eitaa logo
امام زادگان عشق
94 دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
328 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿ ا 🌺❀✿🌺❀✿ ا ❀✿🌺❀✿ ا 🌺❀✿ ا ❀✿ ا 🌺 🌲 روز پنجشنبه به نام حضرت عسکرى علیه السّلام است🌲 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ وَ خَالِصَتَهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِینَ صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَنَا مَوْلًى لَکَ وَ لِآلِ بَیْتِکَ وَ هَذَا یَوْمُکَ وَ هُوَ یَوْمُ الْخَمِیسِ وَ أَنَا ضَیْفُکَ فِیهِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکَ فِیهِ فَأَحْسِنْ ضِیَافَتِی وَ إِجَارَتِی بِحَقِّ آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. 🌹 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻 🌺 ❀✿ 🌺❀✿ ❀✿🌺❀✿ 🌺❀✿🌺❀✿ ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
در این شلـــــــوغے دنیـــــــا فراموشتــــــــان نڪردیم در شلوغـــــــــــے قیامتـــــ فراموشمــــــــان نڪنید آے شہــــــــــداء ... . 🌠☫﷽☫🌠 🕊زیارتنامه ی _شهدا🕊 🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ🌷 بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا🌷 فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱 🌟شادے ارواح مطهر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیه 83 سوره نساء 🌸 و إِذَا جَآءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رُدُّوهُ إلى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِى الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قليلاً (83) 🍀 ترجمه: و هنگامى كه خبرى از امنیت یا ترس به آنان برسد، آن را منتشر مى كنند و اگر آن را به پیامبر و اولیاى امور خود ارجاع دهند، قطعاً آنان که اهل درک و استخراج حقایق هستند، حقیقت آن را در مى یابند. و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، به جز اندکی، از شیطان پیروی می کردید. 🌷 : امنيت 🌷 : ترس 🌷 : منتشر می کنند 🌷 : ارجاع دهند 🌷 : استخراج می کردند 🌷 : پیروی کردید 🌷 : اندک 🔴 : این آیه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. روایت شده عده ای وقتی خبر پیروزی یکی از لشکرهای را می شنیدند و یا پیامبر وعده پیروزی می داد و یا خبر شکست مسلمانان را می شنیدند بدون آنکه فکر کنند و یا تحقیق کنند که خبر صحت دارد یا نه آن را می کردند و گاهی مصلحت نبود بعضی خبرها منتشر شود. که این آیه 83 سوره نساء نازل شد. 🌸 بعضی ها متأسفانه هر خبرى که می شنوند بدون تدبر، بدون فکر آن را منتشر می کنند حالا فرقی نمی کند که با این خبر دیگران احساس کنند یا بترسند. نشر و پخش اخبار محرمانه و اخبار دروغ و شایعات همیشه به ضربه زده است. و همچنین افرادی که ایمانشان ضعیف است دست به این کار می زنند که آیه 83 سوره نساء درباره اینگونه افراد می فرماید:《و إذا جآءهم أمر من الأمن أو الخوف أذاعوا به: و هنگامی که خبری از امنیت یا ترس به آنان برسد، آن را منتشر می کنند. 》 زیرا بسیار می شود که این ، بی اساس بوده و از طرف دشمنان به منظورهای خاصی بیان می شود. 🌸 سپس می فرماید:《و لو ردوه إلى الرسول و أولى الأمر منهم لعلمه الذين يستنبطونه منهم: و اگر آن را به پیامبر و اولیای امور خود ارجاع دهند، قطعاً آنان که اهل درک و استخراج حقایق هستند، حقیقت آن را در می یابند.》منظور از یعنی صاحبان امر ، ائمه معصومین علیهم السلام می باشد. سپس می فرماید: 《و لو لا فضل الله علیکم و رحمته لاتبعتم الشيطان إلا قليلاً: و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از شیطان پیروی می کردید مگر اندکی.》