eitaa logo
شهیدانه
3.1هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
5 فایل
با شهیدان و شهیدانه زیستن هنر است. ارتباط با ادمین: @khabar_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر‌ دختری‌"حجابش" را‌ رعایت‌ ڪند، و‌ پسری‌"غیرتش"را حفظ ڪند، و‌ هر‌ جوانی‌ که "نما‌ز‌اول‌وقت‌" را درحد توان شرو‌ع‌ ڪند. اگر‌ دستم‌ برسد‌ سفارشش‌ را به‌ مولایم امام‌حسین‌ «؏» خواهم‌ ڪرد و‌ او را‌ دعا‌ میکنم! 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
بدانید برای چه خلق شده‌اید و برای چه زندگی می‌کنید و پایان کار شما کجاست؟! و این‌ را بدانید به‌خدا قسم شما فقط برای یک لقمه نان به‌دست آوردن خلق نشده‌اید .. بهای شما رضوان‌الله است به قطعه نانی و یا تکه زمینی خود را تباه نکنید. شما از آن خدایید .. خود را تا دیر نشده به او برسانید، فرصت کم است! 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
بعد از نماز با دستش تسبیحات فاطمه زهرا(س) را می‌گفت. هنگام ذکر هم انگشت‌هایش را فشار میداد و در جواب چرایی این کار می‌گفت: بندهای انگشت‌هایم را فشار می‌دهم تا یادشان بماند در قیامت گواهی دهند که با این دست ذکر خدا را گفته‌ام. 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
✍روایت_شهداء⚘🍃 ◽️چه رازی نهفته در شهادت برادران باکری؟! سه برادر، هر سه شهید، هر سه مفقود . . .🌷🍃🕊 👈از راست: شهید علی‌ باکری که در ایام انقلاب توسط ساواک دستگیر و تکه تکه شد و هیچ‌گاه پیکرش بازنگشت، 👈نفر دوم شهید‌مهدی‌باکری که در عملیات بدر در جزیره مجنون مجروح شد و وقتی او را در قایق گذاشتند که به عقب برگردانند قایق را با آر پی جی زدند و پیکر مهدی را دجله برای همیشه برد، 👈نفر سمت چپ هم شهید‌حمید‌باکری که در عملیات خیبر در جزیره مجنون شهید شد و وقتی خواستند فقط پیکر او را برگردانند، برادرش مهدی گفت: هر موقع سایر شهداء را برگرداندید او را هم بر می‌گردانیم و پیکر حمید تا به همین امروز مانده است در جزیره مجنون... هدیه نثار ارواح مطهر شان صلوات❤️ 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
4.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 ولادت منجی عالم بشریت مهدی موعود (عج) بر تمامی شیعیان تبریک و تهنیت عرض می‌نماییم🎉 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🔹برادران و خواهران من، اگر ما در راه (عج) نباشیم، بهتر است هلاک شویم! و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی شهادت کنیم. زیرا شهادت زندگی ابدی است. 🔹برادران و خواهران من امام زمان، غریب است. نباید آقا را فراموش کنیم زیرا آقا هیچ وقت‌ ما را فراموش نمی‌کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم. 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
3.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱برای‌ زمینه‌سازی‌ ظهور‌ امام‌ زمان٫عج٫ تنها شعار‌ دادن‌ کافی‌ نیست، باید حرکت‌ کرد و در عمل‌ ارادت‌ خود را نشان‌ داد! شهید رســول‌خلیلـی 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
4.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کر و لال بود، در وصیتنامه اش نوشته بود: یک عمر هر‌چی گفتم به من می‌خندیدند. ‏به مردم محبت می‌کردم به من می‌خندیدند و مسخره‌ام می‌کردند. فکر می‌کردند من آدم نیستم. خیلی تنها بودم. ‏اما مردم! بدانید ‏من هر روز با آقام حرف میزدم. آقا به من گفت: تو‌شهید‌ میشوی و جای قبرم را به من نشان داد. این را هم گفتم اما باور نکردید!... 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 ۶ اسفند؛ سال‌روز شهادت شهید حمید باکری جانشین فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱 🌷 شهیدےکه حضرت زهرا(س) سیرابش کرد جاے شهید طاهرنیاخالے که مادرش میگفت: به گوشم رساندن که سجاد لب تشنه شهید شده وقتی تیر خورده بود از همرزمانش آب طلب میکند اما دوستانش به سجاد اب نمیدند و میگویند الان نمیتونیم بهت آب بدیم چون آب برای بدنت ضرر داره و سریع شهید میشی لحظاتی بعد سجاد تشنه به شهادت میرسد این موضوع خیلی منو ناراحت کرده بود هی با خودم میگفتم کاش به پسرم آب میدادن تا اینکه یه شب تو خواب دیدم سجادم پایین کوه افتاده و من دارم میرم بهش اب بدم اما بانویی رو دیدم که عصا بدست(ان بانو حضرت زهرا(ع) بود) رفت و به سجاد اب داد و برایم دست تکان میداد منظورش این بود خیالت راحت به پسرت آب دادم الان مطمئنم که سجاد سیراب به شهادت رسیده است 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
1.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱موتور برادرش را برداشت تا رأی بدهد.سر صبحی که به مسجد رسید،خلوت بود.مسؤول پایگاه او را شناخت.از جایش بلند شد و کلی عزت و احترام گذاشت.بقیه عوامل اجرایی رأی‌گیری هم بلند شدند.آقا مهدی ناراحت شد و گفت:کارتان را انجام دهید.وقتی رأی‌ را به صندوق انداخت،سه نفر از مأموران او را بدرقه کردند و دم در گفتند:آقای زین‌الدین وسیله دارید؟به موتور گازی کنار خیابان اشاره کرد و گفت:وسیله‌ام کجا بود؟این موتور برای برادرم است. 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b