eitaa logo
🌷مادران و همسران شهدای حریم و حرم🌷
156 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
404 ویدیو
113 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حدیث نقش بسته در سخنرانی کنونی حضرت آقا «ألا لا يحمل هذا العلم إلّا أهل البصر والصّبر» اين پرچم ((پرچم انسانيت، اسلام، توحيد ))را آن كسانى كه داراى اين دو خصوصيتند، ميتوانند بر دست بگيرند و بلند نگه دارند؛ «البصر والصّبر»؛ اهل بصيرت و استقامت. چه عبارت زيبايى هم هست؛ حروف بصر و صبر يكى است، تركيبش دوتاست؛ و چه زيبا! فقط اهل بصيرت و پايدارى می توانند اين پرچم را بردارند. بصيرت را بايد در خودمان تقويت كنيم. بصر يعنى بصيرت و آگاهى؛ صبر يعنى پايدارى؛ فقط اينها هستند كه مى‏توانند اين عَلَم را در دست بگيرند و پيش بروند @ahlolbasar
راویان خائن و تحلیلگران مغرض؛ سعی می کنند محتوای حوادثِ بزرگ را به سود خود و قدرت‌های غاصب دنیا تغییر دهند. واکسنی که برای کرونا آماده شد؛ مایه‌ی افتخار است . آمریکا منافع خودش رو در بی ثباتی منطقه میدونه... ما در مقابل بی‌ثبات‌سازی آمریکا ایستاده‌ایم... "قیام ۱۹ دی را میتوان؛ اولین ضربه تبر ابراهیمی بر پیکر بت بزرگ به حساب آورد...
📜 🌱«خواسته من از شما این است که لحظه ای از ولایــت و خط رهبری جدا نشوید» و دوست دارم عشق به ولایت و روحیه جهادی را در دل فرزندم زنده نگه دارید و برای امیر حسین عزیزتر از جانم دعا می کنم شهید راه اسلام و ولایت شوی... 🍃ولادت : ۱۰ مهر ۶۹ 💐شهادت : ۲۳ دی ۹۴ 🌷محل شهادت :خانطومان ـ سوریه ♥️ 🥀 @shahidaghaabdoullahi
رفت بابا مست عطر یاس‌ها  تا شود هم‌سنگر عباس‌ها رفت بابایم سحرگاهی دمشق  تا که عباسی کند در شهر عشق رفته بود او یاری سید علی گفته بود او زود می‌آید ولی گفته مادر رفته بابا آسمان  پیش آقا مهدی صاحب زمان @shahidaneharam
🌺🌺همسر شهید پرهیزگار گفت: عبدالکریم اعتقاد داشت، «کار فقط باید برای خدا باشد. کاری که برای خدا باشد، انتظار پاسخش را نداریم. همین که خدا ببیند، کفایت می‌کند. نه دوست داریم کسی جبران نماید و نه به کسی بگوییم تا از آن آگاه شود.» 🌹🌹 @shahidparhizgar9
🔹🔹او نهمین شهید شهرستان «جهرم» و اولین شهید مدافع حرم بخش «خفر» متولد ۲۲ مرداد ۱۳۶۵ بود که از سال ۱۳۷۷ به عضویت بسیج درآمد و دو دوره سه ساله نیز به عنوان فرمانده پایگاه مقاومت، ولی عصر (عج) در روستای کراده به خدمت‌رسانی مشغول شد. وی در سال ۱۳۸۴ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در تیپ نیروی مخصوص المهدی (عج) جهرم مشغول به خدمت شد و پس از چند سال با انتقال به تیپ مهندسی الهادی (ع) شهرستان «کوار» به عضویت گردان تخریب این یگان درآمد. شهید پرهیزگار در حین خدمت مقدس پاسداری، چندین مرحله با اعزام به شرق کشور و شهرستان سراوان برای مقابله با اشرار شرق کشور حضور فعال داشت. او سه مرتبه نیز به سوریه اعزام شد و در نهایت ۲۰ آذر ۱۳۹۶ در سوریه به آرزوی دیرینه خود رسید. از این شهید دو فرزند پسر به نام‌های «امیرعلی» و «محمدکریم» به یادگار مانده است.