یعنی تنها و خاندان پیامبر و صاحب نظران می توانند خود را از وسوسه های شایعات و شایعه سازان دور کنند و اما بیشتر اجتماع اگر از رهبری صحیحی بمانند گرفتار عواقب دردناک شایعه سازی و نشر شایعات خواهند شد. 🔹 پيام های آیه 83 سوره نساء 🔹 ✅ رازدارى و حفظ اخبار امنیّتى وظیفه است و افشاى اسرار آنها حرام است. ✅ ، از حربه هاى منافقان است. ✅ و اسرار نظامى باید به یک نقطه برسد و پس از ارزیابى و تشخیص به اندازه ى مصلحت منتشر گردد. ✅ عوام و عموم مردم، باید به اهل استنباط رجوع كنند. ✅ مسلمانان باید داراى و تشكیلات و رهبرى باشند. ✅ مسایل نظامى، سیاسى و امنیّتى باید تحت یک مدیریّت داراى اجتهاد و استنباط باشد. ✅ كنترل و هدایت اخبار امنیّتى و اسرار اجتماعى، ایجاد تشكیلات خبرى براى جمع آورى و ارزیابى خبرهاى سرنوشت ‌ساز و عرضه آن به مردم از شئون است. ✅ خنثى سازى از راه قرار دادن مراجع صلاحیّت دار در جریان اخبار و بررسى آنها، مصداق فضل و رحمت الهى است. ✅ تعیین رسول اللّه و اولی الامر به عنوان مرجع مردم، و رهانیدن مردم از پیروى شیطان بزرگترین فضل و رحمت خدا است. ✅ مركزیّت صحیح مانع است و جامعه ى بى رهبر در دام شیطان مى افتد. ✅ انتشار اخبار نظامى و عدم مراجعه به رهبران الهى، پیروى از است. ✅ اكثر فریب شایعات را مى‌ خورند. ✅ امروزه که بیشتر انتشار مطالب از طریق فضای مجازی است مراقب باشیم هر متن و تصویری را نکنیم. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  امام زادگان عشق
ای شهـــید؛ پنجشنبه است نگاهت را ، خیرات دلم کن که شیرین ترین حلواست . . . ســــلام ✋ -شهـ🌹ـدایی 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از  امام زادگان عشق
‍ ‍ ▪ پدر ۹ شهید! همه آنهایی که پدر شدند می دانند که گذشتن از فرزند مخصوصا پسر، برای پدر چقدر سخت است، شاید فکر کردن بهش هم برای خیلیا مشکل باشه. واقعا این طور است که حاضر است جان خودش را بدهد اما در پای فرزندش خاری نرود. یکی از اسرار عید قربان همین است که انسانی برای رضایت خداوند و به امر او فرزندش را به قربانگاه می برد. آنهم فرزندی مثل اسماعیل که مظهر تام و تمامی از همه اسماء خداوند است. رحمت خدا بر (ره) که این داستانهایی را که ما شنیده بودیم را برای ما عینی کرد، ما داستان ابراهیم و اسماعیل را در قرآن و پای منبرها شنیدیم ولی او بود که یک امت را ابراهیمی و اسماعیلی کرد. پدرانی که برای رضایت جانشین ولی خدا، نه یک فرزند بلکه چندین فرزند خود را به قربانگاه فرستادند و هنوز شرمنده امام بودند و خود را بدهکار خمینی می دیدند... طبق آمارهای رسمی 8188 نفر پدر دو شهید، 631 نفر پدر سه شهید، 82 نفر پدر چهار شهید، 21 نفر پدر پنج شهید، 6 نفر پدر شش شهید، یک نفر پدر هفت شهید، یک نفر پدر هشت شهید و 2 نفر پدر نه شهید، تقدیم این نهضت کردند و حرف خمینی را روی زمین نگذاشتند. این ها مظهر قدرت مملکت ما هستند. سرمایه های انقلابند... تا زنده اند قدرشان را بدانیم. 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | امتحان الهی ‌ 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: اگر به حکمت مندرج در توجه شود، خیلی از راه‌ها برای ما باز میشود. در عید قربان یک قدردانی بزرگ الهی نهفته است از پیامبر برگزیده‌ی حضرت حق، حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) که آن روز ایثار کرد. بالاتر از ایثار جان، در مواردی ایثار عزیزان است. ‌ 🔹امتحانهائی که ما میشویم، در واقع نقطه‌ی اصلی‌اش همین است؛ پای یک ایثار و یک گذشت به میان می‌آید ... امتحان الهی