eitaa logo
【 ݥڪٺݕ‌ۮࢪس‌شۿۮݳ🇵🇸 】
804 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
45 فایل
گویندچرادل‌به‌شهیدان‌دادی!؟ والله‌که‌من‌ندادم‌آنهابردند💚🌱 بگوشیم👇 https://harfeto.timefriend.net/17230456282329 کانال دوم @yaran_mehdizahra313 کپی‌رگباری‌؟حلالت‌رفیق 「ٺــــوَڶُــــــڌ۲۶آݕـــإݩ¹⁴۰¹❥︎」 「 اِݩقضا!؟تـﺄخداچہ‌بخـۈاهـد」
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ادېٺ دخٺࢪان زېنبے‌🖤🏴
.: وخدا عاشقانش را بھ قیمت بالا میخرد(: _شهادت
✅ فوائد افطار با آب فاتر ۱-پاک کننده کبد ۲- پاک کننده معده ۳- درمان غلبه بلغم ۴- درمان غلبه سودا ۵- درمان غلبه صفرا ۶-خاموش کننده حرارت معده ۷- خوشبو کننده دهان ۸- خوشبو کننده بدن ۹- تقویت چشم و بینایی ۱۰-تقویت‌و محکم کننده دندان ها ۱۱- درمان و پیشگیری از بیماریهای ژنتیکی ۱۲- پاک کننده گناهان قلب ۱۳-درمان سردرد ۱۴-اعتدال مزاج ۱۵-پاکسازی بدن ۱۶-بدون عوارض آب فاتر= آب جوشیده ولرم ✨رمضان _ ماه میهمانی _ خدا ✨ツ ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
21.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو،تو خط امام زمانت باش....! 🙂✋ 💕✨ ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
••• ⚠️🍃 گفتـم اگـر در ڪـــربلا بـودم تـا پـای جــان بـرای حسیـن تلاش میڪـردم گـف یڪ حسیـن زنده داریـم نـامش است تاحـالا بـرایش چـه ڪـرده ایی سڪـوت ڪـردم...!!! اللھم‌عجل‌ݪوݪیڪ‌اݪفࢪج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ (سلام‌الله‌علیها) ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•~🌿✨~• یک سری جگر گوشه های کم سن و سالشان را به میدان جنگ میفرستند،اکنون یک سری منافق شعار آزادی می‌دهند برای برداشتن رو سری هایشان،همان روسری و چادر هایی که شهیدان برای حفظشان جانشان را کف دستانشان گذاشتند و رفتند.. آزادی هایشان بوی تعفن می دهند! برای مادری که آرزوهاش همون استخون های پوسیدست💔 ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
•~🌿✨~• شھید‌مرتضۍزار؏ : پدرشون،خوابشون‌رو میبینھ میگہ پسرم ! بعداینڪه‌تیر‌خوردۍ‌و به زمین خوردۍ آیا‌ دردێ ࢪوحس‌ڪردی‌یانه' ؟! گفٺ‌بابادردچیه؟😳 صحبٺ‌ازچےمیڪنی ! گفٺ‌چرا؟ گفٺ‌اصن تیرخوردم‌بھ زمین‌نخوردم🙂 چششموبازڪردم‌دیدم‌آقاسرموبہ‌دامن‌گرفت :)♥️ ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
چند‌‌شب‌پیش یه‌چی‌یه‌جا‌خوندم ... هنوزم‌پریشونم🚶🏻‍♂️- نوشته‌بود روح‌ الله‌ ! یه‌شب‌خواب‌شهیدرومیبینھ🌱 بهش‌میگه: +روح‌الله‌ازاونورچه‌خبر !؟ شهید‌میگھ _خبرای‌خوب... تاسال‌ ۱۴۰۰ انقدر‌نزدیک‌میشه‌کھ دیگه‌نمیگین‌آقا‌کدوم‌ میاد ؟! میگین‌آقا‌چند‌ساعت‌دیگه‌میاد (:🖐🏽 ! خلاصه‌کھ اگه‌مجازی‌نمیذاره‌خودسازی‌کنی ؛ یه‌مدت‌نباش‌اصلا ... هرچیزی‌که‌تورو‌از‌مولات‌دور‌میکنه‌، بریز‌دور ؛ واݪسلام ↻ ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
