•°‹🥀🕊›
🏴 اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّةَ بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ...😭
.
•
🌷من ازبس غصه دارم که، میشه صدتا کتابش کرد
🌷کدومش رو بگم آخه، نمیشه انتخابش کرد
🌷دیدی تنهام و شبهای خرابه سرد و تاریکه
🌷سر تو سرزده اومد، مثه خورشید تابِش کرد
🌷تموم آرزوهامو، گذاشتن پیش روم امشب
🌷دعا کردم بیای پیشم، خدا هم مستجابش کرد
🌷میگیرم دستمو بابا، به دور صورت زخمیت
🌷هنوزم میشه روی ماهتو اینجوری قابش کرد
🌷اگه چشمام نمیبینه، دلیلش دستای زجرِ
🌷یه دونه سیلی زد اما، باید صدتا حسابش کرد
🌷رو خاک داغ صحرا با، سرانگشتِ پُر از زخمم
🌷نوشتم اسمتو اما، سنان با پا خرابش کرد
🌷گذشت از من ولی کاشکی، یکی بود یادشون میداد
🌷نباید دختر شاهو، بهجز «خانم» خطابش کرد
🌷دیگه از هرچی اسبه من، بدم میاد آخه اون روز
🌷دیدم که ده تا اسب اومد، گل من رو گلابش کرد
🌷میسوزونه منو داغِ، تنور خونهی خولی
🌷کجا رفت اون محاسن که، علی اصغر خضابش کرد؟!
🌷رباب امروز طفلش رو، توی رؤیا بغل کرد و...
🌷خیالی شیرشو داد و لالایی خوند و خوابش کرد
.
•
🏴 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبدِالله الْحُسَيْنﷺ•••🕯🥀
🍃🕊🍃
•°‹🥀🕊›
🏴 سَلامٌ عَلى قَلبِ زينَبَ الصَّبور وَ لِسانَها الشَّكور ...😭
.
•
🌷رو سفیدم میکنند و فخر مادر میشوند
🌷نو جوان هایم سپرهای برادر میشوند
🌷این پسرها پیشکش های من وعبدلله اند
🌷صحبت جنگ وجدل باشد قلندر میشوند
🌷آینه انگار پیش مرتضی بگذاشتند
🌷هیبت جنگی که میگیرند حیدر میشوند
🌷دست برشمشیر میگیرند طوفان میکنند
🌷یک تنه قطعاً حریف چند لشگر میشوند
🌷خون قتال العرب جاریست در رگ هایشان
🌷قابض الارواح کوفی های کافر میشوند
🌷بوی زهرا میدهد پهلوی آقازاده ها…
🌷چونکه بایک واسطه فرزندکوثر میشوند
🌷زیر نیزه یاد غمهای مدینه میکنند
🌷گریه کن های جوانمرگی مادر میشوند
🌷هر چه باشد هردو خواهرزاده های محسن اند
🌷منتقم های شهید ضربه ی در میشوند
🌷اکبر تو ارباً اربا شد ولی شکر خدا
🌷دست گل هایم پس از او زود پرپر میشوند
.
•
🏴 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبدِالله الْحُسَيْنﷺ•••🕯🥀
🍃🕊🍃
•°‹🥀🕊›
🏴 السَّلامُ عَلَیْکَ یَاحُرّ بْن یَزید الْرِّیَاحِی وَ رَحْمَهُ الله وَ بَرَکَاتُهُ...😭
.
•
🌷من آن حرم که حریّت عطا کرده است مولایم
🌷مخوانیدم دگـر حــرّ یزیـدی، حــر زهرایم
🌷اگر چـه ذره ام، در دامـن پـرمهـر خورشیدم
🌷اگرچـه قطـره بودم، وصـلِ دریا کرد دریایم
🌷اگر دامـان مهـرش را نگیـرم، اوفتـد دستم
🌷گر از کویش گذارم پای، بیرون، بشکند پایم
🌷اگر عباس گوید دست و سر، سازم به قربانش
🌷وگـر اکبــر پسنـدد، کشتـه ی آن قد و بالایم
🌷ز چشمم اشک خجلت بود جاری، بخت را نازم
🌷که هم بخشید، هـم اذن شهادت داد مولایم
🌷تمنایم فقط ایـن است از ریحـانه ی زهرا
🌷که با خون جبینم آبرو بخشد بـه سیمـایم
🌷صـدای گریـه ی اصغـر ز قحـط آب، آبـم کرد
🌷لـب خشکیده ی عبـاس، آتـش زد بـه اعضایم
🌷چه بی رحمید اهل کوفه! من با چشم خود دیدم
🌷ترک خورده است از هرم عطش لب های آقایم
🌷تماشایی ست لبخندم اگر بـا چشم خود بینم
🌷کـه مولایـم کنـد بـا پیکـر خـونین تماشایم
🌷بسوزانید و خاکستـر کنیـد از پـای تـا فرقم
🌷من آن پروانه ای هستم کز آتش نیست پروایم
🌷ز خجلت خواست تا از تن شود روحم برون «میثم!»
🌷حسین بـن علـی بـا یـک تبسـم کـرد احیایم
.
•
🏴 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبدِالله الْحُسَيْنﷺ•••🕯🥀
🍃🕊🍃