برای این نیست که خدا ما را بشناسد، ببیند ما در چه وزنی، در چه حدی هستیم؛ خود امتحان در حقیقت یک گام است به سوی مقصد... امتحان یعنی عبور از وادی محنت. یک محنتی را، یک شدتی را جلوی پای یک انسانی یا یک ملتی میگذارند؛ عبور از این محنت، امتحان است. اگر توانست عبور کند، به آن منزل مقصود میرسد. ۱۳۸۹/۰۸/۲۶ ‌ 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تصویر پیش رو👆 متعلق به کامیونی ست که در آن 26 بسیجی حضور داشتند. این کامیون در عملیات «دفاع سراسری» مورد اصابت توپ مستقیم قرار گرفت و از این 26 نفر تنها 5 نفر که از سادات بودند به شرف شهادت نایل آمدند و به شهدای «خمسه سادات» معروف شدند و در سه راه کوشک اهالی اهواز برای این شهدا یاد بودی ساخته‌‏اند. این پنج شهید یعنی سید صاحب محمدی، سید علیرضا جوزی، سید داود طباطبایی، سید حسین حسینی، سید داود موسوی، از جمع بسیجیان گردان الزهرا(س) لشکر 10 سیدالشهدا(ع) بودند که به عنوان شهدای شاخص و از بین 200 شهید در منطقه عملیاتی سه‌راهی کوشک، در تاریخ اول مردادماه سال 67، مقارن با سحرگاه عید قربان و در آخرین روزهای دوران دفاع مقدس پس از قبول قطعنامه 598 سازمان ملل توسط ایران، به شهادت رسیدند. 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✨عـــــــید قربان ✨به زبون ساده یعنی ✨بله قربان‌گوی پروردگار عالم باش 🌱 •┈➺❅❁●➣
❇️ اگر به حکمت مندرج در عید قربان توجه شود، خیلی از راهها برای ما باز میشود. بالاتر از ایثار جان، در مواردی ایثار عزیزان است. 🔴 حضرت ابراهیم علیه‌السلام در راه پروردگار، به دست خود عزیزی را قربان میکرد؛ آن هم فرزند جوانی که خدای متعال بعد از عمری انتظار به او داده بود.  🔵 مقام معظم رهبری 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🚲دوچرخه سوار عزیز سلام🚲 همایش بزرگ دوچرخه سواری بمناسبت دهه امامت و ولایت برگزار می‌گردد. 🎁همراه با جوایز ارزنده 📆زمان: جمعه ۹تیرماه حرکت از میدان نبوت _ میدان مفید _ میدان امام راس⏰ساعت: ۶صبح در صورت تمایل به حضور در همایش و شرکت در قرعه کشی 👇 در لینک زیر ثبت نام کنید 🆔 https://b2n.ir/w60212
ای حضرت معشوق، ای حضرت دلدار_۲۰۲۳_۰۶_۲۸_۲۲_۲۵_۳۰_۱۵۵.mp3
7.66M
آغاز دهه🌸 شور💐 ای حضرت معشوق، ای حضرت دلدار کربلایی‌ حسین طاهری ویژه •°¡💐 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🇮🇷🇮🇷 مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷 ✒قسمت سی و ششم فصل سوم بلدچی شانزده ساله (۱۴) از دور سایه‌ی خاکریز دایره‌ای پیدا بود. به فاصله ۴۰۰ متری خاکریز نشستیم. ۷-۸ بلدوزر بیرون از خاکریز و رو به کارون یک خاکریز خطی جدید می‌زدند. حبیب می‌دانست که با سقوط خاکریز دایره‌ای یا همان قرارگاه زین‌القوس، این خاکریز خطی نیز سقوط می‌کند، لذا از دور نشستیم و راننده‌های بلدوزر را که به زمین شیار می‌انداختند و خاک‌ها را قطع می‌کردند، نظاره کردیم. در گوشی پرسیدم: "کی باید درگیر بشویم؟" گفت: "تا وقتی که دشمن نفهمیده و شروع نکرده، ما هم شروع نمی‌کنیم." حبیب دوباره با شهبازی تماس گرفت و کسب تکلیف کرد. شهربازی به او فهماند که عمار هم رسیده و آماده است. اما گردان سوم که مسیرش دورتر از ما به سمت جاده آسفالته اهواز-خرمشهر بود، هنوز نرسیده بود. دقایق به کندی می‌گذشت. دستها بر قبضه‌ی سلاح‌ها و انگشت‌ها روی ماشه بود. آرپی‌چی‌زنها ضامن موشک‌هایشان را کشیده بودند. چشم به اشاره فرماندهان داشتند. ساعت نزدیک ۱۲ نیمه شب شد. حبیب به فرمانده گروهان‌ها گفت به نیروهایشان آرایش خطی بدهند. کار من تا اینجا یعنی رساندن نیروها تا پای هدف بود و حالا باید برای