【 ݥڪٺݕ‌ۮࢪس‌شۿۮݳ🇵🇸 】
اینایی که الان آنلاین نیستن تو راهه دهاتشونن نت ندارن حالا برگردن میگن انتالیا بودن😂😂 #خنده_حلال #
خب از اونجایی که من اومدم انتالیا شاید کمتر فعالیت داشته باشم🙂 لطفا صبور باشید و مارو ترک نکنید💔 از طرف مدیر به بر و بچ کانال😂💕 |😂😎|
بـه خودت بگیر مشتـی!🕳 🌱|@Patoghemahdaviyoon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی خطرناکه...😂😎 اللهم رزقنا حرم ❤️ خیلی خطرناکه...😂😎 اللهم رزقنا حرم ❤️ ╔═.✵.═══🇮🇷═══════╗ @ya_abamoohamad_118 ╚═══════🇮🇷═══.✵.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱※ برای جذب ریزش‌های ماه رمضان، اول باید مشمول مغفرت خدا شد! ۲※ و برای جذب مغفرت، اول باید از شبکه اسم غفور خدا در عالَم، رد شد! چگونه؟ ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
【 ݥڪٺݕ‌ۮࢪس‌شۿۮݳ🇵🇸 】
[کاناݪ از خط عشق تا شھدا‌] #رمان_ضحی #قسمت_دویست_وهشتم   _ما شده مهمون رو یک ماه تو خونمون نگه داشتی
[کاناݪ از خط عشق تا شھدا‌] _نخیر بحث ناز و این حرفا نیست ولی حق نداری از من خرج کنی! چرا منو بده میکنی؟ آقا شاید من اصلا شوهر نکردم به تو چه مربوط فکر زندگی خودت باش! _بیخود‌!! شاید شوهر نکردم یعنی چی‌؟ بچه ها شما بگید وقتی صدای پیام گوشیش باعث شد کلامش رو نیمه رها کنه و پیام رو باز کنه گوشی رو گرفت جلوم و از رو چشمی خوندم: _خداخیرش بده مگه اون آدمت کنه بهش بگو خیالت راحت فردا برای بعد صفر قرارشو میذارم زدم زیر خنده:عاشقتم زن عمو! _زهرمار دسیسه چین حالا بذار دارم برات! بعد رو به کتایون و ژانت گفت: من حرف بدی میزنم؟ میگم بابا ۲۶ سال رو رد کردی مگه تا کی آدم خواستگار داره بذار تا پسره هنوز زن نگرفته کتایون فوری واکنش نشون داد: واقعا هنوز زن نگرفته؟ رضوان گیج پرسید: کی؟! چه خرابکاری بزرگی! لبم رو به دندون گرفتم و رو به کتایون ابروهام رو تا حد امکان بالا بردم که سکوت کنه و حرفی نزنه اما موضوع هیچ جوره جمع و جور نمیشد کتایون_خب خواستگارش دیگه رضوان جدی شد: مگه تو خواستگارشو میشناسی؟ آهسته سرم رو بالا فرستادم ولی کتایون گفت: فکر کنم یعنی یه چیزایی گفته بود ضحی رضوان رو به من برگشت و بازوم رو فشار داد: ا...یه دقیقه دست و پا ببینم چی میگه! کی روبهتون گفته؟ کتایون راحت گفت:گفت چند سال پیش یه خواستگار داشته که ردکرده من فکر کردم همونو میگی! رضوان فوری گفت‌: ایمان؟ پلکهام رو محکم کوبیدم به هم و دوباره باز کردم باز هم اسمش اومد! کتایون سرتکون داد:آره اسمش همین بود رضوان سری تکون داد و باصدایی که انگار از ته چاه درمی اومد جواب داد:نه منظور من اون نبود!اون که خیلی ساله پرونده ش بسته شده منظورمن برادر رفیقمونه که چندماهیه حرف خواستگاری زدن واین نمیذاره بیان خواستگاری! رو کرد به من: ضحی مگه تو؟ فوری گفتم:نه بابامن فقط داشتم درباره چند سال پیش حرف میزدم میخواستم علت خراب شدن حال باباروبگم داستانشوتعریف کردم همین کتایون که دردم رو میدونست بی موقع دهن باز کرد:همین نیست رضوان ضحی هنوزبه این پسره فکر میکنه! بخاطر همین خواستگار راه نمیده کفری برگشتم سمتش و چشم دراندم: هیچ معلوم هست چی میگی نصف شبی خل شدی؟!رضوان دلخور بهم خیره شده بود کلافه آخرین تقلام روکردم:یه چیزی میگه واسه خودش! رضوان باغیض سرتکون داد:واقعا که! خب چرابه من نگفتی ترسیدی برم بهش بگم؟ نفسم روباصدابیرون فرستادم:انقد قبر کهنه نشکافیدخجالت بکشید! لبش روبه دندون گرفت:من خنگو بگو فکر میکردم سرماجرای عمو ازش بدت اومده! _من اصلابااون کاری ندارم فقط یکمی احساس دِین میکنم همین اونم مهم نیست دیگه همه چی تموم شده رفته پی کارش شماهم جمع کنیدبساط تفحصتون روخوشم نمیاد!نگاهش درخشید و با لبخند گفت: چراتموم شد؟!گیج ومبهوت نگاهش کردم وکتایون زودتر از من باته خنده ای توی صداش پرسید:پس هنوز زن نگرفته؟!لبخندرضوان روی صورتش پهن شد:تاجایی که من خبر دارم نه! ماباخانواده اوناسرهمون گله گذاری دیگه رابطه ای نداریم ولی به هر حال همسایه ان خونه شون توی کوچه خودمونه! ماکه اینهمه سال توخونه شون عروسی ندیدیم! فوری وناباورنفی کردم تاامیدواهی توی دلم پا نگیره:چی میگی واسه خودت یه دونه پسر حمیده خانوم تا الان مجرد مونده؟! یادت نیست همون موقع چه عجله ای داشت واسه زن گرفتنش؟اینم شد دلیل؟شاید تالاری باغی چیزی گرفتن واسه عروسیش! _اونم هم سن وسال داداشای خودمونه دیگه نابغه یه دونه پسر حاج مرتضی زن نگرفته مگه آسمون به زمین اومد! خب نگرفته دیگه میگم اصلا عروسی ندیدیم و نشنیدیم تو خانواده شون برای ایمان چطور دخترش رو شوهر داد فهمیدیم؟! کتایون فوری گفت:چطور میشه مطمئن شد؟! رضوان غرق فکر جواب داد: _من سوال نکردم ولی فکر کنم رضا هنوز باهاش رابطه داره میشه ته و توش رو درآورد و مطمئن شد ترسیده گفتم:جون هرکی دوست داری آبروریزی نکن رضوان! عحب گیری افتادیم نصف شبی _من جایی اسمی ازتونمیارم باقیشم دیگه به تومربوط نیست! روکردم به کتایون باغیض:همینو میخواستی دیوونه؟!دستی بهم زدوخندید:دقیقا همینو! وقتی تو شهامتش رو نداری دنبال خواسته هات بری مجبوریم هُلت بدیم دیگه! تمام روز به حسرت زیارت میگذشت و اگر خاطرات مختلفی که رضوان و کتایون رد و بدل میکردن نبوداصلانمیگذشت! منتظر بودیم روز به شب برسه و شهر خلوت بشه تا راه زیارت پیش بگیریم دلم انگارتوی سینه بندنبود هردم پرمی‌کشید و به زورپروبالش رو زنجیرمیکردم تابازکمی تحمل کنه سرمیزشام توی رستوران پرسیدم:رضا امروز بیرون رفتید شما؟!رضالقمه توی دهنش روفروداد:آره چطور؟_میخوام ببینم شهرخلوت شده یانه؟ سری تکون داد:نگران نباش سحرمیتونیم بریم حرم‌الان بریداستراحت کنیدساعت دو میریم لبخندی از سر رضایت زدم: بہ قلمِ
【 ݥڪٺݕ‌ۮࢪس‌شۿۮݳ🇵🇸 】
[کاناݪ از خط عشق تا شھدا‌] #رمان_ضحی #قسمت_دویست_ونهم _نخیر بحث ناز و این حرفا نیست ولی حق نداری از
[کاناݪ از خط عشق تا شھدا‌]   _خب خدا روشکر انقدر استراحت کردیم دیگه هیچ نیازی به استراحت نداریم! هر چی سریعتر بریم بهتره احسان که مثل همیشه متفکر به بشقابش زل زده بودکمی دست دست کردونگاهی به رضا انداخت وبعدبالاخره زبان باز کرد: ببخشیدمیتونم یه سوال ازتون بپرسم؟ مخاطبش کتایون بود بااخم کمرنگی جواب داد:بله حتما _شما با...اردشیر فرخی تاجر ایرانی تبار آمریکایی نسبتی دارید؟! رنگ ازرخ کتایون پرید آب دهانش روفرودادوبا تردیدگفت:چرا این سوال رومیپرسید اصلاازکجامیشناسیدش؟! احسان قاشقش روتوی بشقاب خالی رها کرد: این اسم برای من آشناست بنابه دلایلی امروزکه رضا پاستون روداد من بلیطا رو بگیرم دیدم نام پدرتون... البته شایدتشابه اسمی باشه کتایون عصبی سر تکون داد:نه نیست مگه چند تا اردشیر فرخی توی آمریکا تجارت میکنن!منظورتون اینه که پدرمن علیه جمهوری اسلامی جرمی مرتکب شده؟ بااین حساب من برای ورودبه ایران منعی دارم؟ احسان فوری سر تکون داد:نه نه اصلا این هیچ ربطی به ورود شما به ایران نداره اینم یه کنجکاوی شخصی بود ببخشید اگر ناراحتتون کردم کتایون سر تکون داد:خواهش میکنم مشکلی نیست اشاره ای به من کرد:تموم نشد؟ ازجا بلند شدم: رضاجان مامیریم بالا پس ساعت دوجلودرهتل خوبه؟ سری تکون داد:خوبه تاوارداتاق شدیم کتایون کلافه روی تخت افتاد واه بلند وغلیظی گفت گفتم: باباچی شده مگه؟ _میبینی که اسمشم دست ازسرم برنمیداره رضوان دلسوزانه گفت:ببخشید اگر ناراحت شدی کتایون متعجب نگاهش کرد:تو چرا عذرخواهی میکنی من عصبی ام ازداشتن همچین پدری که حرفش روقطع کردم: ا...هرچی باشه پدرته اینهمه سال بزرگت کرده _پدری که مادرت روازت دورمیکنه بهت دروغ میگه به مادرت تهمت میزنه جلوی دیگران باعث خجالتت میشه چرا باید بهش احترام گذاشت؟رضوان فوری گفت:تو چرا باید خجالت بکشی؟!ولش کن تلخ نشو حیفه چند ساعت دیگه میخوایم بریم زیارت بگیرید بخوابید که سرحال باشید کتایون چشمهاش رو بست و چند بار عمیق نفس کشید ژانت دستی به پیشانیش کشید: الکی حرص نخور چیزی نشده که مهم اینه مشکلی نیست و میتونی بیای ایران سری تکون داد و پشت کرد تا مثلا بخوابه حالش خوب نبود و این رو حس میکردم روزهای سختی رو میگذروند روزهای گذار با هیجان و ذوق فراوان لباسم رو تن میکردم و نگاهی هم به ساعت داشتم: بجمبید دیگه دیر شد قرار بود دو جلو در باشیم ساعت دووده دقیقه ست! ژانت آماده و دست به سینه جلوی در ایستاده بود:من که حاضرم نگاهی به کتایون کردم که تازه داشت موهاش رو می‌بست کلافه گفتم: دور تند نداری تو؟! بی خیال گفت:دیگه سریعتر از این؟ رضوان چادرش رو مقابل صورتم گرفت: ولش کن حالا یکم منتظر بمونن طوری نمیشه که اینو ببین زیپش گیر کرده تو که بیکاری درستش کن من لباسمو بپوشم! همونطور که زیپ رو از گیر خارج میکردم زیر لب غر هم میزدم تا بالاخره این دو نفر حاضر شدن و از اتاق بیرون رفتیم توی لابی هتل احسان و رضا رو سر توی دست گرفته مشغول چرت پیدا کردیم! رضوان جلوتر از بقیه مقابل پاشون ایستاد و پا به زمین کوبید باتکان ناگهانی بلندشدن ورضا با چشمهای خمار از خواب و اخمهای مثلا درهم اعتراض کرد: _چه خبرته دیر اومدی میخوای زودم بری؟ لبخندی زدم: غر نزن بهت نمیاد بریم؟ لبخندی زد و سر تکون داد: بریم در خنکای خواب‌گریز شب از خیایان بلند منتهی به حرم گذشتیم و رو بروی حرم قمر متوقف شدیم زیر لب به قربان شکوه و جبروتش رفتم و سلامی دادم وارد بازرسی شدیم و عبور کردیم طول خیابان موازی با بین الحرمین رو برای رسیدن به پل طی کردیم و بعد، بالاخره واردش شدیم مقابل ورودی حرم حضرت عباس رسیدیم و با شعف وذوق وحیرانی بین این دوحرم زیبا چشم میگرداندیم نمیشد تصمیم گرفت که به کدوم جهت بری و به کجا نگاه کنی ژانت تندتندوبابغض وچشم خیس عکس میگرفت ومن ورضوان حیران گنبد ها چشم میچرخوندیم وبرای بار نمیدانم چندم سلام میدادیم اماکتایون به نقطه نامعلونی خیره شده بود و هیچ تحرکی نداشت چند ثانیه گذشت که رضا پادرمیانی کرد و از حال عجیبمون خارجمون کرد: بیاید کفشاتون روبدید کفش داری وبرید داخل اول بریدحرم حضرت عباس چون ممکنه دم صبح بسته بشه روکردبه ژانت:دوربینتون روبدیدمن تحویل امانت داری میدم شما به زیارتتون برسید ژانت فوری دوربین روازگردن خارج کردوبه طرفش گرفت:ممنونم باته نشین بغض توی صدا پرسیدم:کی کجا پیداتون کنیم؟!سردرگوش احسان سوال بی سر و صدایی پرسید وجوابی شبیهش شنیدوبعدگفت: _کی میخوایدبرگردید؟ تا دهان باز کردم گفت: فقط خودتو درنظر نگیر بقیه شاید خسته بشن طولانی بشه زیارت نگاهی به بچه ها کردم:بچه ها من میخوام تا طلوع آفتاب اینجا بمونم اگر کسی خسته میشه الان بگه که قرار برگشت روبذاریم بہ قلمِ
💕 ﮼𓏲 همه موسمِ تفرج🦚 به چمن روند و صحرا💐 ﮼𓏲 ࣪‌ تو قدم به چشمِ من نِه😌 بنشین کنارِ جویی🌹 /✍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌|💛 ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
یه بار یه ایرانی میره خارج، خونه دوستش. خارجیه، سگش رو صدا میزنه، یه دلار بهش میده که بره سیگار بخره. سگه میره، پنج دقیقه بعد با سیگار میاد . چند وقت بعد، خارجیه میاد خونه ایرانیه. ایرانیه، هزار تومن در میاره، میده به سگش. سگش شروع میکنه به پارس کردن. خارجیه میگه : چی شده ؟ ایرانیه میگه : داره اصرار می کنه که بذار خودم حساب میکنم 😂😂😂😂 ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
‏مامان من اول میوه‌خراب‌ها رو میاره بخوریم🍏 تا اون سالم‌ها هم خراب بشن و این چرخه ادامه داره، کلا همیشه داریم میوه‌ی خراب می خوریم😂😂😄😄😂😁😃 ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
میگن اگه تو یک ساعت گذشته ۵ بار تلفن همراهتو برداشتی دچار اعتیاد به فضای مجازی هستی. خدارو شکر من اعتیاد ندارم، تو پنج ساعت گذشته فقط یکبار گوشیم رو برداشتم، ولی هنوز نذاشتمش رو زمین😅🤣😂😂😁😁😃 ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
معلم از دانش آموزان خواست که درباره یک مسابقه فوتبال، انشا بنویسند. همه مشغول نوشتن شدند جز یک نفر. معلم از او پرسید:چرا نمی نویسی؟ دانش آموز جواب داد :نوشته ام. معلم دفتر او را گرفت و نگاه کرد، نوشته بود: به علت بارندگی، فوتبال برگزار نخواهد شد😂🤣🤣🤣😂😁😃😂 ‌ ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
اگر ميخواهيد در زندگي قدم هاي بزرگي برداريد... .. . . شلـــــوار کردي بپــوشيد! 😂😂🤣😅😅😂😁😃 ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
مـــــدارس و معلم ها: آقــا، مــیشــه ســوال هــفــت رو راهـنـمایـی کنیــد؟ مــعــلـم: ببین سوال خیلی آسونه، میگه اکبر 8سال سن داره محمود 12 گردو حالا اگر محمود 12 گردو داشته باشد و اکبر 8 سال سن، جعفر کیست و جلیل کجاست؟!😐 اونوقت ما هم میگیم: آهاااااااا😂😂😅😂😁😁😁 ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
هدایت شده از فدائیان ولایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😎😎😎 سرتو قیمت یه کفش حاج قاسم نیست
13.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان 🔷یادمان شهدای شلمچه🌷🕊 ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
💠 روز 💠 💎 اهمیت آمرزش در ماه مبارک رمضان 🔻امام صادق عليه السلام: ✳️ كسى كه در ماه رمضان آمرزيده نشود، تا رمضان آينده آمرزيده نگردد مگر آن كه در عرفه حاضر شود. 📚 بحارالأنوار: ۹۶/ ۳۴۲/۶ ‌ ‌ •┈┈••✾••┈┈• ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
💬برخی چیزهایی که روزه را باطل نمی کند: 1. ترش کردن معده 2. ماسک خانگی برای شفافیت پوست 3. سرمه کشیدن به چشم 4. آهنگ گوش کردن 5. وسایل آرایشی 6. اسپری تنگی نفس 7. واکسن کرونا 8. حجامت کردن 9. پماد، کرم و ... 10. بو کردن عطر، غذا و سبزیجات و ... 11. قهر بودن 📚 توضیح المسائل مراجع م 1572 ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
【 ݥڪٺݕ‌ۮࢪس‌شۿۮݳ🇵🇸 】
💎 دعای سحر در سحرهای ماه رمضان💚 💠 اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِیُّ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ... 🔹دعای سحر بسیار عجیب، اسرارآمیز و عظیم است... 🔸خواسته‌های بسیار عظیمی در این دعا هست که فقط به اعتبار اذن ائمه علیهم السّلام جرأت می‌کنیم آن‌ها را بر زبان بیاوریم... 🔹این دعا راه سلوک به سمت قرب الهی، راه عبور از نقص به کمال، از کثرت به وحدت، از تعیّن به لاتعیّنی را برای انسان باز می‌کند... ..🌿 ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
☘📖 تقویم شیعه☘ ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۰۶ فروردین ۱۴۰۲ میلادی: Sunday - 26 March 2023 قمری: الأحد، 4 رمضان 1444 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹هلاکت زیاد بن ابیه (زیاد بن ابی سفیان)،‌ 53ه-ق 📆 روزشمار: ▪️6 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام ▪️11 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ▪️14 روز تا اولین شب قدر ▪️15 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام ▪️16 روز تا دومین شب قدر ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
•~🌿✨~• ⁉️ یک تار موی من بیرون باشد، دنیا به آخــر می‌رسد؟! ♦️اگــر یــک تــار مــو در غذایــی خــوب و خوشــمزه باشــد، آیــا دنیــا بــه آخــر می‌رسد؟ خیـر. ایـن تـار مـو حتـی مـزه و طعـم غـذا را هـم تغییـر نمی‌دهد، امـا بسـیاری از افراد طبیعتـاً در چنیـن حالتـی دچـار دلزدگـی شـده و آن غـذای خـوب و خوشـمزه از چشمشان می‌افتد. ♦️از ســوی دیگــر ماجــرای ســؤال یکــی از اصحــاب امــام صــادق (علیه‌السلام) در ایــن زمینــه درس‌آموز اســت. روزی یکــی از یــاران امــام خدمــت ایشــان رســید و گفــت: در یــک کــوزه روغــن یــک مــوش افتــاده، آیــا می‌شود آن روغــن را خــورد؟ 🟩 امــام صــادق (علیه‌السّلام) فرمودنــد: نمی‌توانی آن را بخـوری. مـرد گفـت: آقـا یـک مـوش کوچکتـر از آن اسـت کـه باعـث شـود غـذای خـود را کنـار بگـذارم و از خیـر روغن‌های گـران قیمـت بگـذرم! 🟩امـام صــادق (علیه‌السلام) فرمودنـد: آن چیـزی کـه در نظـر تـو کوچـک اسـت، مـوش نیسـت. ایـن دیـن اسـت کـه در نظـر تـو کوچـک اسـت. ♦️بنابرایـن، وقتـی از ایـن زاویـه بـه ماجـرا نـگاه کنید متوجـه می‌شویم کـه یـک تـار مـو شـاید بـه خـودی خـود اهمیتـی نداشـته باشـد امـا وقتـی بـه ایـن توجـه کنیـم کـه حتـی نمایـش یـک تـار مـو هـم، سـرپیچی از فرمـان پـروردگار جهانیـان اسـت، بنابر ایـن نمایـش حتـی یـک تـار مـو بـه نامحـرم هـم مهـم می‌شود. چطـور ممکـن اسـت روزانـه دسـت دعـا و نیـاز بـه درگاه پـرورگار بلنـد کنیـم و از او انتظـار داشـته باشـیم نیازهایمـان را تأمین کنـد ولـی در عمـل بـه دسـتوراتش اهمیت ندهیم ؟؟ 💥 ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠پیشنهاد می کنم قبل از شروع کار روزانه در ماه مبارک رمضان حتما حتما این کلیپ زیبا را دانلود کنید و تا آخر ببینید. ✨رمضان _ ماه میهمانی _ خدا ✨أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------
🖼 دعای روز چهارم ماه رمضان خدایا به من قوّت بده تا فرمان‌تو اجرا کنم.. ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 -------•••🕊•••------- @Iran_gavi🌱 -------•••🕊•••-------