🌱تو سینه زدے و عرش اللهی شد جایگاهت
ما هم سینه زدیم . . .
نوڪرے تو ڪجا و نوڪرے ما . . .
شهيد مدافع حرم 🕊🌹
سردارحاج #سید_حمید_تقوی_فر
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱نقلی از همسر شهید مدافع حرم رضا کارگر برزی:
یک مرتبه جلو بچه ها گفت
اجازه هست کف پاهات ببوسم
تا آمدم پام جمع کنم کفت پای من بوسید
بعد بهم گفت اینکار میکنم تا بچه ها یاد بگیرند
شادی روح همه شهدا صلوات...❣
شهید #رضا_کارگر_برزی
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱شهید غلامحسین صفری
بیست و چهارم اسفند سال۱۳۴۴ در آبادان بدنیا آمد تحصیلات ابتدايي را در همان شهر گذراندو بنابر ضرورت با خانواده به بخش سامن از توابع شهرستان ملایر در استان همدان مهاجرت کرد تحصیلات دوره راهنمایی را گذراند و پس از آن در یک کارگاه نجاری مشغول به کار شد،در سال ۱۳۶۳ لباس مقدس سربازی به تن کرد و راهی کازرون شد اتفاقا یکی از روزها که در کازرون بود هم خدمتیهایش را برای آموزش به منطقه ای نزدیک به پادگان میبرند و متأسفانه اتوبوس حامل سربازها در دره سقوط میکند و عده زیادی جان خود را از دست میدهند اما غلامحسین آن روز بخاطر بیماری همراه دوستانش نبود و خداوند مقدر فرموده بود که او با مقام شهادت در جبهه از دنیا عروج کند ،خلاصه اینکه پس از چند ماه عازم جبهه شد و شجاعانه جنگید تا در عملیاتی که دشمن در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۵ انجام داده بود به دفاع از خاک وطن پرداخت و تانکهای دشمن را یکی پس از دیگری منهدم کرد طوری که به شکارچی تانک شهرت یافت و در نهایت در ظهر رزو جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۵ به خیل شهدا پیوست و با اصابت مستقیم گلوله تانک به سرش به فیض شهادت رسیدروحش شاد و یادش گرمی باد.
شهید#غلامحسین_صفری
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
وقتی ورزش تمام شد، ابراهیم اصلا احساس خستگی نمیکرد. انگار نه انگار که چهار ساعت شنا رفته! البته ابراهیم این کارها را برای قوی شدن انجام میداد. همیشه میگفت: برای خدمت به خدا و بندگانش، باید بدنی قوی داشته باشیم. مرتب دعا میکرد که: خدایا بدنم را برای خدمت کردن به خودت قوی کن.
#شهید_ابراهیم_هادی
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
هیچ موقعی علیعباس را غمگین ندیدم، یعنی اگر غمی هم داشت در چهرهاش هویدا نبود. چهرهاش را همیشه شاداب و سر حال و با تبسم دائمی بر لبهای نازنینش به یاد دارم.
#شهید_علی_عباس_حسین_پور
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
مطمئن باش هرکی با امام حسین
رفیق شه تغییر میکنه .
[شهیدابراهیمهادی]
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
به شرط عاشقی📚
در کتاب به شرط عاشقی، داستان زندگی و رشادت و شهادت شهید مدافع حرم سعید سیاح طاهری را به روایت همسرش میخوانید
شهید مدافع حرم🕊🌹
#سعید_سیاح_طاهری
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱دوستانش میگفتند: وقتی میخواست برود کربلا یک چفیه می انداخت روی صورتش تا نامحرمی را نبیند. می گفت نگاه حرام راه شهادت را می بندد. بعد از شهادتش یک دفترچه یادداشت از او به دستم رسید که برنام ههایش در نجف را در آن نوشته بود: در فلان ساعت باید فلان ذکر را بگوید یا در ساعتی دیگر نماز جعفر طیار را بخواند. یادم است همیشه میگفت که وقتی بچه بوده یکی از خاله هایم را اذیت کرده و باید حلالیت بگیرد، وقتی به خاله ام ماجرا را گفتم که حلالیت بگیریم او چیزی به یاد نداشت. خدا رحمتش کند خیلی حواسش بود که کسی از او ناراضی نباشد.
شهید مدافع حرم
#محمدهادی_ذوالفقاری
عاقبتتون شهدایی....
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 وقتی مادر شهید، رئیسجمهور را شام دعوت میکند
🔹رئیسی دیشب مهمانِ خانوادۀ شهیدان خالقیپور بود.
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
محمد، وقتی به شهادت رسید، هنوز به پانزده سالگی نرسیده بود. قبل از عملیات، داده بود جلو پیراهنش نوشته بودند:
«آن قدر غمت را به جان پذیرم حسین (ع)
تا قبر تو را بغل بگیرم حسین (ع).»
می گفت: «دوست دارم تیر روی سینه ام بخورد و شهید شوم.» دعایش هم زود مستجاب شد و در عملیات والفجر هشت، تیری سینه اش را شکافت؛ همان جایی که شعر را نوشته بود.
ترکشی هم پهلویش را شکافت تا نشانی از حضرت زهرا (س) بر جسمش یادگار بماند.
#شهید_محمد_مصطفی_پور
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
بعدها گفت روز خواستگاری تربت کربلا همراهم بود که اگر امام حسین(ع) خواست، شما را نصیب من کند.
خودم هم خواب دیدم که پدر و مادرم با آقا جلال ساک سفر بستند. گفتم مامان کجا میری؟ این آقا که هنوز دامادت نشده. گفت امام حسین(ع) آقا جلال را طلبیده، تو را هنوز نطلبیده.
از خواب که بیدار شدم گفتم من جواب بله میدهم.
عروسی مجللی نداشتیم. در دو خانه عروسی گرفتیم و سرخانه و زندگی خودمان رفتیم.
#شهید_محمدجلال_ملک_محمدی
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b