🔹🔹در ادامه باهمسر شهید مدافع حرم «عبدالکریم پرهیزگار»می‌خوانید: 🌺در ابتدا از نحوه آشنایی خود بگویید؟ نسبت خانوادگی داشتیم. دختر خاله و پسر خاله بودیم. حوالی ساعت هشت روز ۱۳۸۸/۰۸/۰۸ جلسه خواستگاری رسمی ما برگزار شد و چهار ماه بعد عقد و مهر ۱۳۸۹ زندگی مشترک خود را آغاز کردیم.❤️
🌺از شهادت نیز سخن گفتند؟ نه. مستقیم از شهادت صحبت نکردند. من گمان می‌کنم تعداد کمی از انسان‌ها این موضوع را به زبان می‌آورند. آن‌چه هویداست آن است که همسفران شهدا، خودشان از راز درون همسرشان آگاه و از آرزوی او مطلع می‌شوند. عبدالکریم نیز آرزوی شهادت داشت. او همواره می‌گفت «آرزو می‌کنم آخر و عاقبت‌مان ختم به شهادت بشود. ما تا جوان هستیم و توان داریم، باید خدمت کنیم. ان‌شاءالله زمانی‌که به سن شهید «نورعلی شوشتری» رسیدیم، خداوند مزد زحمت‌مان را با شهادت در راه حق عطا نماید.» او برنامه‌های بسیاری نیز برای زندگی مشترک‌مان داشت. عبدالکریم عاشقانه برای آرامش و آسایش خانواده تلاش می‌کرد. تقدیر این‌گونه رقم زد که در جوانی به آرزوی خود برسد. عبدالکریم حقیقتا به سوریه نرفت که خون بدهد، او رفت تا خدمت کند و در قیامت در برابر حضرت زهرا (س) سربلند باشد.
❤️❤️ارتباط شهید با فرزند خود چطور بود؟❤️ عبدالکریم ❤️عاشقانه امیرعلی را دوست داشت. به او می‌گفت، «پسرم، همه قندند، تو عسل. همه شیرند، تو شکر، همه نقلند، تو نبات...» هیچ‌گاه کم‌تر از عسل به امیرعلی نمی‌گفت. همواره تاکید می‌کرد، «پسرم هرچه بزرگ‌تر می‌شود، زیباتر می‌شود.» حالا نیست که ببیند پسر عسلش چقدر شبیه پدر شده. روز به روز شباهت خصوصیات اخلاقی و ظاهری پسر به پدر بیش‌تر می‌شود.
🌸🌸فرزند اول‌تان چه زمانی متولد شد؟🌸🌸 «امیرعلی» ۱۰ مرداد ۱۳۹۳ به دنیا آمد. آن شب بهترین شب زندگی پدرش بود. او به قدری خوشحال بود که بدون درنظر گرفتن شرایط من، از گران‌ترین رستوران شیراز شام تهیه کرد و همراه یک دسته گل بسیار زیبا به بیمارستان آمد. هرچند که پدر علاقه داشت نام پسر را «علی» بگذارد؛ اما در برابر خواسته من برای نام امیرعلی سکوت کرد.
🌹🌹 از یادگاران شهید بگویید؟🌹🌹 فرزند دوم پنج ماه پس از شهادت پدر متولد شد. عبدالکریم علاقه داشت که نام فرزندش محمد باشد. من نیز اصرار داشتم که نام پدر را برای نوزاد برگزینم. در نهایت نام فرزندی که هیچ‌گاه معنای پدر را درک نکرد، ترکیبی از علاقه مادر و پدر شهیدش شد، «محمدکریم پرهیزگار». عبدالکریم رابطه صمیمانه‌ای با فرزند اول خود داشت. او در تمام کار‌های نگهداری «امیرعلی» به من کمک می‌کرد. وی همواره پیش از ورود، در می‌زد تا امیرعلی در را برای او باز کند.
💚💚در کار‌های منزل کمک می‌کردند؟💚💚 بله، حتی فراهم کردن صبحانه با او، ناهار با من و شام با هر دوی‌ما‌ن بود. وی برنامه صبحانه بسیار متنوع و جامعی را در نظر می‌گرفت. همه مسوولیت‌های این وعده با عبدالکریم بود، خرید، تهیه، جمع کردن و حتی شستن ظروف آن، همه وظایف با او بود. دم‌نوش‌های عبدالکریم شهره است. هرکه آن را تجربه کرد، هنوز هم یادش را زنده می‌کند.