4_6046174738462540984.mp3
3.12M
🎙حجت الاسلام #مؤمنی
《شهیـــ🌹ــدی که⇩⇩⇩
قرض تفحص کننده خود را داد》
👈 بسیار زیبا و شنیدنی
#پیـشنهاد_ویــژه_دانـــلود💯
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
🔅✨ ﷽ ✨🔅
#کلام_نور
🌺 ولَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ
🍃 و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب میشود آتش شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولیّ و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت؛ و یاری نمیشوید!
#سوره_هود_آیه_۱۱۳
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#فــــرازےازوصیتنــــامــہ⇩↯⇩
✍ من نيز در پوست خود نمیگنجم.، گمشدهای دارم و خويشتن را در قفس محبوس میبينم و میخواهم از قفس به در آيم؛ سيمهای خاردار مانعند.
☑️ من از دنيای ظاهر فريب ماديات و همه آنچه كه از خدا بازم میدارد متنفرم.
#همت_دلها
#شهیـد_محمــدابراهیم_همـــت 🌺
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
🔶﷽🔶
#بر_باݪ_سخـــــن
♦️جنگیدن در راه خدا شیرین است و #شهادت به مراتب شیرین تر.
🔻شهادت فوز عظیمی است که افراد بشر و خاکی از درک آن عاجزند و آنان که رفتند و با روی خونی به حق و اصل گردیدند لذت این امر عظیم را میدانند.
#شهیـــد_داوود_احمــدیبیغـش 🌺
《ســــالــــروزشهــــادتــــ》🕊
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_نــود_و_یکــم۹۱ 👈این داستان⇦《 تنهایم نگذار 》 ــــــــــــ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_نــود_و_دوم۹۲
👈این داستان⇦《 نت برداری 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎امتحانات آخر سال هم تموم شد ... دلم پر میکشید برای مشهد و امام رضا ... تا رسیدن به مشهد، دل توی دلم نبود...❤️😍
🔹مهمانیها و دورهمیها شروع شد ... خونه مادربزرگ پر شده بود از صدای بچهها ... هر چند به زحمت ۱۵ نفر آدم... توی خونه جا میشدیم ... اما برای من ... اوقات فوقالعادهای بود ... اون خونه بوی مادربزرگم رو میداد ... و قدم به قدمش خاطره بود ...🍃✨
بهترین بخش ... رفتن سعید به خونه خاله معصومه بود ... و اینکه پدرم جرات نمیکرد جلوی دایی محمد چیزی بهم بگه... رابطه پدرم با دایی ابراهیم بهتر بود ... اما دایی ابراهیم هم حرمت زیادی برای دایی محمد قائل بود ... و همه چیز دست به دست هم میداد ... و علیرغم اون همه شلوغی و کار ... مشهد، بهشت من میشد ...✨🌺🍃
🌙شب، خونه دایی محسن دعوت بودیم ... وسط شلوغی ... یهو من رو کشید کنار ...
- راستی مهران ... رفته بودم حرم ... نزدیک حرم، پرده پناهیان رو دیدم ... فردا بعد از ظهر سخنرانی داره ...
گل از گلم شکفت ...😍
جدی؟ ... مطمئنی خودشه❓...
🔸نمیدونم ... ولی چون چند بار اسمش رو ازت شنیده بودم با دیدن پرده ... یهو یاد تو افتادم ... گفتم بهت بگم اگه خواستی بری ...
محور صحبت درباره "جوانان، خدا و رابطه انسان و خدا " بود... سعید، واکمنم رو شکسته بود ... هر چند سعی میکردم تند نت برداری📝 کنم ... اما آخر سر هم مجبور شدم فقط قسمتهای مهمش رو بنویسم ... بعد از سخنرانی رفتم حرم ... حدود ساعت 8 بود که رسیدم خونه ...✨
دایی محمد، بچهها رو برده بود بیرون ... منم از فرصت و سکوت خونه استفاده کردم ... بدون اینکه شام بخورم، سریع رفتم یه گوشه ... و سعی کردم هر چی توی ذهنم مونده رو بنویسم 📝... سرم رو آوردم بالا ... دیدم دایی محسن بالای سرم ایستاده ...😳
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
🎇 تصویر بـــــاز شود 👆👆 《 #جواب_نامه 》 #شهیـــد_دکترقاسم_صادقـــــی ⭕️با ما همراه باشید با روایات
✨﷽✨
#کرامـــات_شهـــــــدا
《 #جواب_نامه 》
♻️ شهید دکتر قاسم صادقی از منتظرین واقعی حضرت بقیة الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) محسوب میشد.
🔴 گاهی که مشکلی یا سؤالی برایش پیش میآمد، آن را روی کاغذی مینوشت و به نماز میایستاد. بعد از اتمام نماز، جواب سؤال خود را بر آن کاغذ نوشته مییافت.
راوی 👈 دوست شهید
#شهیـــد_دکترقاسم_صادقـــــی 🌺
📚 منبع⇦روایت عشق، سیمین وهاب زاده مرتضوی، ص۵۴
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1