eitaa logo
شهیدانه
3.1هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
5 فایل
با شهیدان و شهیدانه زیستن هنر است. ارتباط با ادمین: @khabar_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱فرازی از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم بابک نوری: عزیزان من! حالا دست‌هایی بلند شده و زینب‌هایی غریب و تنها مانده‌اند و حسینی در میان نیست .. امیدوارم کسانی باشیم که راه او را ادامه دهیم و از زینب‌های زمانه و حرم او دفاع کنیم .. شهید مدافع حرم 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱«هرگز برای خداوند تکلیف معین نکنید؛ که مثلاً چنین بشوم و یا چنان؛ فقط شعارتان در ظاهر و باطن این باشد که الهی رضاً به قضاءک و تسلیماً لأمرک هر چه از خدا رسد آن نیکوست...» 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱 حضرت مهدی (عج) : هر یک از شما (انسان ها ) باید کاری کند، که به واسطه ی آن به محبت ما نزدیک شود. 📚بحارالانوار،ج۵۳،ص۱۷۶ 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱در کردستان به باغ انگوری رسیدیم و دو تاحبه انگور از آن را خوردیم. بعد از آن حسین بسیار ناراحت شد و گفت: اجازه صاحب باغ را چه کنم؟ در آن روز یک صد تومانی را به آن شاخه انگور با نخ گره زدیم و زیر آن برای صاحب باغ نوشتیم: دو حبه از انگورها را خوردیم، راضی باش. 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
روایت شهید ابراهیم هادی از شهید اصغر وصالی بعد از شهادت اصغر، ابراهيم را ديدم كه با صدای بلند گريه می‌كرد و می‌گفت: "هيچكس نمی‌دونه چه فرمانده‌ای رو از دست داديم، انقلاب ما به امثال اصغر خيلی احتياج داشت." اصغر در حالی كه هنوز چهلم بردار شهيدش نشده بود توفيق  شهادت را در ظهر عاشورا به به‌دست آورد. پس از تشييع پيكرش ابراهيم می‌گفت: اصغر چند شب قبل از شهادت، برادرش را در خواب ديده بود. برادرش هم گفته بود: اصغر، تو روز عاشورا در گيلان غرب شهيد خواهی شد. راوی علی مقدم شهید شهید [۲۸ آبان سالروز شهادت اصغر وصالی] 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
پرستار شهید مرضیه شیروانی مرضیه شیروانی پرستاری بود که در بحبوحه جنگ در شهر شوش به خدمت‌رسانی مشغول بود. وی در سال ۶۰ برای خدمت به رزمندگان مجروح از مرخصی استحقاقی ۱۵ روزه چشم‌پوشی کرد و پس از غسل شهادت و با آگاهی از خطر بمباران دشمن، داوطلب شد تعدادی از مجروحان دفاع مقدّس را که به مقصد دزفول اعزام شده بودند، همراهی کند. آمبولانس مجروحان در مسیر دزفول مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و مرضیه شیروانی به شهادت رسید. شهیده 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
پیرو بی‌چون و چرای امام باشید و جنگ را فراموش نکنید .. سلام مرا به امام برسانید. بگویید تنها آرزویم یک بار دیگر .. زیارت آن صورت ملکوتی شما بود. و از امام عزیز تقاضا دارم برای قبول شهادتم دعا کند .. شهید [۲۹ آبان سالروز شهادت مهدی خندان] 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱شهادت .. مهمترین و بالاترین آرزوی یک مؤمن است. یعنی آن را می‌توان نهایت درجه تکاملِ یک مؤمن خالص قرار داد .. که به محبوب خویش عزیزترین و دوست‌داشتنی‌ترین سرمایه خود را هدیه می‌نماید. فرازی از وصیت‌نامه شهید 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱اولین دوره نمایندگی مجلس داشت شروع میشد بهش گفتم : «خودت را آماده کن مردم میخواهندت » قبلا هم بهش گفته بودم ، جوابی نمیداد آن روز گفت :« نمیتوانم ، خداحافظی شب عملیات بچه هارو با هیچی نمیتونم عوض کنم شهید_ 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱با خودم گفتم: خوبه یک سوپ برای حاجی درست کنم تا بخوره حالش بهتر بشه. همین کار را هم کردم. با چیزهایی که توی آشپزخانه داشتیم، یک سوپ ساده و مختصر درست کردم. از حالت نگاهش معلوم بود خیلی ناراحت شده است. گفت: چرا برای من سوپ درست کردی؟ گفتم: حاجی آخه شما مریضی، ناسلامتی فرمانده‌ی لشکرم هستی؛ شما که سرحال باشی، یعنی لشکر سرحاله! گفت: این حرفا چیه می‌زنی فاضل؟ من سؤالم اینه که چرا بین من و بقیه‌ی نیروهام فرق گذاشتی؟  توی این لشکر، هر کسی که مریض بشه، تو براش سوپ درست می‌کنی؟ گفتم: خوب نه حاجی! گفت: پس این سوپ رو بردار ببر؛ من همون غذایی رو می‌خورم که بقیه‌ی نیروها خوردن. شهید 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b ‎‎‌‌
10.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱مردم همیشه پای کار انقلاب بودند و هستند... 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
قبل از مرحله تکمیلی عملیات والفجر ۴ و مرحله سوم از عملیات والفجر ۴، بالای قله ۱۸۶۰ رفت و یک ترکش کوچولو به انگشت سبابه دست راستش خورد. ایشان را با اصرار زیاد از آنجا پایین آوردم و ماشین تهیه کرده به اورژانس رساندم. وقتی دستشان را پانسمان کردند، ایشان را برای عکسبرداری به مریوان فرستادند. هنگامی‌ که برگشت پشت من زد و گفت: «رضا، آن‌قدر با این دست امضاهای ناجور کردم که بالاخره ترکش خورد، درواقع خدا گفت مواظب باش اگر یک موقع با این دست امضای ناجور بکنی (چون مسئول ستاد بود) دستت را قطع می‌کنم.» شهید به روایت شهید سیدمحمدرضا دستواره 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b