رزم، به یکی از گروهان‌ها می‌پیوستم. سیلواری را که هم فرمانده گروهان بود و هم جانشین دوم گردان، دیدم. از حبیب برای ملحق شدن به گروهان باقر، اجازه گرفتم. ناگهان صدای شهربازی از آن طرف بیسیم آمد. محکم و امید آفرین؛ "یا علی بن ابیطالب" "یا علی بن ابیطالب" "یا علی بن ابیطالب" حبیب مثل پرنده‌ای بود از قفس رها شده باشد به سه فرمانده گروهان خودش دستور حمله داد. من رفتم کنار باقر خودمان را در شکل همان ستون خطی از پشت روی خاکریز زین‌القوس رساندیم. بچه‌ها انبوه تانک‌ها را داخل خاکریز می‌دیدند که بی حرکت داخل شیار ها خزیده بودند. تمام خدمه‌های آنها هنوز در غفلت کامل... و این یعنی کمال مطلوب برای ما ◀️ ادامه دارد ... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷🇮🇷 مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷 ✒قسمت سی و هشتم فصل سوم بلدچی شانزده ساله (۱۶) به ناچار قبول کرد. دوباره رفتم بالای سر حمید. آفتاب زده بود. تشنه بود و آب می‌خواست و با التماس می‌گفت: "خوش لفظ یکم آب به من بده." توجه نکردم. شنیده بودم آب برای مجروح در حال خونریزی خوب نیست. باز به التماس گفت: "تو را به جان امام قسمت می دهم یک ذره آب به من بده" و این قسم را سه چهار بار تکرار کرد. با کمک همان راننده گذاشتیمش داخل ماشین. همینکه خواست راه بیفتد، دیدم چشمهای حمید سفید شده و رو به آسمان است. غم عالم مرا گرفت. علیرضا ترکمان که از دوستان حمید حجه‌فروش بود، رسید. به روی خودش نیاورد و گفت: "یک نفربر آن جا هست پر از مهمات. ببریمش عقب." (هنوز پس از ۳۰ سال صدای او و قسم‌های پی‌درپی‌اش تا عمق استخوانم را می سوزاند ای کاش به او آب داده بودم) راه افتادیم به سمتی که چهار تا تانک با عجله فرا می‌کردند. تشخیص اینکه تانک‌ها عراقی هستند یا بچه‌ها آنها را غنیمت گرفته‌اند و داخل آن‌ها نشسته‌اند، کار دشواری بود. شاید اگر من ده پانزده عراقی را روی یک تانک نمی‌دیدم، باور نمی‌کردم که آنها دشمن باشند. عراقی ها روی تانک نشسته بودند و تیراندازی می‌کردند. فقط مضطرب و سردرگم و گیج به چپ و راست نگاه می‌کردند. داد زدم: "بزنیدش" یکی موشک آرپی‌جی به سمت آن‌ها فرستاد. موشک به تانک نخورد. دومین موشک رفت و خورد بغل برجک تانک و نفراتش سالم و مجروح به دور و بر پرتاب شدند. سه تانک دیگر هم ایستادند و نفراتش با دست بالا بیرون آمدند. ترکمان نشست پشت تانک و آن را به راه انداخت. من هم کنار برجک تانک نشستم و از آن بالا صحنه درگیری شب گذشته در زین القوس را به یاد آوردم. به یک سنگر که گویا تدارکات عراقی‌ها بود رسیدیم. از شب گذشته چیزی نخورده بودم و البته شانس با من یار بود که نخورده بودم وگرنه مثل بقیه بچه ها باید عملیات را با دل پیچه و بیرون روی مداوم تجربه می‌کردم. حالا رسیدم به یک صبحانه کامل که عبارت بود از شیر، تخم‌مرغ، پنیر و گوجه فرنگی. شکمم به قار و قور افتاده بود. بچه‌ها سرپایی شروع کردند به خوردن و من نگاه می کردم. یکی از بچه‌های تهران پرسید: "چیه!؟ اس استه؟! مهم نیست ما هم اس اسیم" نفهمیدم چه می‌گوید. جواب دادم این‌ها نجس‌اند و غذاهایشان هم نجس است و نخوردم. نشستم جلوی سنگر که یکباره حبیب را دیدم. خیلی خوشحال و سرحال به نظر می‌آمد. پرسید: "کجایی خوش‌لقظ!؟" گفتم: "مشغول پاکسازی بودم که حمید حجه‌فروش شهید شد." کل ماجرا را تعریف کردم. از آب خواستن او و ندادن من و عذاب وجدانی که خواب و خوراک را از من گرفته بود. حبیب مثل همیشه مایه آرامش من شد و گفت: خوش به حالش. نگران نباش. وظیفه‌ات را انجام دادی. ◀️ ادامه دارد ... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا