تلنگر شهید
قسمت 27
بلند شدم ایستادم با هم وارد اتاق شدیم
-خوب دخترم چی شد
اومدی اینجا مشکلی پیش اومده؟
-راستش آقای صالحی من میخواستم به یاد پدر و مادرم از این به بعد خودم به این پرورشگاه کمک مالی بکنم
➖
➖
➖
چیزی رو که میدیدم باورم نمیشد
روی زمین به جای خاک مروارید بود و همه جا سر سبز.
مردمانی که لباس های سفید و مرتب داشتن و لبخند بر لب با هم حرف میزدن.
همشون شاد و خوشحال بودن.
دیگه از اون جیغ و دادها خبری نبود.
اینجا بهشته که پاداش خدا برای تمام مومنان هست.
دیگه از بیماری و درد و نامردی و تهمت و غیبت و ... خبری نیست.
اینجا محل تجمع تمام انسان های خوب تاریخه.
**
-میگم شما نماز میخونی دیگه؟
به پسره نگاه کردم
-آره
-بعد سر نماز چادر سر میکنی؟
-آره
-وقتی میری بیرون دیگه چادر سر نمیکنی؟
-نه
-یعنی خدا نامحرمه؟
-منظورت چیه؟
-خیلی واضحه.
تو فقط وقت نماز چادر داری
و این یعنی خدا رو نامحرم خودت میدونی
سریع گفتم
-نه نه اینطور نیست
-ولی اعمالت که اینو نشون میده
ساکت شدم حرفی نداشتم
بزنم راست میگفت
مثل تموم حرفای دیگش منو قانع کرده بود
-شما که انقدر دلتون پاکه و حجابتونو رعایت میکنید و چشمتون دنبال حرام نیست حیف نیست حجابتونو کامل نکنی؟
➖
➖
➖
با کاروان راهیان نور رفتیم شلمچه
چادر رو روی سرم مرتب کردم و نشستم روی خاک شلمچه حس و حال دیگه ای داشت.
کلا فازم عوض شده بود.
اشکام رو از روی صورتم پاک کردم و با نرگس و چند تا از بچه ها رفتیم به سمت نمایشگاهی که اونجا بود.
نرگس-دنیا نگفتی قضیه این عوض شدنت چی بود؟
لبخند زدم و سرمو انداختم پایین
-محرمانس
-ای بابا گمشو تو ام ببین
اونجا رو اون پسره چقد خوشتیپه
خواستم طبق عادت سرمو بیارم بالا که یاد احترام چادری که سرم بود افتادم و به راهم ادامه دادم.
-ا دنیا کجا؟
-میخوای با من باشی بیا دیگه
همینجوری داشتم میرفتم که چشمم افتاد به یه عکس....
اینکه...
اینکه اون پسرس
عکس اون اینجا چیکار میکرد؟
- چیزی شده خانم؟
شک زده برگشتم طرف صدا یه خانم تقریبا 25 ساله پشت سرم بود.
با لکنت گفتم:
-این آقا کیه؟
-ایشون فرمانده گردان یا زهرا
شهیدمحمدرضا تورجی زاده 🌷هستند
اشکام شروع به باریدن گرفت....
زندگی من به کلی عوض شده بود...
به خواست خدا و به وسیله یک شهید.
شهیدی که از اون روز باهاش انس پیدا کردم.رفتم سر مزارش و فهمیدم زندگی من رو تنها دچار دگرگونی نکرده بود.
خیلیای دیگه هم مدیون این شهیدن.
خدایا شکرت
...........................................
این رمان با یه قسمتش واقعیه ولی خوب با تخیل مخلوط شده و نام این شهید اصفهانی هم چون خودم با ایشون زیاد آشنایی داشتم گفتم و البته همونجور که قبلا نوشتم این شهید زندگی خیلی هارو دگرگون و تغییر دادند
💠پایان💠
https://harfeto.timefriend.net/17230456282329
نظراتتون قابل احترام هست درباره رمان و عملکرد کانال
#طنز
دلهره یعنی میان یک جماعت چادری
دلبر چادری ات را ناگهانی گم کنی😂🌚
هدایت شده از اطلاعات 🇮🇷
21.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻شعار پایگاه اطلاعات (قضیهٔ امنیّت همیشه برا من حیثیتی بوده...) از کجا آمده است؟
🇮🇷 شما هم اگر عاشق ایران بودی، الان وضعیت مملکت این نبود.
👤به یاد سربازان گمنام امام زمان (عج) در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران
📡 بازفرست کنید. [هدف بازدید: ۲٠٠٠ نفر]
#روز_صفر #وزارت_اطلاعات #پاسدار_امنیت
پرونده و عملیات دستگیری #عبدالمالک_ریگی
#سینما_اطلاعات #سربازان_گمنام_امام_زمان (عج)
#رسانه_گمنام #اطلاعات #سربدار_امنیت
قضیهٔ امنیّت همیشه برا من حیثیتی بوده...
اطلاعات | @etelaat_ir
میگن؛
میریممشہدرزق
ڪربلامونومیگیریم..
منموندمرزقمشہدمو
ازکجابگیرم
هر وقت دلت گرفت بگو:
یا عباس، نَحنُ بحِماک..
ای عباس"ع"ما در پناه تو هستیم
هرکس سوره جمعه را در هر شب جمعه بخواند کفاره گناهان ما بین دو جمعه خواهد بود ✅
#شب_جمعه
#قرارهفتگی
#قرآن
هدایت شده از حاءدلیام❥:)!
یہ قسمتے از سوره { یس }
تو قرآن هسٺ کھ نوشتہ :
•°• کل فی فلک •°•
+ معنیش میشہ : ⇩
•°همہچیز در گردشہ°•
جالبیش اینجاسٺ کھ :
اگہهمینآیہروبرعکسبخونے،
بازممیشہ : کل فی فلک...!♡
خودآیههمدرگردشه❤️(:
┄•●❥ @hae_delyam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷تصاویری از شهید رئیسی و شهید آلهاشم ۳۰دقیقه پیش از سقوط بالگرد
🤍حتی لباسهایشان هم شبیه!
💔افسوس چه بزرگانی از دست دادیم!