلار، خودمان را هم گیج کرده ایم میان این همه آمال واهی که به قول خودمان داریم «زندگی» میکنیم؛ کدام زندگی، دانه زندگیمان در باتلاق گناهانمان گندیده و بویش، زمین را که هیچ، کُلّ منظومه شمسی را برداشته و با ادکلن مارک میخواهیم جبرانش کنیم...
🔺 و چه خوب خودمان را به آن راه میزنیم که انگار نه انگار یک نفر هزارو چند صد سال به انتظار ما نشسته و دنبال یار میگردد و ما تازه چله ی ترک گناه میگیریم آن هم نصفه نیمه رهایش میکنیم، واقعا کجای کاریم؟
تمام هفته گناه و غروبِ جمعه دعا
کمی خجالت از این انتظار هم خوب است
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج💐
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖️
#ســـــوال_پنـجم👇
ــــــــــــــــــــــــــــــ
✍ #آیا_مصاحبه_دیگرےاز_ایشان_داشتید؟
⭕️مهمترین و آخرین مصاحبه وی عید سال 60 و زمان سال تحویل بود که چند شقایق وحشی هم درآمده بود؛ به دکتر گفتم که می خواهم در این مکان با شما #مصاحبه کنم، وی نیز پذیرفت، در مصاحبه از #شهیدچمران پرسیدم که در حال حاضر چه حسی دارید با توجه به اینکه اکثریت مردم در این زمان پیش خانواده های خود هستند؛ شما در #سنگر چه می کنید و چرا به اینجا آمده اید با توجه به اینکه نزدیک سال تحویل هستیم؟ و وی در پاسخ همان شگردی را انجام داد که من با شما خبرنگاران انجام می دهم، همان سوال را از من پرسید و گفت: عمری را در #لبنان و #فلسطین و علیه رژیم صهیونیستی جنگیده و به این مبارزه عادت دارم ولی سوال من از تو است اینکه تو که هنوز 20 سالت هم نشده اینجا چه می کنی؟ و چرا پیش پدر و مادرت نیستی؟ و الان چه حسی داری؟ در آن لحظه واقعا من مانده بودم که مصاحبه می کنم یا مصاحبه می شوم. به وی گفتم من نمی توانستم در شهر بمانم باید به جنگ می آمدم در جواب #شهیدچمران گفت: پسرم همین حس تو را من دارم نمی توانم در شهر بمانم و ظلم را ببینم و اقدامی نکنم.🔶
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖️
هدایت شده از یا صاحب الزمان ادرکنی
🌸به هر طرف که می نگری #شهیدی را می بینی که با چشمان نافذ و عمیقش نگران است که تو چه میکنی.
*میهمان شهدا باشید* .🌸
🔹اخبار شهدا
🔸مطالب ناب شهدایی
🔹مطالب مذهبی
🔸وصیتنامه شهدا
🔹مطالب حجاب
🔸مطالب مهدویت
🔹مداحی
🔸طنز
عضویت:👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4254793743C85c5449b43
💕 #بسم_رب_شهید💕
یک نیمِ رُخَت :
اَلَسْتُ مِنْکُمْ بِبَعیدْ
یک نیمِ دگر :
اِنَّ عَذابی لَشَدیدْ
بر گِرْدِ رُخَت نبشته :
یُحْیی وَ یُمیتْ
مَنْ ماتَ مِنَ الْعِشْقْ ،
فَقَدْ ماتَ شَهید
دوست شهید من ........
...💕💕...شهیدمحمدرضادهقان...💕💕..
⭕️سلام...
#صبحتـــون_شهـــــدایــے🌷
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖️
🍃🌹🕊
🌹🕊
🕊
پیادهروی #اربعین را چندین سال بود که انجام میداد. حتی کاروانهای زیارتی را ترتیب میداد و کسانی هم که بیبضاعت بودند را از هزینه شخصی خودش به زیارت میبرد.👌 شهادتطلبی، شجاعت، ایثار و خدا ترسی حاج رضا زبانزد خاص و عام بود. طوری که در زمان جنگ همیشه در خودش آمادگی #شهادتـــ💔 را حفظ کرده بود.
از دهه شصت تا قبل از شهادتش مراسم غسل و کفن و دفن اموات را #فیسبیل_الله انجام میداد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
گذری بر زندگی پربرکت شهیدملایی،از معلم تا مدافع شدن، وصیتنامه ،در لینک زیر👇👇👇
https://hawzah.net/fa/Discussion/View/11351/-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%81%D8%B9-%D8%AD%D8%B1%D9%85%D8%AD%D8%A7%D8%AC-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D9%85%D9%84%D8%A7%DB%8C%DB%8C
#شهیدمدافع_حرم🔻🔻
#حاج_رضاملایـــــے🌹🍃
👈سالروز #شهادتـــــــــ💔
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖️
🔺🔹🔹🔺
🔶 #وصیتنــــــامه🔻🔻🔻
تاریخ: ۱۳۹۵/۶/۲۹
السلام علیک یا اباعبدالله یا حسین (ع)
السلام علیک یا ابالفضل العباس یا علمدار
با دلی آرام و قلبی مطمئن از آنچه انجام می دهم (جهاد) از حضور شما عزیزان مرخص می شوم؛ باشد که این فرزند و برادر کوچک و خطاکار خود را ببخشید و حلال کنید.
اگر خداوند متعال قسمت اینجانب شهادت نمود، قیم فرزندان من پدربزرگشان حاج سید احمد بلدیه می باشند و نائب ایشان دایی های ایشان سید ابراهیم بلدیه و سید مهدی بلدیه باشد که اربابم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) ایشان را یاری فرمایند؛ اختیار بچه ها و مال و اموال به همسر عزیزم و کسی که خیلی در این راه مرا یاری کردند بی بی مرضیه بلدیه می باشد.
همسرم، فرزندانم را یار و یاور امام مظلومم حضرت مهدی عج قرار بده و تا غیبت ایشان گوش به فرمان نائب بر حقش امام خامنه ای؛ یک دست لباس و پوتین محمد مهیار خریده ام، به محض اینکه لباس ها برایش کمی اندازه شد، اسلحه مرا بردارد.
مادر! مادر! مادر!
مرا حلال کنید و همانند حضرت زینب صبور باشید و در شهادت من بی قراری نکنید و شاد باشید که با عنایت امام رئوفم علی بن موسی الرضا (ع) فرزند سراپا تقصیر شما را پذیرفته اند.
هر خانمی که چادر به سر کند و عفت ورزد، و هر جوانی که نماز اول وقت را در حد توان شروع کند، اگر دستم برسد سفارشش را به مولایم امام حسین (ع) خواهم کرد و او را دعا می کنم؛ باشد تا مورد لطف و رحمت حق تعالی قرار گیرد.
من مانند کسی هستم که سوار تاکسی شده و به مقصد می رسم ولی پولی ندارم، از خدا خجالت می کشم، ولی به لطف و رحمت خدا امیدوارم.
فرزندانم!
زینب و فاطمه، با حیا و حجاب مرا یاری کنید؛ بدانید که حیا از حجاب کمتر نیست.
و فرزند کوچکم محمد مهیار!
تو نذر مولایم ، مولای تنهایم حضرت صاحب الزمان (عج) هستی، خودت را برای یاری امامت آماده کن و بدان که مولایمان بزودی تشریف می آورند؛ انشاء الله با پاکی و نمازت، با حیا و نجابتت ایشان را یاری کن؛ گوش به فرمان امام خامنه ای داشته باش.
حلالم کنید خواهران و برادرانم.
فرزند و برادر سراپا تقصیر، حسین محرابی
و من الله توفیق
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
🔻مدافـــــــ حرم ـــــــــع🔻
#شهیدحسین_محرابی🌷
#سالروزشهادتــــــــــ💔ـــــــــ
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖️