🌱درآمدش که بهتر شد، همیشه پی این بود که دستی به بار دیگران بزند. چند بار ازش قرض گرفتم؛ صد تومان، دویست تومان. نزدیک پیروزی انقلاب، کارگرهای شرکت نفت اعتصاب کرده بودند. برای پیر مرد، پیرزن های محله نفت تهیه می کرد و می برد در خانه شان. گاهی برنج، روغن، گوشت و از این جور چیز ها می خرید و می فرستاد برای کم درآمد های محل.
#شهید #احمد_کاظمی
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱یک روز خانواده مهدی، منزل ما مهمان بودند. با پدر، مادر، خواهر و برادر مهدی همه با هم سر سفره نشسته بودیم. من بلند شدم و رفتم از آشپزخانه چیزی بیارم. وقتی آمدم، دیدم همه نصف غذاشان را خورده اند ولی مهدی دست به غذایش نزده تا من برگردم.
به نقل از همسر شهید 🌱
#شهید #مهدی_زین_الدین
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱برادرش میگفت: نمیگذاشت کسی از دستش ناراحت شود، اگر دلخوری پیش میآمد، سریعا از دل طرف درمیآورد. هادی به ما میگفت یکی از خالههایمان را در کودکی ناراحت کرده، اما نه ما چیزی به خاطر داشتیم نه خالهمان. ولی همهاش میگفت باید بروم حلالیت بطلبم. هیچوقت دوست نداشت کسی با دلخوری از او جدا شود.
#شهید #مدافع_حرم #هادی_ذوالفقاری
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱در مدتی که تهران بود در مسجد و پایگاه بسیج حضور مییافت. هنگام حضور در تهران احساس راحتی نمیکرد! یک بار پرسیدم از چیزی ناراحتی!؟ چرا اینقدر گرفتهای؟ گفت: خیلی از وضعیت حجاب خانمها توی تهران ناراحتم. وقتی آدم توی کوچه راه میره، نمی تونه سرش رو بالا بگیره. بعد گفت: یه نگاه حرام آدم رو خیلی عقب میاندازه.
#شهید #مدافع_حرم #هادی_ذوالفقاری
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱به بیتالمال بسیار حساس بود. یادم هست گاهی در پایگاه بسیج درس میخواند، آخر شب که کار بسیج تمام میشد از دفتر پایگاه بسیج بیرون میآمد! او در راهرو، که بیرون از پایگاه بود، مشغول مطالعه میشد. شرایط خانه به گونهای نبود که بتواند در آنجا درس بخواند. برای همین این کار را میکرد. داخل راهرو لامپهایی داریم که شب نیز روشن است. هادی آنجا در سرما مینشست و درس میخواند! یک بار به هادی گفتم: چرا اینجا درس میخوانی؟ تو حق گردن این پایگاه داری، همهی در و دیوار اینجا را خود تو بدون گرفتن مزد گچکاری کردی. همهی تزئینات اینجا کار شماست. خب بمون توی پایگاه و درس بخوان. تو که کار خلافی انجام نمیدی. هادی گفت: من این درس رو برای خودم میخوانم. درست نیست از نوری که هزینهاش را بیتالمال پرداخت میکند استفاده کنم.
#شهید #مدافع_حرم #هادی_ذوالفقاری
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱آدم پیگیری بود. وقتی کاری به کسی محول میکرد، تا انجام قطعی آن کار، دنبالش را میگرفت. حتی اگر آن شخص به مرخصی هم میرفت، آن کار را پیگیری میکرد. بعضی وقتها ساعت دو نیمهشب زنگ میزد و نتیجهی کار را میپرسید! من به شوخی میگفتم: حاجی شما پیگیری نمیکنی؛ حالگیری میکنی! همین پیگیریِ مدام باعث میشد که نیروهای تحت امرش نتوانند از زیر کار در بروند و شانه خالی کنند.
#شهید #علی_هاشمی
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
خیلی فرز بند پوتینش را بست. نُهِ شب بود. باید میرفت یکی از محورها. گفتم: برادر حسن! فرماندهی یه محور، خودش مُهر اعزام نیرو درست کرده. حرف من رو هم گوش نمیده. چه کار کنم؟ گفت: الآن میریم. گفتم: تا دار خوین سی کیلومتر راهه. فردا بریم. گفت: الآن میریم.
_ بیدارش کن. هنوز گیج خواب بود که حسن با تندی بهش گفت: مصطفی! چرا ادعای استقلال میکنید؟ باید زیر نظر گلف باشید. اون مُهر رو بیار ببینم. مُهر را که گرفت، داد به من. خودش رفت اهواز.
#شهید #حسن_باقری
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱من را که تبعید کردند تفرش، بارِ خانواده افتاد گردن مهدی. تازه دیپلمش را گرفته بود و منتظر نتیجهی کنکور بود. گفت: بابا! هر جور شده کتابفروشی رو باز نگه میدارم. اینجا سنگره. نباید بسته بشه. جواب کنکور آمد. دانشگاه شیراز قبول شده بود. پیغام دادم: نگران مغازه نباش. به دانشگاهت برس. نرفت. ماند مغازه را بگرداند.
#شهید #مهدی_زین_الدین
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱وقتی صبح ها برای نماز به مسجد میآمد، بعد از نماز صبح در گوشهای از مسجد به سجده میرفت و در سجده کل زیارت عاشورا را قرائت میکرد. هادی هر جا میرفت برای هیئت امام حسین (ع) هزینه میکرد. دربارهی هیئت رهروان شهدا که نوجوانان مسجد بودند نیز همیشه جزء بانیان هزینههای هیئت بود. زمانی هم که ساکن نجف بود، هر شب جمعه به کربلا میرفت.
#شهید #مدافع_حرم #هادی_ذوالفقاری
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱دنبال فرغون بود! گفتم: علی جان فرغون رو برای چی میخوای؟! نکنه زدی تو کار ساخت و ساز. _نه بابا ... لازمش دارم ... ساعتی بعد علی آقا را دیدم که یک پیرزن فرتوتی را توی فرغون نشانده و نفسزنان دارد میرود! گفتم: کجا؟! گفت: حمام، مادربزرگمه، چند ساله که زمینگیر شده نمیتونه خودش بره حمام. من تا در حمام میبرمش تا مادرم بیاد اونجا شستوشوش بده. چشمهایم از تعجب گرد شد!! یک جوان رعنا چقدر راحت غرورش را میشکند و این کار بزرگ را انجام میدهد. بعدها از مادرش شنیدم که حتی برای دستشویی رفتن مادربزرگش کمک میکرد، ناخنهایش را میگرفت، پسته و بادام میخرید و میکوبید میداد میخورد.
#شهید #علی_محمد_صباغ_زاده
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
با اینکه خیلی با ادب بود، رک و پوستکنده حرفش را میزد. وقتی اشکال و ایرادی به نظرش میرسید، اهل صغری، کبری کردن و مقدمهچینی نبود. با همان لهجهی صریحش میگفت کجای کار عیب دارد.
#شهید #احمد_کاظمی
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱گفت تو کار برو نداریم بیا داریم.
با نگاهم پرسیدم یعنی چی؟؟
گفت: فرق برو و بیا اونجاس که وقتی میگی برو، یعنی خودت اینجا وایستادی، انتظار داری بقیه جلودار بشن، ولی وقتی میگی بیا، یعنی خودت رفتی جلو، بقیه رو هم تشویق میکنی حرکت کنن.
📚کتاب یادت باشه
#شهید #مدافع_حرم #حمید_سیاهکالی_مرادی
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b